۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۷ : ۰۰
اتّفاقاً یکی از آن لحظات و ازمنهای که انسان به خوبی خیر را درک میکند و میفهمد که شرّ چیست، همان لحظه نیاز است که دیگر دست به دعا بر میدارد، لذا پروردگار عالم یکی از آن زمانها را رجبالمرجّب قرار داد. در همین دعایی هم که بیان فرمودند: در ماه رجب، بعد از هر نماز خوانده شود «یَا مَنْ أَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ ...»، انسان، طلب خیر از باری تعالی میکند؛ چرا که هر چه خیر است، مِن ناحیه الله است و هر چه شرّ است، از نفس دون و وسوسههای شیاطین جنّ و انس است.
لذا طلب خیر از باری تعالی آن قدر مهم است که به ساحت قدسش عرضه میداریم: «یَا مَنْ أَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ» ای کسی که هر چه خیر است، امیدش، از ناحیه ذوالجلالی توست و هر چه شرّ است، امید است که تو ایمن بدهی که میدانیم مِن ناحیه النّاس است.
«یَا مَنْ یُعْطِی الْکَثِیرَ بِالْقَلِیلِ یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ سَأَلَهُ یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً» وقتی انسان بفهمد تمام خیر دنیا از ناحیه حضرت حقّ است، لذا از او مجدّداً میخواهد که «أَعْطِنِی» تو عطا کن، «بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ جَمِیعَ خَیْرِ الْآخِرَةِ وَ اصْرِفْ عَنِّی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ شرّ الدُّنْیَا وَ شرّ الْآخِرَةِ».
مهار نفس؛ راه قرار گرفتن در خیر
همین دعا به ما بیان میکند که تمام مقولات عالم در این دو باب است، یا خیر است، یا شرّ. اگر انسان به خوبی این را درک کند؛ باید به خیر برود و از همه شرّها دور شود و از حضرت ذوالجلال و الاکرام بخواهد که عنایت کند. لذا عرضه میداریم: «وَ اصْرِفْ عَنِّی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ شرّ الدُّنْیَا وَ شرّ الْآخِرَةِ» تو از من دور کن، آن شروری که مرا در دنیا گرفتار میکند و آخرت من را هم از بین میبرد که اولیاء خدا بیان کردند: تمام اینها، از نفس دون است.
به یک تعبیری که آن مرد الهی و عظیمالشّأن میرداماد بزرگوار، ملّای عظیمالشّأن میفرماید، «الشر قضایاء النفسانیّه و الخیر الهامات الالهیّه»، شرّ، همه از قضایای نفسانی انسان است و خیر، همه الهامات ذوالجلال و الاکرام است که اگر کسی توانست این نفس دون را مهار کند، صددرصد در خیر قرار میگیرد و عمده، همین است.
پرهیز از شرّ = انجام دادن خیر
وقتی انسان، نفس را از شرّ دور کرد، دیگر وجودش خیر میشود و صددرصد هر آنچه خیر است، برایش به وجود میآید. لذا یک جمله بسیار عالی و زیبایی را مولیالموالی، امیرالمؤمنین، اسداللهالغالب، علیبنابیطالب(ع) میفرمایند که همان نکتهای است که عرض کردیم اگر انسان از شرّ دور شد، اصلاً خود به خود خیر در او به وجود میآید.
حضرت میفرمایند: «مُتَّقِی الشَّرِّ کَفَاعِلِ الْخَیْرِ»، آنکه از شرّ پرهیز کرد، مثل آن کسی است که گویی عمل خیر دارد انجام میدهد؛ چون شرّ، از نفس است و همه خیر از ذوالجلال و الاکرام است، «یَا مَنْ أَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ».
اولیاء خدا میگویند: چون ذوالجلال و الاکرام در خیر است و خیر را برای انسان میخواهد، اگر انسان بخواهد یا نخواهد، او مرحمت میکند امّا (این امّا مهم است) چه کسی از خیر بهره میبرد؟ آن که وجودش را از شرّ پاک کند.
«یَا مَنْ یُعْطِی الْکَثِیرَ بِالْقَلِیلِ یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ سَأَلَهُ» ای کسی که به هر شخصی که از تو مسئلت کند، عطا میکنی و حتّی بالاتر از آن، «یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً» به آن کسی هم که به معرفت ندارد، مرحمت میکنی، «أَعْطِنِی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ» پس حالا تو هستی که باید مرحمت کنی.
دعا و یاد گرفتن چگونه عمل کردن
لذا آنچه که مهم است همین است که دعا برای ما چه بیان میکند. آقا جمالالدّین خوانساری نکتهای در شرح ادعیه تبیین میفرمایند که بسیار عالی است، میفرمایند: این ادعیّه میخواهند به ما یاد بدهند اینگونه عمل کن، نه این که فقط اینگونه بخوان!
«یَا مَنْ أَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شرّ یَا مَنْ یُعْطِی الْکَثِیرَ بِالْقَلِیلِ یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ سَأَلَهُ یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً» لذا این دعا میخواهد بگوید: تو هم همین طور باش - البته اهل خیر هم در دنیا اینطور هستند - که هنوز کسی مسئلت نکرده، دستش را بگیر.
اگر خاطر شریفتان باشد، عرض کردیم که بیان فرمودند: بهترین مردم، آن کسی است که قبل از این که کسی نیاز داشته باشد، دستش را بگیرد.
لذا آقا جمالالدّین خوانساری، آن عارف بالله میفرمایند: آن کسی که این دعا را میخواند، باید همین حالات را باید داشته باشد و از همه شرّهای وجودی بیرون برود.
پس یکی از راهها، مجالست با اهل خیر و دوری جستن از اهل شرّ است. عجیب است، در هر مطلب که وارد شدیم (چه در باب پدر و مادر، چه اخلاص و ...، در هر بابی که در اخلاق بحث کردیم)، نسخهای که دادند، همین بود. لذا عزیزان! این همنشینی را که بارها و بارها و بارها گفتم، کم نگیرید.
اگر با خوبان عالم، همنشین شدیم، در جبهه حقّ هستیم و به نور و خیر نزدیک میشویم. در مقابل، اگر همنشین با اهل باطل شدیم، از خیر دور میشویم و به شرّ نزدیک میشویم.
خدا در ظنّ و گمان بندهاش است؛ یعنی چه؟
علامه سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی به نقل از آسیّد هاشم حدّاد میفرمودند: منظور از این که پروردگار عالم در حدیث قدسی فرموده: «أنا فی ظنّ عبدی»؛ «من در ظن و گمان بندهام هستم»، این است که اگر خیر بخواهی، خدا خیر برایت میخواهد و اگر شرّ بخواهی ولو برای دیگران، خدا هم برایت شرّ میخواهد.
به خصوص طوری است که پروردگار عالم، خلق را عنوان عیال خودش بیان کرده «الْخَلْقُ عِیَالُ اللَّهِ»، لذا هر که برای دیگران بدی بخواهد، پروردگار عالم، آن بدی را در درون خودش قرار میدهد، یعنی اگر این-طور بخواهد، آن بدی از درون خودش شروع میشود، «بَدَأَ بِهِ نَفْسَهُ».
لذا باید برای همه خیر و خوبی بخواهیم، منتها یک نکته دارد و آن، این که اگر کسی برای مردم، امّت و جامعه اسلامی ضرری داشت، طبیعی است آنجا دیگر باید جلویش ایستاد و این دیگر تفاوت دارد، با آن چیزی که بیان شد.
شرّ خواستن برای دیگران، اوّل به خودت میرسد!
شرّ، اینقدر مهم است که فرمودند: «إِیَّاکَ وَ مُلَابَسَةَ الشَّرِّ»، بپرهیز از پوشیدن لباس شرّ و بدی کردن؛ یعنی وجودت را وجود شرّ نکن و خودت را گرفتار نکن، «فَإِنَّکَ تُنِیلُهُ نَفْسَکَ قَبْلَ عَدُوِّکَ» اگر به ظاهر با کسی دشمنی داری، قبل از این که شرّت به او برسد، به خودت میرسد.
اهل خیر، با شرّ بد هستند، نه با فرد!
اهل خیر، اصلاً و ابداً، برای هیچ احدی، بد و شرّ را نمیخواهند امّا اگر یک کسی در عالم، شرّ به وجود آورد، دیگر ساکت نمینشینند؛ یعنی همان رحمت للعالمین، «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ» میشود. همان امیرالمؤمنین که آن قدر دریای رحمت است؛ چنان میجنگد و در میدان نبرد شجاعت دارد که آن کسانی که نخواستند خودشان را خیر کنند و بناست شرّشان عالم را فراگیر شود، از بین میبرند.
پس چرا چنین کسانی را از بین میبرند؟ چون دوست ندارند عالم به شرّ و فتنه گرفتار شود، «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ»، لذا ائمه کفر را میکشند، برای آن که شرّ آنها از وجودشان تراوش میکند و به بقیّه هم سرایت میکند. لذا این بزرگان که خود اهل خیرند، با شرّ بد هستند، نه با فرد! چون این شرّ الگوی شرارت در جامعه شده، برای همین او را از راه برمیدارند؛ نه این که برای فردیّت فردش، این کار را کنند. پس نکته مهم این است که با اشرار عالم میجنگند و آنها را از سر راه برمیدارند، برای این که آنها شرّند.
لذا میفرمایند: مواظب باشید که از شرّ، پرهیز کنید، «فَإِنَّکَ تُنِیلُهُ نَفْسَکَ قَبْلَ عَدُوِّکَ وَ تُهْلِکُ بِهِ دِینَکَ قَبْلَ إِیصَالِهِ إِلَى غَیْرِکَ» چون در غیر این صورت، پیش از این که بخواهی آسیب به کسی برسانی؛ دین خودت را به هلاکت میاندازی و به تباهی میکشی. پس شرّ این است و خیلی باید مواظبت کرد.
کدام تعبیر علّامه جعفری، توسط امیرالمؤمنین، در عالم رؤیا تأیید شد؟
خدا علّامه محمّدتقی جعفری را رحمت کند، یادم نمیرود که یک مرتبه ایشان، نکتهای در باب «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ»، گفتند که بسیار عجیب بود. فرمودند: من یک موقعی به ذهنم رسید که بحث الرجال در اینجا، بحث رجلیّت به عنوان رجلیّت نیست، بلکه الرجال به معنی آن است که بالاخره باید قوام را در دست داشته باشد، نه به عنوان رجل که در ذهن مردم است؛ چون در غیر این صورت انسان، با احساس برتری نسبت به نساء، حالت غرور میگیرد.
علّامه محمّدتقی جعفری میفرمودند: چند مطلب برای من به وجود آمده که امیرالمؤمنین دست من را گرفتند که یکی از آنها در همینجا بود. یک مرتبه در عالم رؤیا دیدم که مولیالموالی بیان میفرمودند: «شَرُّ الرِّجَالِ التُّجَّارُ الْخَوَنَةُ»، شرورترین مردم، آن کسی است که در تجارت، خیانت کند. البته این مطلب، روایت هم هست و طبیعی است به نظر میآید که برای تجار است امّا علّامه میفرمایند: حضرت ادامه دادند و فرمودند: «و هم اهل الخیر فی نفسه» و آنها، کسانی هستند که در نفسشان، تصوّر خیر میکنند. لذا اینجا بود که فهمیدم آن چیزی که تعبیر میکردم، درست بود.
لذا این روایت، یک نکتهاش همین است که تصوّر کنی من خوبم و همه جوره به از دیگران هستم. حالا یا مرد نسبت به زن و ... .
نسخهای برای در امان بودن از شرّ نفس!
برای همین لقمان حکیم به ما نسخه داده و بیان فرموده: در مورد آن کسی که یک ساعت عمرش از تو بیشتر است، بگو: او خوب است؛ چون یک عمل خیر بیشتر از من انجام داده است. در مورد آن کسی هم که یک ساعت عمرش از تو کمتر است، بگو: او خوب است؛ چون حدّاقل یک گناه کمتر از من انجام داده است و من یک گناه بیشتر انجام دادم. پس هیچ موقع خودت را برتر از دیگران ندان. لذا اینگونه به ما نسخه دادند که هیچ موقع فکر نکن خوبی تا از شرّ نفست در امان بمانی.
معامله کردن با فرد مضطرّ، حرام است!
حضرت میفرمایند: سرآمد بدترین افراد کسانی هستند که با فرد مضطرّ، معامله میکنند. میبیند فردی گرفتار است، امّا با او معاملههای چنین و چنان میکند، مثل اینکه پول را میخرند و ... که اینها، حرام است. لذا حضرت میفرمایند: «ألا إنَّ بَیعَ المُضطَرِّینَ حَرامٌ»، پس عزیزان! در بیع خیلی مواظبت کنیم تا لقماتمان آلوده نشود، چون بعد از آن، شرارت میآید و بعد دیگر، آرام آرام روح تقوا و خیرخواهی دور میشود و گرفتار میشویم. خدا گواه است برکت میرود.
پیش بینی آیتالله بهجت از زیاد شدن فقر در جامعه!
یک نکته بگویم، در آن تأمّل کنید. در اوایل انقلاب، قرضالحسنهها خیلی زیاد بود. امّا بعضی رفتند، پولهایشان را از قرضالحسنهها برداشتند و در بانکها برای سوددهی گذاشتند و توجیه هم کردند که از سودش برمیداریم، به دیگران میدهیم، از همان آن زمان بود که این کارها شروع شد و این مطالب به وجود آمد. آیتالله العظمی بهجت هم فرمودند: از این به بعد فقر در جامعه زیاد میشود و همان هم شد.
لذا عزیزان! برای دیگران خیر بخواهیم. این طور نباشد که به قول مرحوم ابوی، انسان مدام به سجده برود و به جای «سبحان ربی الاعلی و بحمده» بگوید: «سبحان ربی الاعلی و به من ده»، یعنی مدام برای خودش بخواهد. اگر این طور باشد، گرفتار میشویم و شرّ به وجود میآید. پس مراقبه داشته باشیم و مواظبت کنیم تا حرام نیاید.