۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۶ : ۱۰
ایام عزاداری دو ماه محرم و صفر به پایان رسید. نکته شاخص در عزاداریها، مراسم اربعین و اجتماع عظیم مردم در پیادهروی به سمت کربلا بود؛ البته به این معنا نیست که وجوه دیگر عزاداری نادیده گرفته شود؛ بلکه اربعین و پیادهروی اربعین نقطه عطف این مراسم بوده است.
در سالهای اخیر و بعد از سرنگونی صدام و تغییر حکومت عراق، شکوه برگزاری مراسم اربعین دوباره به حالت گذشته برگشته است. البته در اربعین سالهای گذشته هم، مردم راهپیمایی میکردند؛ اما نه با این عظمت و جمعیت انبوه. اربعین تصویرهایی برای ما در دنیا زنده کرده است که امیدوارم توان بهرهبرداری از آن را داشته باشیم. بسیاری از روزنامههای خارجی به این موضوع توجه نکردند و فقط بعضی از رسانهها به این راهپیمایی عظیم اقبال نشان دادند.
خبرنگارانی از خبرگزاریهای بزرگ در مراسم حضور یافتند و گزارشهایی از آن منتشر کردند. بعضی از رسانهها نمیخواستند این خبر، اصلا منتشر یا تیتر اصلی باشد؛ برای همین، فقط حاشیهای از آن را منعکس کردند. چیزی که همه درباره آن متفق بودند، این بود که در راهپیمایی اربعین حسینی، بیشتر از بیست میلیون نفر حضور داشتند. برای مردم ما مهم است که بسیاری از مردم عراق اعم از شهری و عشایری هرچه داشتند با اخلاص از زائران اربعین پذیرایی کردند.
*اخلاص عمل مردم عراق در پذیرایی از زائران حسینی
آیا گمان میکنید بانیان خیمهها در طول راه، همه میلیاردر و ثروتمند هستند؟ نه! بیشتر آنها کشاورز هستند و نخلستان دارند. خرج سالشان را بهزحمت درمیآورند. حدود دو هفته از ماه صفر، بهترین خوراکی را که حتی خودشان در تمام سال به آن دسترسی نداشتند، آماده میکنند و شبانهروز وقت و هزینه صرف میکنند تا از زائران پذیرایی کنند. در پشت خیمه ها، زنان آنها شب و روز کار می کنند؛ چرا؟ چون زائر ابی عبدالله (علیه السلام) از آنجا قصد عبور دارد. حتی در شهر بصره، حله و ناصریه درِ خانههای بسیاری از مردم ثروتمند و فقیر به روی زائران باز بود. آنها زندگیشان را در اختیار زائران ابیعبدالله گذاشتند. این پدیده ارزشمندی است که در دنیا انعکاس یافته است. بعضی از عراقیها گله میکردند و میگفتند: «ایرانیها توقعشان بالا رفته و از غذاها ایراد میگیرند» عراق هماکنون از نظر اقتصادی کشور ضعیفی است. داعش ضربههای بدی به این کشور و چاه های نفت و ذخیرههای نفتی آن وارد کرده است. در جلسه اپک که تازه تشکیل شد عراقیها بهطور علنی گفتهاند: «ما در سهمیه بندی نمیتوانیم شرکت کنیم، چون مقدار نفتی که تولید می کنیم، جوابگوی هزینههایمان را نمی دهد.» کشور عراق در حال حاضر وضعیت خوبی ندارد. در مملکتی که امنیت نیست و هرآن ممکن است در گوشهای از آن انفجاری رخ دهد، مردم ما با شور و رغبت و اخلاص به راهپیمایی اربعین رفتند و مردم عراق نیز با همه مشکلات مالی و خطرهای بسیار، مخلصانه درِ خانههای خود را باز گذاشتند و به زائران حسینی خدمت کردند. در بین زائران، سُنیها هم بودند؛ حتی برخی از قبایل اهل سنت نیز در این مراسم شرکت کردند. از مذاهب دیگر، از جمله مسیحیان، بودائیان و یهودیان هم در مراسم اربعین حسینی شرکت کردند. این همدلی و اخلاص را، حتی ما ایرانیها نداریم؛ البته در مشهد در همین زمینه کار خوبی انجام شد و مردم از بلاد دور با پای پیاده به مشهد میرفتند؛ اما آیا واقعاً مردم مشهد درِ خانههایشان را برای زائران امام رضا (علیهالسلام) باز گذاشتند؟ عراقیها اندوخته یک سال کار خود را برای اربعین هزینه میکنند. آنها هر چه دارند با اخلاص تمام، به پای زائران میریزند؛ کاری که ما ایرانیها انجام نمیدهیم. البته ما هم در ایام جنگ همدلی و اخلاص داشتیم؛ مثلا وقتی قند و شکر سهمیهبندی بود، حتی برای نوزادان شکر نداشتیم که قَنداغ درست کنیم، اما نذری شکر در عاشورایمان همچنان برقرار بود؛ با این همه، اخلاص عراقیها در اربعین بیشتر از ماست.
همدلی و خلوص مردم عراق در مسیر راهپیمایی در دنیا بینظیر است. مردم عراق جلوهای فوقالعاده از همدلی و خلوص را در تمام عالم به نمایش گذاشتند. خیلی از روزنامهها گزارش دادند که در مراسم اربعین بیش از 300 میلیون وعده غذایی سرو شده است که از رقم بودجه سازمان ملل هم، بیشتر است؛ آنهم در کشور فقیر و نا امنی مثل عراق. البته این رقم در گزارشها آمده است و واقعیت مراسم اربعین فراتر از این آمار و ارقام است.
*انکارناپذیری واقعه عاشورا
در واقعه کربلا امام حسین (علیهالسلام) را به شکل فجیعی به شهادت رساندند. بعضی از رسانههای عربستان همچنان سعی میکنند، قضایای عاشورا را کمرنگ جلوه دهند و برخی از مسائل را نادیده بگیرند و شبهه ایجاد کنند. بعضی از بزرگان و اهل علم خودمان هم، ندانسته به این شبهات دامن میزنند.
در مظاهر عاشورا، هر بار یکی از وقایع را منکر میشوند. واقعه عاشورا به فجیعترین صورت ممکن رخ داده و حسین بن علی (علیهالسلام) مظلومانه به شهادت رسیده است. مقاتلی که درباره واقعه کربلا نوشته شدهاند، با اینکه باهم فاصلۀ سنواتی دارند، همه یک واقعیت را نشان میدهند. کسانی با گفتن «الله اکبر» سر امام حسین (ع) را از تن جدا کردند؛ حتی آنهایی که اسلحه نداشتند، سنگ پرتاب کردند و «الله اکبر» میگفتند تا از قافله عقب نمانند. شمر هم، وقتی سر امام حسین(ع) را از تن مبارک حضرت جدا کرد، «الله اکبر» گفت. این مشخص میکند که آنها فقط یک دشمن و رقیب را نکشتند؛ بلکه آزادیخواهی را سرکوب کردند و سر تقوا را بریدند. آنها سر سیدالشهدا (علیهالسلام) را از تن جدا نکردند؛ بلکه سر انسانیت را بریدند. در شهادت علی اصغر و کودکان دیگر، انسانیت را از بین بردند. این مطالب را حتی کتابهای اهل سنت هم ذکر کردهاند. ما بسیاری از این مطالب را از کتابهای آنها استخراج میکنیم. روزنامۀ کویتی مینویسد: «ماجرایی 1400 سال پیش اتفاق افتاده و شبیه تمام اتفاقات مهم و تاریخی دیگر که تمام شده و از بین رفته است. واقعه عاشورا هم از بین رفته است.» نه! تمام نشده است. قبل از اینکه امام حسین (عیهالسلام) به دنیا بیاید، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) این قصه را بازگو کرده است. این واقعه عاشورا است که شیعه را زنده نگه داشته است. تفسیر طنطاوی از منابع اهل تسنن، نقل میکند: «اسمایی را که خداوند به حضرت آدم تعلیم داده است، همان علی، محمد، فاطمه، حسن و حسین هستند.» خود اهل سنت میگویند: «حسین بن علی ریحانة النبی»؛ آنوقت مراسم عزاداری بر امام حسین (علیهالسلام) را بدعت میدانند. بدعت آن است که عدهای در ماه محرم همزمان با آغاز سال نو قمری، خرید و بازدید و شادی میکنند تا خون امام حسین (علیهالسلام) را پایمال کنند؛ اما هنر شیعه و اجتماع عظیم اربعین حسینی مانع این کار شده است. همانطور که میدانید، امسال عزاداری و سینهزنی در پایتخت کشورهای مهم دنیا هم برگزار شد. حتی در اطراف کاخ سفید، جمعیتی برای عزاداری جمع شدند و پرچم امام حسین (علیه اسلام) را برافراشتند. پرچمی که بعضیها از زمان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و حتی زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) تحملش را نداشتند، امروز به دست ما شیعیان در نقاط مختلف عالم برافراشته شده است. دشمنان اهلبیت از کشتن امام حسین (علیهالسلام) به نتیجه نرسیدند؛ حتی یزید ناچار شد، ابن زیاد را لعن و نفرین کند و برای عاشورا مجلس عزا بگیرد؛ اما آیا مردم از این ماجرا درس گرفتهاند؟ اکثر مردم با تضاد درونی خودشان گرفتار هستند. ما شیعیان در اقلیت هستیم. اکثریت اهل تسنن هستند، آن هم نه علما؛ بلکه مردم عادی هستند که از حرفهایی که از ناحیه علما خودشان به آنها دیکته میشود، تبعیت میکنند. کتابهایی میخوانند و تحت تأثیر تبلیغاتی قرار میگیرند که عمده هزینههایش را سعودیها پرداخت میکنند. قبلاً فقط درکتابها موضوعات ممنوع و غیرمفید وجود داشت؛ اما امروزه تلویزیون و اینترنت و شبکههای مجازی با تبلیغات گسترده آثار و تبعات منفی را به بار میآوردند.
*لزوم زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهادت سیدالشهدا (علیهالسلام)
سیدالشهدا (علیهالسلام)، رسالت سنگینی بر گردن ما شیعیان گذاشته است. این همه ثوابی که برای گریه نقل کردهاند، برای این است که خاطرات عاشورا فراموش نشود. گریه کنیم تا آن خون تپنده در رگهای ما جریان داشته باشد. اگر گفتهاند گریه کنید برای این است که گریه اوج مراتب احساسات را به نمایش میگذارد و از برهان و استدلال رد میشود و با دل اتصال پیدا میکند. چه هنگام انسان گریه میکند؟ وقتی احساساتش به اوج برسد. اگر قصه امام حسین (ع) کسی را به اوج رساند، تازه آغاز راه است. بزرگان ما گفتهاند: «امام حسین را خصوصی نکنید. اگر مسیحی یا یهودی میآید به او خوشامد بگویید؛ چون امام حسین همه را پذیرفته است.» اگر عزاداری میکنیم، فقط یادبود خاطره نیست. مثل این نیست که پدرمان از دنیا رفته باشد و سالانه برایش خاطره و یادبودی بگیریم. آیا خاطرۀ سیدالشهدا (علیهالسلام) از این جنس خاطرههاست؟ خیر، بلکه ذکر و خاطر شهادت امام حسین (علیهالسلام) برای زنده نگه داشتن رسالت با ارزش آن حضرت است. چرا بکا موضوعیت دارد؟ چون کسی که باعث میشود، دیگری احساساتش اوج پیدا کند، در واقع کار زینبی کرده و رسالتش را به انجام رسانده است. ما باید این رسالت را ادامه دهیم. امروز بیشتر از دیروز محتاج هستیم که این کار را ادامه بدهیم؛ چون قوام و بقای شیعه به بقای عاشورا و ذکر خاطر شهادت امام حسین (علیهالسلام) است. رسالتی که ما داریم فقط در مقام داد و فریاد نیست، بلکه در مقام عمل است؛ پس قدری خودمان را حسینی نشان بدهیم. صفایی که ما در عراق میبینیم، صفایی است که سیدالشهدا (علیهالسلام) نشان داده است. آنها دارند به رسالت و ابلاغ امام حسین (ع) عمل میکنند. وقتی لشکر حر به کاروان امام حسین (علیهالسلام) رسید، همه تشنه بودند. امام حسین (علیهالسلام) آب همراهش بود و به یارانش فرمود: «هرچه آب دارید به لشکر حر بدهید.» با اینکه دشمن بودند، به همه آنها، حتی به اسبهایشان هم آب دادند. این ابلاغ رسالت را سیدالشهدا (علیهالسلام) آن موقع انجام داد و امروز مردم عراق آن را به این شکل نشان میدهند. در راه خدا پای عقیده ایستادن از همهچیز مهمتر است.
مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری میگفت: «ای مردم، همه انبیا میگویند موحد باشید. من میگویم بیایید مشرک باشید؛ اما خدا را هم در گوشهای از زندگیتان بهحساب بیاورید.» تمام معیارها و ضوابط ما، دنیایی شده است. در مقابل اهل سنت ایستادهایم و میخواهیم که مکتب تشیع را به آنها نشان دهیم؛ اما خیلی از حرفهایی که میزنیم، داعشی و مخالف مکتب سیدالشهدا (علیهالسلام) است. تقلب کردن و برای رسیدن به مقصود خود، آبروی دیگران را بردن، کار داعشیها است.
*وظیفه شیعیان در برابر حرکت امام حسین (علیهالسلام)
ما در برابر حرکت سیدالشهدا (علیهالسلام) مسئولیم. ما در کربلا نبودیم؛ اما در این زمان باید ببینیم که امام حسین (علیهالسلام) راضی به رفتار و کردارمان هست یا نه؟ افعال ما نباید ابن زیادی و یزیدی باشد، بلکه باید حسینی باشد. پس این معنا باید در همۀ شئون زندگیمان پررنگ باشد. اربعین تجلی است و باید در شئون مختلف زندگی این تجلی را نشان بدهیم.
امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «مَعاشِرَ الشیعةِ! کُونوا لَنا زَیْنا وَلا تَکونوا عَلَیْنا شَیْنا، قولوا لِلنّاسِ حُسْنا، واحْفَظوا ألْسِنَتَکُمْ وَکُفُّوها عَنِ الفُضولِ وقَبیحِ القَوْلِ؛ ای گروه شیعه! زینت ما باشید، نه باعث ملامت و سرزنش ما، با مردم نیکو سخن بگویید و زبانتان را حفظ کنید و آن را از زیادهروی و زشتگویی بازدارید.» شیعه باید اینطور باشد. زینب کبرا (سلامالله علیها) و علی بن الحسین (علیهالسلام) چه میخواستند؟ ما ایرانیها در خیلی از عزاداریهایمان این پیام را میرسانیم؛ اما باید زندگیمان را هم حسینی کنیم. زندگیمان باید از سیدالشهدا نشأت بگیرد. در این محرم و صفر تلاش و کار زیادی انجام شد؛ هرچند بعضیها انگ سیاسی میزدند و میگفتند که این کارها را کنار بگذارید. اگر برای ایرانیها در مهران موکب نمیزدیم، آیا ایرانیها به عراق و کربلا نمیرفتند؟ این همه سال برای رفتن ایرانیها به کربلا مانع درست کردند؛ اما اینها حاشیه است و نباید واقعیت مطلب را فراموش کنیم. شما به سمت کربلا پیاده و با پایبرهنه رفتید و زیارت کردید و از شمیم و عطر زیارت قبر سیدالشهدا (علیهالسلام) بهرهمند شدید. زیارت قبر مطهری که امام هادی (علیهالسلام) شفای خودش را در آن و بارگاه جستوجو میکرد. دقت کنیم و ببینیم این زیارت چقدر بر زندگی ما اثر میگذارد؟ آیا ما را حسینی میکند؟ حوزههای ما چقدر حسینی میشوند؟ سیدالشهدا (علیهالسلام) جان و فرزندان و همه قومش را برای دین گذاشت؛ ما چه گذاشتیم؟ نقل میکنند که شخصی زندگیاش را وقف امام حسین (علیهالسلام) کرده بود. زمانی که جوان بود در تعزیهها نقش حضرت عباس (علیهالسلام) را بازی میکرد و در اواخر عمرش نقش شمر را ایفا میکرد. تا جایی که لقب شمر پسوند نامش شده بود؛ به همین دلیل هیچ خواستگاری برای دخترهایش نمیآمد. در یکی از تعزیهها این شخص آنقدر نقش شمر را خوب بازی کرد که مردم همه گریه کردند و وقتی تعزیه تمام شد، چنان او را کتک زدند که زیر دست و پاها از دنیا رفت. یکی از دوستانش او را در خواب دید که اوضاعش در آن دنیا خیلی خوب است. به او گفته بود: «از همان اول که از دنیا رفتم، امام حسین (علیهالسلام) به فریادم رسید و وقتی نکیر و منکر آمدند، ایشان تشریف آوردند آنها را رفتند. بعد به من فرمودند: همانطور که تعزیه شمر را میخواندی، دوست دارم برای من هم بخوانی. من همان رجزها و شعرها را خواندم تا به این تهدید رسیدم که زن و بچهات را اسیر میکنم و میبرم. آقا در این لحظه نشستند و دستشان را روی سرشان گذاشتند و من دیگر ادامه ندادم. مدتی حالت آقا متغیر بود، سپس فرمودند: چرا نمیخوانی؟ گفتم: آقا حالات شما را که دیدم، دیگر نتوانستم ادامه بدهم. حضرت فرمود: این حال من، به خاطر اسارت خانوادهام است.» گمان میکنید اسارت راحت است؟ ما که نمیخواهیم زن و فرزند و مالمان را فدا کنیم، پس بیاییم برای امام زمان (علیهالسلام) و دینمان وقت بگذاریم و فرصتهای زندگی را هدر ندهیم و به مسئولیت خودمان در مقام تعلیم، عمل کنیم. از سرمایهای که امام حسین (علیهالسلام) در اختیارمان گذاشته است، درست استفاده کنیم.
*وظیفه علما، پیروی از رسالت زینب کبری (سلامالله علیها)
زینب کبرا (سلامالله علیها) را چند بار به قتل تهدید کردند؛ اما رسالتش را ادامه داد. گاهی نقل یک جمله از زینب کبرا (سلامالله علیها)، بهاندازه مقام شهادت ارزش دارد. محاسبه کنید ببینید ما چقدر در انجام این رسالت و ابلاغ آن کوشا هستیم؟ دو ماه گذشت و همه ما انجام وظیفه کردیم. خداوند از همه شما این عزاداریها را به شایستگی قبول کند و به همه توفیق بیشتر بدهد و فرج و گشایش به عامه شیعه عنایت کند. اما مطلب اصلی فراموش نشود، ما حامل این رسالت هستیم. ما باید در مقام ابلاغ رسالت، پیرو زینب کبرا (سلامالله علیها) باشیم. مقام و شأن زینب کبرا (سلامالله علیها) بهاندازهای نیست که بتوانیم درک کنیم؛ اما باید در مسیر حرکت آن حضرت گام برداریم. درست است که در واقعه عاشورا حضور نداشتیم، اما ابلاغ به قول و عمل، وظیفه ماست و نباید آن را فراموش کنیم.
منبع:حوزه