۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۵ : ۱۸
برای
پاسخ به چنین سؤالاتی باید با مفهوم صحیح قضا و قدر آشنا شویم.
قضا
و قدر به چه معناست؟
لغت
«قَدَر» به معنای
اندازه، اندازهگیری و تعیین حد و حدود شیء است. و در اصطلاح به معنی این است که
خداوند متعال برای هرچیزی اندازهای قرار داده و آن را براساس اندازهگیری و
محاسبه آفریده است. قضا نیز به معنای حکم، قطعیت یافتن و حتمی بودن چیزی است.
بنابراین
میتوان بیان داشت که خداوند متعال طبق قدر خویش انسان را موجودی مختار آفریده است
و اعمال انسان را اختیاری قرار داده است. و به این اختیاری بودن انسان حکم و حتمیت
بخشیده است.
نقش
انسان در قضا و قدر الهی
انسان
در قضا و قدر الهی کاملاً نقش داشته و در اصل، انتخاب به دست وی سپرده شده است.
هرچند که عوام از این مسئله بیاطلاع هستند و این بیاطلاعی خود دلیل شبهات فکری آنها
میشود. برای روشن شدن نقش انسان در قضا و قدر الهی و تغییر آن به ماجرایی از زندگی
حضرت امیر المؤمنین (ع) میپردازیم. حضرت على (ع) در پاى دیوارى نشسته بودند که
متوجه شدند دیوار شکسته است و ممکن است فرو ریزد فوراً بلند شدند و از آنجا دور
شدند. مردى اعتراض کرد که: از قضاء الهى مىگریزى؟ یعنى اگر حکم الهی باشد که تو
بمیرى خواه از کنار دیوار خراب فرار کنى یا فرار نکنى خواهى مرد و اگر بنا نباشد
صدمهاى به تو نمیرسد، بنابراین فرار از زیر دیوار شکسته چه معنى دارد؟ حضرت در
پاسخ وى فرمود: اَفِرُّ مِنْ قَضاءِ
اللهِ اِلى قَدَرِهِ؛ از قضاء الهى بسوى قدر الهى فرار مىکنم.
معناى
این جمله این است که هر حادثه که در جهان پیش مىآید مورد قضا و تقدیر الهى است.
اگر آدمى خود را در معرض خطر قرار دهد و آسیب ببیند، قضاء خدا و قانون خدا است و
اگر از خطر بگریزد و نجات پیدا کند آنهم قانون خدا و تقدیر خدا است.
در
این ماجرا شخص معترض از روی برداشت نادرست از قضای الهی، نقشی برای انسان در دایره
قضا و قدر خداوند قائل نبوده و به امام اعتراض کرده است. امام نیز با روشنگری
درباره این موضوع به وی میفهماند که قضای الهی در امور جزئیات و شخصی زندگی افراد
نیست و انسان در انتخاب قضا و قدر کاملاً نقش دارد.
اختیار
انسان و قضا و قدر الهی
از
آنجا که یکی از مظاهر قَدَر الهی که در آفرینش انسان قرار داده شده، اختیار و
مختار بودن انسانها است و اعمال انسان بر اساس آن اصل صورت میگیرد، مسئولیت
اعمال هم بر عهده خودش است و به او نسبت داده میشود. پس انسانی نمیتواند بگوید این اعمال من از روی جبر
اتفاق افتاده و خواست الهی بوده و من نقشی ندارم! کسی نمیتواند اعتراض کند که چرا
من را به خاطر چنین اعمالی عذاب میکنند و من در سرنوشت خودم تأثیری نداشتم.
اینگونه جملات از کسی پذیرفته نیست چرا که تمامی اعمال تمام انسانها طبق اراده الهی
و قضا و قدر خداوند، براساس اختیار خود فرد صورت گرفته است.
قضا
و قدر الهی به چه چیزهایی تعلق میگیرد؟
باید
دانست که قضا و قدر الهی هیچگاه به امور جزئی تعلق نمیگیرد. مثلاً قضای خداوند به
اینکه فردی بیماری خاصی بگیرد، یا فقیر شود یا نابینا به دنیا آید، تصادف کند،
صدمه ببیند یا نبیند تعلق نمیپذیرد. بلکه تعلق قضا و قدر الهی تنها به امور کلی
است و به نوعی میتوان گفت که در اصل قضا و قدر الهی یکسری قانون و مقررات طبیعی
است.
مثلاً
قضای الهی به این تعلق گرفته که اگر کسی غذای آلوده بخورد بیمار میشود و اگر آن
غذا را نخورد بیمار نمیشود. حال اگر غذاى آلوده را خورد و بیمار شد به حکم قضاى
الهى است و کسى که نخورد و صحیح و سالم ماند، آن هم به حکم قضاى الهى است. بنابراین سرنوشتهاى گوناگون در کار
است و برای رسیدن به آنها راههای گوناگون قرار داده شده و این سرنوشتها مىتوانند
جانشین یکدیگر بشوند جانشین شدن آنها نیز به حکم سرنوشت است.
این
مطلب در حدیث امام صادق (ع) اشاره شده
است. ایشان میفرمایند: «أَبَى اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا
بِأَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِکُلِّ شَیْءٍ سَبَباً»؛ خدا ابا دارد از اینکه کاری را به
غیر از سبب آن انجام دهد پس برای هر کاری سببی قرار داده است.
پس
اینگونه نیست که انسان از هر راهی که برود و از هر ابزاری که استفاده میکند نتیجه
آن فرقی نکند و نهایت امر چیزی شود که از قبل معلوم بوده است و خودش هیچ نفشی در
آن نداشته باشد.
معنای
قضا و قدر الهی در بیان امام علی (ع)
شخصی
از امام علی (ع) درباره قضا و قدر الهی پرسید و امام جواب وی را اینگونه دادند:
«الامُر بِالطّاعهِ و النّهىُ عَنِ الَمَعْصِیَهِ، وَ التَّمکْیِنُ مِنْ فِعْلِ
الحَسَنَهِ وَ تَرکُ الَمعْصِیَهِ، وَ الْمَعُونَهِ عَلى الْقُرْبَهِ اِلَیْهِ،
وَالخِذْلانِ لِمَنْ عَصاهُ وَ الَوعْدِ وَ الْوعِیِدِ وَ التَّرْهیِبِ، کُلُ ذلک
قَضاءُ اللهِ فِى اَفْعالِنا وَ قَدَرُهُ»؛ فرمان دادن (خدا) به اطاعت و نهى کردن
از گناه و قدرت انجام نیکى و ترک معصیت عطا فرمودن و یارى کردن به نزدیک شدن
(بندگان) به خود، و خوار و ذلیل کردن معصیتکاران و بیم و بشارت دادن و رغبت
انگیختن و ترسانیدن، همه این ها قضا و قدر الهى است در کارهاى ما.
علم
خدا و اختیار انسان
برخی
میگویند خدا وقتی که میداند چه کسی اهل سعادت و بهشت و چه کسی جهنمی میشود، خود
گویای جبر است. این نیز یکی از برداشتهای غلط از علم الهی و نادیده گرفتن تمام
شواهد و دلایلی است که بیانگر اختیار انسان است. این افراد با درک غلط از علم
پیشین الهی به مفهومی نادرست اعتقاد پیدا کردهاند. جواب آن با یک مثال ساده قابل
ارائه است. آن مثال از این قرار است: یک معلم خِبره روز اول بازگشایی مدارس و شروع
کلاسها میداند که کدام دانش آموز در امر تحصیل و امتحان در پایان سال موفق خواهد
بود و چه کسی موفق نمیشود، اما این علم معلم به قبولی و رد شدن دانش آموزان، هیچ
جبری برای دانش آموز ایجاد نمیکند و در اصل دانش آموز مزد تلاش و کوشش یا نتیجه سستی
خود را خواهد دید. هرچند که در انتهای سال تحصیلی همان میشود که معلم میدانست.
ولی او هیچگاه کسی را مجبور به قبولی یا مردودی نکرده است. بنابراین علم پیشین الهی هیچگاه نباید دلیلی برای جبر قلمداد
شود.
بنابراین،
اختیاری بودن اعمال انسان، خورشیدی است که نمیتوان آن را پنهان کرد و طبق قضا و
قدر الهی در خلقت انسان نهاده شده است. و قضا و قدر الهی در امور کلی و بیانگر
قوانین کلی طبیعت است نه آنکه بر امور جزئی زندگی شخصی هر فردی جاری شده باشد. مثل
فقر یا بیماریها و... بنابراین مسائل و پیدا کردن درک صحیح از مفهوم قضا و قدر،
شبهاتی که به این مسئله بر میگردد، پاسخ داده میشود.