کد خبر : ۷۶۴۵
تاریخ انتشار : ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۵:۰۱

ماجرای 12 عالمی که ائمه(ع) به آنجا می‌روند

«جابر بن یزید جعفی» درباره یکی از کرامات امام باقر(ع) می‌گوید: همراه با امام(ع) ملکوت آسمان‌ها را دیدم که 12عالم است و هر امامی که از دنیا برود، در یکی از این عالم‌ها ساکن می‌شود تا آنکه وقت ظهور قائم آل محمد(ص) فرا رسد.

عقیق:  باقر آل محمد(ص) که نخستین کسی است که از پدرش از نسل امام حسین(ع) و مادرش از نسل امام حسن(ع) است، هر چند که برخی از روایات تاریخ ولادتش را اول رجب و برخی دیگر سوم صفر نقل می‌کنند، درباره سال ولادتش نیز اختلاف است، زیرا در منابع متعددی 57 هجری و در برخی از منابع سال 56 یا 58 ذکر شده است.

 ماجرای 12 عالمی که ائمه به آنجا می‌روند

جابر بن یزید جعفی می‌گوید: از امام باقر(ع) پرسیدم: مراد از ملکوت آسمان و زمین که به حضرت ابراهیم خلیل‌الله ارائه کردند، چیست؟ همان واقعه‌ای که خداوند متعال در قرآن شریف آن را یادآور شده و می‌فرماید: «وَکَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ»؛ و این چنین ملکوت آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم، پس دیدم که دست مبارک خود را به جانب آسمان برداشت و به من فرمود: نگاه کن تا چه می‌بینی؟

من نوری دیدم که از دست آن حضرت به آسمان متصل شده بود، چنانکه چشم‌ها خیره می‌شد، آنگاه به من فرمود: ابراهیم(ع) ملکوت آسمان و زمین را چنین دید، امام باقر(ع) در این لحظه دست مرا گرفته و به درون خانه برد لباس خود را عوض کرده و فرمود چشم بر هم بگذار! بعد از لحظاتی گفت: می‌دانی در کجا هستیم؟ گفتم: خیر!

فرمود: در آن ظلماتی هستیم که ذوالقرنین به آن جا گذر کرده بود، گفتم: اجازه می‌دهید که چشم‌هایم را باز کنم، فرمود: باز کن! اما هیچ نخواهی دید، چون چشم گشودم در چنان تاریکی بودم که زیر پایم را نمی‌دیدم.

اندکی رفتیم، باز هم فرمود: جابر! می‌دانی در کجایی؟ گفتم: خیر، امام فرمود: بر سر چشمه‌ای که خضر از آن آب حیات خورده بود، قرار داری.

آن حضرت همچنان مرا از عالمی به عالم دیگر می‌برد تا به پنج عالم رسیدیم، فرمود: ابراهیم(ع) ملکوت آسمان‌ها را این چنین -که تو ملکوت زمین- را دیدی مشاهده کرد.

... او ملکوت آسمان‌ها را دید که دوازده عالم است و هر امامی که از ما از دنیا برود، در یکی از این عالم‌ها ساکن می‌شود تا آنکه وقت ظهور قائم آل محمد(ص) فرا رسد، امام باقر(ع) دوباره فرمود: چشم بر هم بگذار و بعد از لحظه‌ای فرمود: چشم بگشا! چون چشم گشودم خود را در خانه آن حضرت دیدم، آن بزرگوار لباس قبلی خود را پوشید و به مجلس قبلی برگشتیم، من عرض کردم: فدایت شوم چه قدر از روز گذشته؟

فرمود: سه ساعت!


پی نوشت ها:

(حدیقةالشیعه، مقدس اردبیلی، صفحه 531)

منبع:فارس

211008


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین