پرسش و پاسخ دینی
چرادرحدیث آمده کودکان را ازمسجد دورنگه دارید
به تعبیر شهید ثانی منظور پیامبر(ص) از منع کودکان از مسجد، کودکانی است که به طهارت آنها اعتمادی نیست یا اینکه خوب و بد را تشخیص نمیدهند اما بچهای که طهارت او مورد وثوق است و خودش نیز بر نمازها مواظبت میکند، کراهتی متوجه آن نیست.
عقیق:مسجد یکی از مهمترین و مقدسترین مراکز معنوی و مذهبی است که در عین بیآلایشی و بیپیرایه بودن از ظواهر مادی آنچنانی، فضایی آکنده از قداست و طهارت دارد و در ترقی و تعالی اخلاق دینی افراد جامعه در دو حوزه فردی و اجتماعی نقش اساسی ایفا میکند.
از جمله افرادی که به این خانه خدا قدم میگذارند و در عین حال دارای ظرافت، حساسیت و شکنندگی خاص روحی هستند، کودکانند که مشارکت آن عزیزان در مساجد و نحوه برخورد بزرگترها، خصوصا متولیان و هیئت امنا، در تربیت دینی آنها، بسیار موثر خواهد بود؛ که بعضاً با اندک شیطنتی، شاهد برخورد تند، زننده و پرخاش از سوی مسنترها هستیم و همین امر چه بسا موجب زدگی و طرد این نهالهای با طراوت از مسجد خواهد شد. البته چنین اشخاصی بعضاً، برای توجیه برخورد تند خود با کودکان حاضر در مسجد به این حدیث نبوی (ص) استدلال میکنند: «جَنِّبُوا مَسَاجِدَکُمْ صِبْیَانَکُمْ وَ مَجَانِینَکُم؛ از مساجدتان دیوانگان و کودکان خود را دور نگه دارید».
در حالیکه باید دانست:
نخست: این حدیث شریف، منصرف به کودکانی است که بر اثر کثرت شیطنت و شلوغ کاری غیر متعارف، موجبات بینظمی و سلب آسایش دیگران را فراهم می آورند و یا سبب آلوده کردن مسجد میشوند. به تعبیر فقیه بزرگوار شهید ثانی (ره) منظور از این حدیث پیامبر اکرم(ص)، «مراد کودکانی است که به طهارت آنها اعتمادی نیست یا اینکه خوب و بد را تشخیص نمیدهند اما بچه ممیزی که طهارت او مورد وثوق است و خودش نیز بر نمازها مواظبت میکند، کراهتی بر آن متوجه نیست بلکه سزاوار است او را به آمدن مسجد تمرین داد همچنانکه لازم است برای نماز تمرین و عادت داده شود».
دوم: روایاتی وجود دارد که بر حضور کودکان شیرخوار و خردسال در مسجد دلالت میکند:
الف: «صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ (ص)، بِالنَّاسِ الظُّهْرَ فَخَفَّفَ فِی الرَّکْعَتَیْنِ الْأَخِیرَتَیْنِ فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ لَهُ النَّاسُ هَلْ حَدَثَ فِی الصَّلَاةِ حَدَثٌ قَالَ وَ مَا ذَاکَ قَالُوا خَفَّفْتَ فِی الرَّکْعَتَیْنِ الْأَخِیرَتَیْنِ فَقَالَ لَهُمْ أَمَا سَمِعْتُمْ صُرَاخَ الصَّبِیِّ؛ روزی رسول خدا (ص) با مردم نماز میگزاردند که دو رکعت آخر را سبکتر کردند. پس از اتمام نماز، مردم گفتند: یا رسول الله، متوجه سبک کردن نماز شدیم آیا اتفاقی در نماز روی داد، فرمودند: چطور مگر؟ گفتند: دو رکعت آخر را سبک برگزار کردید. فرمودند: آیا صدای گریه بچه را نشنیدید؟».
ب: درحدیث دیگری ضمن دلالت برحضور کودکان در مساجد، از چگونگی شرکت آنها در صفوف جماعت، سؤال شد که امام باقر (ع) فرمودند: «لَا تُؤَخِّرُوهُمْ عَنِ الصَّلَاةِ الْمَکْتُوبَةِ وَ فَرِّقُوا بَیْنَهُم؛ آنها را در آخر صفهای جماعت با هم نگذارید، بلکه جداگانه در بین بزرگسالان پراکنده سازید».
ج: شبی پیامبر گرامی اسلام (ص)، نماز عشا میخواندند و سجدهای طولانی به جا آورند؛ پس از پایان نماز، علت را از ایشان پرسیدند، حضرت فرمودند: پسرم حسن بر پشتم سوار بود، و ناراحت بودم که پیادهاش کنم.
این نوع روایات نشان میدهد، هیچ منعی از حضور بچهها در مساجد نیست، لذا به جای نهیب زدن و سرزنش کردن، مشوق آنها در نحوه حضورشان در مسجد باشیم و حتی جای دارد به جای پاک کردن صورت مسأله، با مهیا کردن مکانی به عنوان مهد کودک در یکی از اتاقهای هم جوار مسجد و مشغول کردن این عزیران، مسأله شیطنت آنها را نیز حل کرد و با این کار هم آنها را با فضای مسجد آشنا کرد و هم شیطنت آنها را مهار کرد که «اگر بچه به مسجد نرود، اگر در جمع نباشد نماز خواندن جمع را نبیند به این کار تشویق نمیشود. چون اصلاً حضور در جمع مشوق انسان است.
آدم بزرگ هم وقتی خودش را در جمع اهل عبادت میبیند روح عبادت بیشتری پیدا میکند؛ بچه که دیگر بیشتر تحت تأثیر است... باید با بچههای خودمان، برنامه مسجد رفتن داشته باشیم، تا بچه ها با مساجد و معابد آشنا شوند. ما خودمان ازبچگی با مساجد و معابد آشنا بودیم در این اوضاع و احوال امروز چقدر به مسجد میرویم که بچههای ما که هفت ساله شدهاند به دبستان و بعد به دبیرستان و بعد به دانشگاه رفته اند ولی اصلاً پایشان به مساجد نرسیده است بروند؟ خوب اینها قهراً از مساجد فراری میشوند».
بنابراین به جای دافعه داشتن و جبهه گرفتن در مقابل حضور کودکان، با جاذبه داشتن و مهیا کردن فضایی جذاب، مشوق شرکتشان در خانه خدا، یعنی مسجد باشیم.
پی نوشت:
- شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج5، ص 334
- کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی (ط- الإسلامیة)، ج6، ص48
- مجموعه آثار شهید مطهری، آزادی معنوی، ج23، ص 529
منبع:فارس