پرسش و پاسخ عاشورایی
چرا شهادت امام حسین(ع) طولانی شد
طبق گزارشها زمانی طولانی از روز عاشورا گذشت. اگر کوفیان میخواستند امام حسین(ع) را بکشند میتوانستند ولی درباره او وقتگذرانی کردند و خوش نداشتند که به قتل حضرت اقدام کنند، و هر گروه میخواست دیگری کار حضرت را به پایان برساند.
عقیق:در مقتل جامع سیدالشهدا(ع) که توسط گروهی از تاریخپژوهان زیر نظر حجتالاسلام والمسلمین مهدی پیشوایی گردآوری شده، درباره نحوه شهادت امام حسین(ع) آمده است:
امام حسین(ع) آنقدر جنگید تا آنکه پیکر پاکش دهها زخم برداشت و درحالی که از نبرد ناتوان شده بود، ایستاد تا اندکی بیاساید در همان حال که ایستاده بود سنگی آمد و بر پیشانی او خورد و خون از پیشانیاش جاری گشت. گوشه جامه را برگرفت تا با آن خون از پیشانیاش پاک کند که تیر سهشعبه زهرآگینی آمد و در قلب حضرت جای گرفت.
امام حسین(ع) فرمود: بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله. آنگاه سر به آسمان بلند کرد و گفت: خداوندا تو میدانی که اینان کسی را میکشند که در روی زمین جز او پسر پیغمبری نیست سپس تیر را گرفت و از پشتش بیرون کشید. خون همچون ناودان جاری شد دست خود را روی زخم گذاشت چون پر از خون شد به طرف آسمان پاشید حتی یک قطره هم برنگشت.
سپس بار دیگر دست روی زخم گذاشت چون پر از خون شد آن را به سر و صورت و محاسنش کشید و فرمود: به خدا سوگند این گونه خون آلود خواهم بود تا جدم محمد را دیدار کنم و بگویم: ای رسول خدا فلانی و فلانی مرا کشتند.
طبق گزارشها زمانی طولانی از روز عاشورا گذشت. اگر کوفیان میخواستند آن حضرت را بکشند میتوانستند ولی درباره او وقتگذرانی کردند و خوش نداشتند که به قتل حضرت اقدام کنند، برخی به برخی دیگر واگذار میکردند و هر گروه میخواست دیگری کار او را به پایان برساند.
در این هنگام شمر در میان سپاهیانش ندا داد: چرا ایستادهاید؟ درباره او منتظر چه هستید؟ تیرها او را از پا افکنده است به او حمله کنید مادرتان به عزایتان بنشیند. به دنبال این فرمان از هر طرف به امام حمله کردند و زخم شمشیرها او را از پا در آورد. نخستین کسی که سراغ امام حسین(ع) رفت، زرعة بن شریک تمیمی بود که بر دست چپ او ضربهای زد. عمرو بن طلحه جعفی هم از پشت سر بر شانه حضرت ضربه محکمی زد.
براثر این زخمها و ضربتها امام حسین(ع) از اسب به زمین افتاد. سپس برخاست و نشست و تیر از گلویش بیرون کشید و دستانش را به هم وصل کرد و زیر گلو گرفت و هر وقت پر از خون میشد سرو محاسن خود را با آن آغشته میکرد و میفرمود: خدا را با این وضع ملاقات میکنم درحالیکه حق من غصب شده است.
آنگاه از اطراف امام پراکنده شدند درحالیکه او گاهی با صورت روی زمین میافتاد و گاهی برمیخاست. در این حال سنان بن انس به او نزدیک شد و با نیزه ضربتی بر او زد که بر اثر آن امام نقش بر زمین شد. سنان آنگاه از اسب فرود آمد و سر مبارک امام را از تن جدا کرد و آن را به خولی داد؛ این درحالی بود که قبلا زخمهای متعددی با شمشیر بر آن حضرت وارد کرده بودند.
منبع:فارس