۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۰ : ۱۸
عقیق:زندگی انسان بر روی زمین از همان آغاز با خونریزی، جنگ و ستیز آمیخته بوده است، میل به پرخاشگری و خونریزی در نهاد انسان قرار دارد و از بعد حیوانی او ریشه میگیرد، متأسفانه هر چه بر دامنه علم، قدرت و آگاهی بشر از اسرار طبیعت افزوده شده، دامنه و عمق جنگ و خونریزی هم بیشتر و گستردهتر شده است، اساسا مهمترین حکمت فرستادن پیامبران و نزول کتابهای آسمانی رفع اختلافها و کاهش ستیزها و درگیریها بوده است.(1)
اما برخی انسانها خود دین را هم انگیزه و وسیله جنگ و خونریزی قرار دادند؛ همه پیامبران و مصلحان اجتماعی همواره در پی آن بودهاند تا دامنه ستیزها و اختلافهای آسیبزنده را در میان انسانها کاهش داده و صلح و دوستی را بگسترند، از آنجا که بخش قابلتوجهی از جنگها و درگیریهای میان ملتها، گروهها و افراد را انگیزههای دینی به خود اختصاص داده است، در قرن گذشته برخی اندیشمندان به فکر پرورش و تبلیغ نظریهای به نام تکثرگرایی مذهبی افتادند تا به زعم خود با رسمیت دادن به همه ادیان و مذاهب و فرقهها در دریافت حقیقت و رسیدن به رستگاری و سعادت، ریشه یکی از مهمترین خاستگاههای جنگ و جدال در میان انسانها را برکنند.
تکثرگرایی دینی نظریهای است که نخست توسط «جان هیک» فیلسوف مطرح شد و در ادامه با استقبال بسیاری از فیلسوفان و روشنفکران قرار گرفت، برخی متفکران و روشنفکران مسلمان نیز کوشیدند تا با مدلل ساختن آن با برخی آیات و روایات و ادله دروندینی اسلامی به آن رنگ و بویی اسلامی ببخشند، با توجه به همه مبانی، اصول و مسائل اسلامی میتوانیم ادعا کنیم که اسلام با تکثرگرایی دینی اجتماعی (زیست مسالمتآمیز پیروان ادیان و مذاهب در کنار هم) و تکثرگرایی به معنای نجات و رهایی از دوزخ موافق است، اما به هیچ روی تکثرگرایی دینی در ساحت اعتقاد، ارزشها و هدایت را بر نمیتابد.
و این گونه طرح شبهه میکنند که در برخی آیات قرآن کریم شرط ورود به بهشت، نه داشتن دینی خاص، مانند اسلام، یهودیت، مسیحیت و... بلکه صرفاً ایمان به خدا، جهان پس از مرگ و عمل صالح بیان شده است (مانند آیات 62 بقره و 69 مائده)؛ در برخی آیات دیگر، خدای متعال یهود و نصاری را به سبب انحصارگرایی و داشتن این عقیده که فقط ما اهل بهشت هستیم، سرزنش کرده است(مانند آیات 111 تا 113 بقره)؛ بنابراین از نگاه قرآن کریم بهشتیشدن، به داشتن دینی خاص، ارتباط ندارد، بلکه تنها ملاک، ایمان و عمل صالح است و به همین خاطر، میان مسلمان و غیرمسلمان تفاوتی نیست. بنابراین میتوان ادعا کرد که قرآن کریم تکثرگرایی بروندینی را پذیرفته و بر آن مهر تأیید زده است! به همین منظور با حجتالاسلام میثم فروغی کارشناس مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم گفتوگو کردیم که در ادامه میآید:
*آیا داشتن دین خاص باعث رستگاری انسان میشود؟
از منظر قرآن کریم صرف همراه داشتن نام دین خاصی، برای نجات از دوزخ و رسیدن به سعادت، کافی نیست، بلکه آنچه لازم است ایمان حقیقی به خدا، جهان پس از مرگ و عمل صالح است که موجب رستگاری میشود، با توجه به آیات متعدد و متکثر قرآن کریم ایمان و عمل صالح در پرتو اطاعت و پیروی از پیامبران الهی و کتابهای آسمانی در هر زمان تبلور مییابد و تحقق ایمان به خدا و اطاعت از او، بدون پذیرش از رسول و اطاعت از او ممکن نیست.
از این رو قرآن کریم در آیات 62 بقره و 69 مائده در صدد اثبات حقانیت دینهای دیگری جز اسلام نیست؛ بلکه میخواهد تأکید کند که جوهر و گوهر دین، ایمان به الله و عمل صالح است و منتسب بودن به دین خاصی، هدایت و نجات انسان را رقم نمیزند، از نظرگاه قرآن کریم، دین، تنها اسلام است و ادیان دیگر، انحراف از دین واحد الهی است، البته دین واحد اسلامی در هر مقطعی از تاریخ به وسیله پیامبری و با شریعتی متناسب با آن دوره ظهور کرده است و از این رو در هر دوره انسانها موظف هستند به پیامبر خدا ایمان آورده و از او اطاعت کنند!
*امروز در جهان ادیان گوناگون و مختلفی وجود دارند، کثرت ادیان از یک سو و ارتباطات گسترده اجتماعی میان پیروان آنها از سوی دیگر موجب پیدایش پرسشهای و شبهاتی شده است، یکی از پرسشهایی که تقریباً پرسشی نوظهور در قرن ماست این پرسش است که آیا میتوان کثرت ادیان و مذاهب را به رسمیت شناخت و پیروان همه ادیان را اهل نجات و رستگاری دانست؟
-برخی اندیشمندان از خاستگاههای گوناگون در پاسخ به پرسش بالا مسأله کثرتگرایی دینی یا پلورالیسم(2) را مطرح کردهاند، پلورالیسم شاخهها و انواع مختلفی دارد، یکی از اقسام آن، پلورالیسم در رستگاری است، تفکری که معتقد است همه پیروان ادیان و مذاهب در صورتی که صادقانه و خالصانه به آموزههای دین و مذهب خود پایبند باشند، اهل نجات و رستگاری اخرویاند، هرچند پارهای یا بیشتر آن آموزهها به خودی خود درست نباشد، شاخه دیگر آن پلورالیسم سعادت و هدایت است، متفکران این نحله فکری، هدایت و سعادت را به دین خاصی منحصر نمیدانند و پیروان ادیان گوناگون را صرفنظر از دینشان(دست کم در شرایط خاصی) اهل هدایت و رسیدن به حقیقت و سعادت معرفی میکنند.(3)
کثرتگرایان مسلمان برای اثبات نظریه خود دلایل مختلفی را مستمسک قرار دادهاند، یکی از ادله مورداستناد آنها ظاهر برخی آیات قرآن کریم است، در حالی که باید توجه کنیم استفاده از قرآن کریم روش و قواعد خاصی(4) دارد، بیتوجهی به روش فهم و تفسیر قرآن ممکن است، به برداشتهای ناصحیح و تفسیر به رأی منتهی شود، یکی از مهمترین قواعد فهم قرآن این است که برای دریافت نظر آن در هر موضوع، باید مجموعه آیات قرآن مورد توجه و تأمل قرار گیرد.
ایمان و عمل صالح، عامل رستگاری
خداوند در آیه 62 سوره بقره میفرماید: «کسانی که (به پیامبر اسلام) ایمان آوردند و کسانی که یهودی شدند و مسیحیان و صائبان(پیروان حضرت یحیی)، هرکس به الله و روز بازپسین ایمان آورد و کارهای شایسته کند، پس پاداششان نزد پروردگارشان است و نه ترسی بر آنهاست و نه اندوهگین میشوند»!
با توجه به مجموعه آیات قرآن، خصوصا آیاتی که اهل کتاب را به سبب دشمنی با مسلمانان و ایمان نیاوردن به پیامبری حضرت محمد(ص) سرزنش و توبیخ میکند، با اطمینان میتوان گفت که مقصود خداوند در آیه مذکور به رسمیت شناختن ادیان گوناگون و قراردادن آنها در رتبه یکسانی از لحاظ هدایت و فلاح نیست، بلکه خداوند در این آیه کریمه در صدد تبیین جوهر و گوهر هدایت و رستگاری است.
خداوند میگوید: صرف داشتن برچسب انتساب به دین خاص و همراه داشتن نام آن، موجب هدایت یا عدم هدایت و رستگاری یا عدم رستگاری نیست، بلکه اساس دینداری، ایمان به خدا و معاد و انجام اعمال صالح است، البته لازمه ایمان به خدا در دوران بعثت پیامبر خاتم، ایمان به همه پیامبران و از جمله آخرین آنهاست، همچنین اعمال صالح و فرمانهای الهی ممکن است در هر دوره با دورههای پیشین قدری متفاوت باشد، از این رو همه خداباوران ضمن اعتقاد به حقانیت همه پیامبران باید از شریعت پیامبر آخرین تبیعت کنند، به همین سبب برداشت پلورالیستها از این آیه را نادرست میدانیم و آن را با شمار قابل توجهی از دیگر آیات قرآن کریم در تضاد میبینیم.(5)
به عنوان نمونه خدای متعال کسانی که از ایمان به پیامبر اعظم(ص) و اطاعت از او سر میپیچند را مؤمن نمیداند: «و میگویند به الله ایمان آوردیم و فرمان برداریم، سپس گروهی از آنان، پس از این اقرار پشت کرده و نافرمانی میکنند و یقیناً آنها مؤمن نیستند»!(6)
بنابراین تفسیرهای مناسب و متناسب آیه 62 سوره بقره یکی از دو تفسیر زیر است:
1. این آیه ناظر به پرسش و ابهامی است که برای شماری از مسلمانان در آغاز ظهور دین اسلام مطرح بوده است، آنها در فکر بودند که اگر راه حق و نجات، تنها باور به اسلام است، پس سرنوشت دینداری نیاکان و پدرانشان که دارای ادیان دیگری بودند، چه میشود؟
در پاسخ به این پرسش و برای رفع چنان ابهامی آیه 62 سوره بقره نازل شد و اعلام کرد که هر کس در دوران زندگی خود پیش از بعثت پیامبر خاتم، ایمان به الله و معاد و عمل صالح داشته، اهل نجات است، این تفسیر از شأن نزولی که برای آیه ذکر شده هم استفاده میشود.(7)
2. یهود و نصاری خود را فرزندان و دوستان ویژه خدا میپنداشتند(8) و مدعی بودند که مجرمان آنها چند روزی بیش در آتش دوزخ نخواهد ماند(9) و رستگاری را برای خود منحصر میدانستند، آنها از یک سو انتساب به یهودیت یا مسیحیت را برای نجات از عذاب دوزخ کافی میپنداشتند(10) و از دیگر سو در عمل به فرمانها و تعالیم الهی بیاعتنا بودند(11)، به همین خاطر خدای متعال در آیه 62 سوره بقره هشدار میدهد که صرف این انتسابهای ظاهری، ملاک نجات نیست و اساس دینداری ایمان به الله و روز رستاخیز و عمل صالح است.
خداوند این حقیقت را به صورت یک قاعده کلی و جهانشمول بیان میکند و همه انسانها را با هر آیینی مشمول آن میداند(12)، آن قاعده این است که ملاک نجات، ایمان (به خدا و آخرت) و عمل صالح است، اما اینکه ایمان به الله چه لوازمی دارد و عمل صالح چگونه شناخته و تحقق مییابد، این آیه در مقام بیانش نیست؛ بلکه آیات دیگر قرآن کریم آن را بیان کرده است، با توضیحاتی که پیرامون آیه 62 سوره بقره گفتیم، روشن میشود که آیات 80، 94، 95، 112 و 214 سوره بقره و نیز آیات 123 تا 125 سوره نساء هم، هیچ گونه دلالتی بر درستی نظریه تکثرگرایی بروندینی ندارد.
یهودیان یا مسیحیان کدام بر حق هستند
*یکی از مهمترین موضوعات چالشانگیز میان یهودیان و مسیحیان این است که یهودیان، مسیح و پیروان او را اهل باطل و خود را بر حق میدانند و مسیحیان هم به این ترتیب یهودیان را به باطل میدانند، نظر قرآن کریم در این رابطه چیست؟
-خداوند در آیه 113 سوره بقره میفرماید: «و یهودیان گفتند: مسیحیان بر چیزی (از حق در نزد خدا) نیستند و مسیحیان گفتند: یهودیان بر چیزی (از حق در نزد خدا) نیستند، در حالی که هر دو گروه کتاب خدا را میخوانند (و باید از این گونه نسبتها و انحصارطلبیها بر کنار باشند)، مشابه همین گونه سخنان را افراد نادان (مشرکان) به زبان آوردند، پس خداوند در روز قیامت در آنچه با هم اختلاف داشتند، میان آنها داوری خواهد کرد».(13)
این آیه به یکی از مهمترین موضوعات چالشانگیز میان یهودیان و مسیحیان اشاره میکند، یهودیان، مسیح و پیروان او را اهل باطل و خود را بر حق میدانند و مسیحیان، یهودیان را به باطل و انحراف نسبت میدهند و تنها خود را بر حق و راستی میپندارند! خداوند اعتقاد هر دو را نادرست و ناموجه دانسته و آنان را با مردم مشرک و نادان همسنگ و همراستا قرار میدهد، به نظر ما آیه مورد نظر هم هیچ دلالتی بر مسأله تکثرگرایی دینی ندارد، اما پلورالیستهای مسلمان تلاش دارند تا آیه را به عنوان دلیلی بر مدعای خود قلمداد کنند. آنها میگویند دین یهودیان و دین مسیحیان، از نظرگاه قرآن کریم رسمیت داشته و قابل پیروی و هدایتگر و نجاتدهنده است، زیرا خداوند در این آیه به یهودیان و مسیحیان اعتراض میکند که چرا دین یکدیگر را محکوم به بطلان میدانید؟! از این رو پیروان ادیان گوناگون نباید یکدیگر را به عدم حقانیت و انحراف اعتقادی نسبت دهند!
به نظر ما این برداشت از آیه شریفه صحیح نیست؛ زیرا اولاً چنان که پیشتر گفتیم، با آیات پرشماری از قرآن کریم سازگار است، ثانیاً منظور آیه غیر از برداشت تکثرگرایان دینی است. با این وجود هر دو گروه یهود و نصاری یکدیگر را به طور مطلق نفی کرده و بر باطل میدانستند.(14)(حتی در صورت عمل به تورات و انجیل)
یهودیان میگفتند: مسیحیان باطلاند؛ خواه به انجیل عمل کنند یا نه، در مقابل، مسیحیان هم میگفتند: یهودیان باطلاند؛ چه به تورات عمل کنند یا نه، آنها این سخنان را میگفتند در حالی که هر دو گروه کتابهای آسمانی خود را میخواندند و در تورات مژده ظهور حضرت عیسی داده شده بود و در انجیل، نبوت حضرت موسی به رسمیت شناخته شده بود.(15)
شاهد این معنا آیه 68 سوره مائده است: «قُلْ یَا أَهْلَ الْکتَابِ لَسْتُمْ عَلَی شَیْءٍ حَتَّی تُقِیمُواْ التَّوْرَاهَ وَالإِنجِیلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْکم مِّن رَّبِّکمْ وَلَیَزِیدَنَّ کثِیرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَیْک مِن رَّبِّک طُغْیَانًا وَکفْرًا فَلاَ تَأْسَ عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ» ترجمه: «بگو: «ای اهل کتاب! شما هیچ جایگاهی (نزد خداوند) ندارید، مگر اینکه تورات و انجیل و آنچه را از سوی پروردگارتان بر شما نازل شده است بر پا دارید».(16) خدای متعال در این آیه یهود و نصاری را بر باطل میداند؛ اما نه مطلقاً و به طور کلی؛ بلکه در آن صورت که به تورات، انجیل و قرآن عمل نکنند!
از این رو به قرینه آیه 68 مائده روشن میشود که اعتراض قرآن در آیه 113 بقره به این است که چرا همدیگر را به طور مطلق نفی کرده و اصالت خود را از ریشه برمیکنید و به گونهای یکدیگر را تکذیب میکنید که به تکذیب موسی و عیسی و تورات و انجیل منتهی میشود.(17)
بنابراین آیات مختلفی در قرآن پلورالیسم دینی را نفی میکند، در آیه 62 سوره بقره دو تفسیر مناسب به نظر میآید:
1-با توجه به سؤالات مسلمانان در آغاز اسلام و شأن نزول، آیه ناظر به وضع گذشتگان است.
2-آیه در مقام بیان این حقیقت است که از نام (مسلمان، مسیحی، یهودی و...) کاری ساخته نیست، بلکه ایمان (به خدا و آخرت) و عمل صالح است که موجب نجات انسان است، اما اینکه ایمان چه لوازمی دارد و عمل صالح چیست، در آیات دیگر بیان میشود.
3-آیات 111 و 112 و آیات مشابه نیز همانند آیه 62 بقره تفسیر میشوند و دلالتی بر پلورالیسم ندارند.
4-آیه 113 بقره نیز دلالتی بر پلورالیسم ندارد؛ بلکه در مقام اعتراض به یهود و نصاری است که چرا به طور مطلق یکدیگر را نفی و انکار میکنید، با اینکه هر کدام پیامبر و کتاب آسمانی از جانب خداوند دارید.
پینوشتها:
1-بقره/213
2-منظور از پلورالیسم این است که همه ادیان راهی به سوی حقیقت یا دست کم راهی به سوی نجات و رستگاری هستند.
3-ر.ک: حسن یوسفیان؛ کلام جدید؛ تهران، سمت، چاپ سوم، 1390 ـ ص290.
4-ر.ک: رضایی اصفهانی، محمدعلی؛ منطق تفسیر قرآن، قم، مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، چاپ دوم، 1390، ج1.
5-ر.ک: نساء /136؛ اعراف/158؛ بقره/136و 137.
6-«وَیَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالرَّسُولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ یَتَوَلَّی فَرِیقٌ مِّنْهُم مِّن بَعْدِ ذَلِک وَمَا أُوْلَئِک بِالْمُؤْمِنِینَ»، نور/47
7-ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چل و دوم، 1381 هـ. ش، ج1، ص284.
8-ر.ک: مائده/18.
9-بقره/80.
10-ر.ک: بقره/135.
11-ر.ک: سبحانی، جعفر؛ پلورالیزم دینی یا کثرتگرایی، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ اول، 1381 هـ ش، ص45 و 46.
12-ر.ک: طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ترجمه: محمدباقر موسوی همدانی، قم، جامعه مدرسین، چاپ دهم، 1372، ج1، ص293.
13-ر.ک: بقره/113، ترجمه آیتالله مکارم شیرازی.
14-ر.ک: جوادی آملی، عبدالله؛ تسنیم، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ اول، 1383 هـ ش، ج6، ص182.
15-ر.ک: جعفری، یعقوب؛ تفسیر کوثر، قم، انتشارات هجر، چاپ اول، 1376هـ ش، ج1، ص328.
16- ر.ک: مائده/68، ترجمه آیتالله مکارم شیرازی.
17-ر.ک: اشراقی، شهابالدین، سخن حق در تفسیر قرآن کریم، تهران، نشر مروج، چاپ اول، 1392 هـ ش، ج2، ص 476.
منبع:فارس