کد خبر : ۸۰۶۰
تاریخ انتشار : ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۹:۰۰

جریان فتوای امام جواد(ع) در مجلس معتصم عباسی

ھفت عضوى كه سجده بر آنھا انجام مى گیرد از آن خداست، پس، ھیچ كس را مخوانید و عبادت نکنید.» و آنچه برای خداست قطع نمی شود.

عقیق: «زرقان» که با « ابن ابی دؤاد» (1) دوستی و صمیمیت داشت می گوید: یک روز « ابن ابی دؤاد» از مجلس معتصم بازگشت در حالی که بشدت افسرده و غمگین بود. علت را جويا شدم. گفت: امروز آرزو كردم كه كاش بیست سال پیش مرده بودم! پرسیدم: چرا؟

گفت: به خاطر آنچه از ابو جعفر (امام جواد) در مجلس معتصم بر سرم آمد!

گفتم: جريان چه بود؟

گفت: شخصى به سرقت اعتراف كرد و از خلیفه (معتصم) خواست كه با اجراى كیفر الھى او را پاك سازد. خلیفه ھمه فقھا را گرد آورد و

حضرت جواد) را نیز فرا خواند و از ما پرسید: دست دزد از كجا بايد قطع شود؟ ) « محمد بن على »

من گفتم: از مچ دست.

گفت: دلیل آن چیست؟

گفتم: چون منظور از دست در آيه تیمم« فامسحوا بوجوھكم و ايديكم »؛ « صورت و دستھايتان را مسح كنید » تا مچ دست است.(2)

گروھى از فقھا در اين مطلب با من موافق بودند و مى گفتند: دست دزد بايد از مچ قطع شود، ولى گروھى ديگر گفتند: لازم است از آرنج قطع شود، و چون معتصم دلیل» آن را پرسید گفتند: منظور از دست در آيه« فاغسلوا وجوھكم و ايديكم الى المرافق؛(3) صورت ها و دستھايتان را تا آرنج بشويید» تا آرنج است.

آنگاه معتصم رو به محمد بن علی،امام جواد(ع) كرد و پرسید: نظر شما در اين مسئله چیست؟

گفت: اينھا نظر دادند، مرا معاف بدار.

معتصم اصرار كرد و قسم داد كه بايد نظرتان را بگويید.

محمد بن على گفت: چون قسم دادى نظرم را مى گويم. اينھا در اشتباھند، زيرا فقط انگشتان(4) دزد بايد قطع شود و بقیه دست بايد باقى بماند.

معتصم گفت: به چه دلیل؟

گفت: زيرا رسول خدا (ص) فرمود: سجده بر ھفت عضو بدن تحقق مى پذيرد: صورت (پیشانى)، دو كف دست، دو سر زانو، و دو پا (دو انگشت بزرگ پا).

بنا بر اين اگر دست دزد از مچ يا آرنج قطع شود، دستى براى او نمى ماند تا سجده نماز را به جا آورد، و نیز

خداى متعال مى فرمايد: « و ان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا »(5)

ھفت عضوى كه سجده بر آنھا انجام مى گیرد از آن خداست، پس، ھیچ كس را مخوانید و عبادت نکنید.» و آنچه برای خداست قطع نمی شود.

« ابن ابی داؤد» مى گويد: معتصم جواب محمد بن على را پسنديد و دستور داد انگشتان دزد را قطع كردند(و ما نزد حضار، بى آبرو شديم( و من ھمانجا از فرط شرمسارى و اندوه) آرزوى مرگ كردم! …((6)

 

پی نوشت ها:

1_(ابن ابی دؤاد یکی از قضات بغداد در عهد مأمون و معتقصم و واثق و متوکل بود.)

2_(سوره مائده،آیه 5)

3_(سوره مائده، آیه 5)        

211008 


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین