۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۲ : ۱۷
« أَدْعُوکَ یَا سَیِّدِی بِلِسَانٍ قَدْ أَخْرَسَهُ
ذَنْبُهُ رَبِّ أُنَاجِیکَ بِقَلْبٍ قَدْ أَوْبَقَهُ جُرْمُهُ
أَدْعُوکَ یَا رَبِّ رَاهِباً رَاغِباً رَاجِیاً
خَائِفاً»
اوّلاً بالجد هیچکس ادراک به این ماه مبارک رمضان
ندارد، إلّا در مرحله أولی، آقا جانمان، حضرت حجّت(روحی له الفداء و عجّل اللّه
تعالی فرجه الشّریف) و بعد هم اولیاء خدا، همانها که قرآن فرمود: «وَ قَلِیلٌ
مِنْ عِبادِیَ الشَّکُور»[1] و ادراک اینها نسبت به ماه مبارک رمضان، نسبی است.
ماه باعظمتی که با عناوین مختلف و روایات شریفه از روز
نخست، پیامبر عظیمالشّأن انذار داد، هشدار داد و فرمود: مراقب باشید. از جمله این
که فرمودند: این ماه، ماه غفران و آمرزش است و بالصّراحه فرمودند: اگر کسی در این
ماه مبارک رمضان آمرزیده نشود، از رحمت خدا دور است. بارها بیان کردیم که پروردگار
عالم، تمام خلقتش را در بستر رحمت قرار داده است. دلیل هم دارد که چرا کسی که در
این ماه، آمرزیده نشود، از رحمت خدا دور میشود؟
اوّلاً این روایت را بیان کنیم و بعد دلیل این مطلب را
عرض خواهیم کرد. پیغمبر اکرم، محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) میفرمایند:
«مَنْ أَدْرَکَ شهر رمضان فَلَمْ یُغْفَرْ لَهُ فَأَبْعَدَهُ اللَّه تبارک و تعالی»[2]،
آن کس که ماه مبارک رمضان بیاید و آن را درک کند - که در اینجا به معنی ورود به
ماه مبارک رمضان و ادراک ظاهریّه است - یعنی به ماه مبارک رمضان ورود پیدا کند،
امّا ادراک حقیقی پیدا نکند و آمرزیده نشود؛ پس خداوند او را از رحمتش دور گرداند.
یعنی دیگر بعید است که به رحمت خدا برسد. چرا؟
چون بارها بیان کردیم: پروردگار عالم ایّامی را برای بازگشت
بندگانش قرار میدهد. چون معالأسف انسان درک موقعیّت انسانی خودش را نمیکند که
من انسان هستم، اشرف مخلوقاتم، خلیفهالله و مسجود ملائکه هستم. لذا آن انسان أحسن
«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویم»، به انسان أسفل «ثُمَّ
رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلین» مبدّل شد.
وقتی اینطور شد و ادراک مقام خود را نکرد که من انسان
هستم، حسب روایات شریفه که در شبهای قدر ماه مبارک ماضیهی رمضان بیان کردیم،
پروردگار عالم خودش فرموده: من نسبت به بندگانم دلسوزتر از مادر هستم. همانطور که
میدانید مادر از همه برای انسان دلسوزتر است، نه ماه فرزندش را حمل میکند و از شیرهی
وجودی خود به او میدهد و ولو گاهی به اشتباه فرزندش را لوس میکند، امّا دوستش
دارد. حال، خدای متعال میفرماید: من از مادر هم به شما مهربانتر هستم.
لذا پروردگار عالم مناسبتهایی از جمله شب جمعه قرار میدهد
تا انسانها برگردند؛ چون خودش بندگانش را دوست دارد. ما معالأسف امکان دارد که
خدا را دوست نداشته باشیم، چون اگر دوستش داشتیم، او را اطاعت میکردیم؛ امّا
پروردگار عالم نمیشود ما را دوست نداشته باشد و این یک قاعده است. چون ما هر چه
باشیم، مخلوق او هستیم و او ما را خلق کرده است.
بارها مثال زدم، مانند پدر و مادری که چند فرزند دارند، امکان
دارد فرزندی بسیار بد و نخاله باشد، امّا نمیشود او را دوست نداشته باشند. عتاب
میکنند، حتّی گاهی نفرین هم میکنند، امّا ته دلشان نیست و دلشان میخواهد بچّهشان
خوب باشد.
پروردگار عالم هم میخواهد ما اینطور باشیم، لذا شبهای
مخصوصی را قرار میدهد، ولی وقتی برنمیگردیم، یک ماه را قرار میدهد.
برای همین است که اگر کسی جدّی در این ماه که در بستر
رحمت قرار گرفته، آمرزیده نشود، معلوم است که پروردگار عالم، دیگر او را از رحمتش
دور کرده است، «مَنْ أَدْرَکَ شهر رمضان فَلَمْ
یُغْفَرْ لَهُ فَأَبْعَدَهُ اللَّه تبارک و تعالی».
ماهی سراسر اجابت!
یک ماه فرصت داد، آن هم ماهی که لحظه به لحظه آن زمان
اجابت دعاست. چون برای اجابت دعا، بعضاً اوقات خاصّی مانند نزول باران، بعد از
نماز، بعد از خطبهی عقد و ... است، امّا تمام لحظات ماه مبارک رمضان، لحظات اجابت
دعاست و اینطور نیست که فقط وقت غروب و ... اینطور باشد. البته زمانهایی از این
ماه فضیلتش بسیار بیشتر است، امّا هر لحظه، اجابت دعاست. همین الآن شما دعا کن،
مستجاب است، صبح دعا کن، مستجاب است، بعدازظهر دعا کن، مستجاب است، وسط روز دعا
کن، مستجاب است. تمام آن، لحظات اجابت دعاست.
آنوقت اگر کسی وارد ماه مبارک شود، امّا آمرزیده نشود،
از رحمت خدا دور است. پیامبر اکرم فرمود: «إِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ لَتُفَتَّحُ فِی أَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ
رَمَضَانَ ثُمَّ لَا تُغْلَقُ إِلَى آخِرِ لَیْلَةٍ مِنْه»،
پروردگار عالم، ابواب آسمان (همهی دربها را، نه یک باب و دو باب) را در شب اوّل
ماه مبارک میگشاید و دیگر تا آخرین شب آن، بسته نمیشود. معلوم است اگر کسی
متوجّه نشود، دیگر واقعاً باید از رحمت خدا دور شود.
لذا در مرحلهی أولی، فقط حضرت حجّت(روحی له الفداء و
عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) است که ادراک حقیقی به این ماه مبارک دارد، «وَ
قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُور» و یک عدّه از اولیاء خدا که هر جا مینشینند،
بلند میشوند، میخوابند و حرف میزنند، متّصل به پروردگار عالم هستند و میدانند
که همه امور متعلّق به خداوند است و خودش هیچکاره است.
اگر در ماه مبارک آمرزیده نشویم؛ دیگر خدا ما را از از
رحمتش دور میکند
لذا شاید به همین خاطر است که در این دعای روز اوّل ماه
رمضان اشاره میشود که روزه و قیام ما روزهی صائمین حقیقی و قیامکنندگان حقیقی
باشد؛ یعنی ادراک داشته باشیم. بارها بیان کردم که این دعای روز اوّل را هر روز و
هر زمانی که یادتان آمد بخوانید، «اللَّهُمَ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ صِیَامَ
الصَّائِمِینَ وَ قِیَامِی فِیهِ قِیَامَ الْقَائِمَیْنِ وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ
نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ وَ هَبْ لِی جُرْمِی فِیهِ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ وَ
اعْفُ عَنِّی یَا عَافِیاً عَنِ الْمُجْرِمِینَ». اگر اینطور شود، آنوقت انسان
میفهمد چه خبر است.
لذا بوی این ماه با دیگر ماهها تفاوت دارد و علّت آن
هم، حال انسانهاست. البته گاهی میشود
ماه مبارک رمضان بیاید و خدا ناکرده در شهری اصلاً بوی ماه مبارک رمضان نیاید. با
این که روایت داریم که وقتی ماه مبارک رمضان میآید، رایحهی خوشی میآید و آن باد
ملایم بسیار خوشایند و روحبخش را که از سمت آسمانها بر زمین میآید، انسانها
متوجّه میشوند. شما نگاه کنید موقعی که نزدیک افطار میشد، به خصوص در زمانهای
گذشته، حال و هوای عجیبی داشت و فضای معنوی خاصّی بود. با این که به ظاهر مردم
برای خوردن طعام میروند، امّا باز هم رایحهی خوشی حاکم بود.
ایّام ماه مبارک حتّی اگر در روزهای طولانی تابستان هم
باشد، به سرعت میگذرد. میدانید این ماه مبارک رمضان در صد سالهی اخیر، به ظاهر
طولانیترین ماه مبارک رمضان است، امّا معالأسف بسیار زود میگذرد. یک شب آن گذشت!
امّا آن موقعها که سرعتش هم اینگونه نبود، حال دیگری
داشت. این رایحهی خوش از آسمان به زمین، محسوس و ملموس برای زمینیان و انسانها
بود. برای این که آنطور بشود، یکی این است که انسانها حرمت ماه را نگه دارند.
لذا این که فرمودند: اگر کسی در این
ماه آمرزیده نشود، از رحمت خدا دور میشود، همین است، «مَنْ أَدْرَکَ شهر رمضان فَلَمْ یُغْفَرْ لَهُ فَأَبْعَدَهُ اللَّه تبارک
و تعالی». چون یک روز و دو روز هم نیست، پروردگار عالم یک ماه را قرار داده است.
یک شب جمعه تا غروب جمعه نیست، یک ایّام البیض که آن هم فقط برای یک عدّه
خاص(معتکفین) میباشد، نیست. بلکه برای همه، یک ماه را قرار داده است.
آمرزیده نشدن در ماه مبارک؛ نشانه پستی و شقاوت انسان
است
لذا خیلی جالب است پیامبر در خطبه آغازین این ماه
فرمودند: کسی که در این ماه آمرزیده نشود، شقی است، این مطلب را با إنّ تحقیقیّه
هم فرمودند. فرمودند: «فَإِنَّ
الشَّقِیَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِیمِ»،
شقی فقط به عنوان بدبخت بودن نیست؛ یعنی خیلی پست است. دیدید به بعضیها هر چه لطف
و محبّت میکنید و دست نوازش بر سرشان میکشید، باز هم بر علیه تو کار میکنند، با
این که یک بار، دو بار، ده بار هم میگذری، امّا باز هم به کار خود ادامه میدهد؛
چنین کسانی را شقی میگویند؛ یعنی خیلی پست هستند.
پروردگار عالم به لسان نبیّ مکرّمش میفرماید: به تحقیق،
شقی، آن کسی است که این ماه بسیار باعظمت بگذرد، آنوقت از رحمت و غفران خدا محروم
بماند. دیگر خدا چقدر لطف و محبّت و بزرگواری کند؟! انسان یک عمر نعوذبالله در لجنزار
گناه و کثافتکاری و پلیدیها باشد، امّا باز هم خداوند میگوید: عمرت را نمیگیرم،
بفرما این هم یک ماه مبارک دیگر. بعد آنوقت آمرزیده نشود! این دیگر معلوم است
خیلی پست است.
شاید کسی بگوید: حالا خدا یک روز را قرار داده، من هم
همان یک روز غفلت کردم، حالا یک شب جمعه در فلان جا بودیم، حواسم نبود و
...، امّا خداوند این بار میفرماید دیگر یک شب
جمعه نیست، یک ماه است، پس هر کس در این ماه هم آمرزیده نشود، دیگر پست و شقی است
«فَإِنَّ الشَّقِیَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِی هَذَا الشَّهْرِ
الْعَظِیمِ» و از آدمیّت خیلی دور شده است.
ماه مبارک رمضان برای چه کسانی ماه عذاب خواهد شد!
حال، اگر نعوذبالله جامعهای به آن سمت برود - إنشاءالله
اینطور نمیشود، ولی فرض است - که اکثریّت آنها از ماه مبارک رمضان دور شوند،
اتّفاقاً آن ماه دیگر بدترین ماه برایشان خواهد شد؛ یعنی نه تنها دیگر ماه رحمت
نیست، بلکه ماه عذاب برایشان خواهد بود.
درست است که ماه مبارک، نشان از لطف و محبّت و بزرگواری
و عنایت و جود و کرم خداست، امّا خداوند، یکی از مهرههایی را که آن جود و کرمش را
تشکیل میدهد، حال انسانها قرار داده که با این ماه چگونه برخورد میکنید.
لذا برای همین است که فرمودند: ماه مبارک رمضان که آمد، فقط آن را با لفظ رمضان نام نبرید و حداقل شهر (ماه) برای آن به کار ببرید و بگویید: شهر رمضان. یعنی اینقدر
این ماه، عالی و باعظمت است که آن را شهر رمضان یا ماه مبارک باید نام برد. ما ماه
محرّم الحرام، صفر المظفّر، ربیعالاوّل، ربیع الثانی، ...، رجب المرجّب و شعبان
المعظّم داریم، امّا تنها ماهی که به عنوان مبارک است، ماه مبارک رمضان است.
همهی ماهها ماه خداست، امّا علّت این که میگویند: این
ماه، ماه خداست، برای این است که خدا در این ماه حسابی دارد رحمت را میریزد و به
تعبیر عامیانه، پروردگار عالم بریز و بپاش راه انداخته است و لحظه به لحظه آن زمان
اجابت دعاست.
البته خیلیها هم در این ماه، در زمانهایی مانند نیمه
شب در مجالس دعا و مناجات جمع میشوند، تا بگویند: ما هم اهل قیام هستیم و داریم خودمان را شبیه به قائمین حقیقی میکنیم.
لذا این همه دعا در شبهای ماه مبارک، مانند دعای
افتتاح، دعای ابوحمزه، دعای سحر و ... وارد شده است. ادعیّهای که در شب آمده،
بیشتر از ادعیّه روز است. این همه دعا برای این که انسان بلند شود و خودش را شبیه شبزندهدارانی
که یک عمر است شب زندهداری میکنند، قرار دهد و بگوید: خدایا! ما هم آمدیم رنگ و بویی از آنان داشته باشیم.
پس اصل غفران در همین ماه مبارک رمضان است. یکی از
مواردی که سبب میشود انسان شامل غفران الهی شود، همین شبخیزی است، یکی همین
دعاها، از جمله دعای شریف و باعظمت ابوحمزه است. اوّلاً خدا دوست دارد که دائم
انسان به دعا مشغول باشد.
اجابت قبل از دعا!
دعا یعنی اتّصال دائمی عبد با پروردگار عالم. دعا یعنی
منقطع نبودن عبد با معبود. دعا یعنی یاد دائمی پروردگار عالم در وجود انسان.
آن که دست به دعا برمیدارد و لب به دعا میگشاید، اعلان
این میکند که من میخواهم دائم با تو باشم و إلّا پروردگار عالم که خودش صلاح ما
را میداند و خودش میدهد و بلد است. اصلاً اجابت قبل از دعاست، «ادعونی استجب
لکم» و ما این مطلب را در فرازهای قبلی دعای ابوحمزه بیان کردیم. لذا دعا یعنی من دائم
به یاد تو هستم.
برای همین است که امیرالمؤمنین فرمودند: هیچ دعایی را
کوچک نشمارید. این روایت در خصال شیخ صدوق آمده که فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى ...أَخْفَى إِجَابَتَهُ فِی دَعْوَتِهِ
فَلَا تَسْتَصْغِرَنَ شَیْئاً مِنْ دُعَائِهِ فَرُبَّمَا وَافَقَ إِجَابَتَهُ وَ
أَنْتَ لَا تَعْلَمُ»، پروردگار عالم اجابت دعا را در دل دعا پنهان داشته است.
یعنی همین که دستت را بالا میبری، همین که به یاد خدا هستی، همین که لبت به دعا
گشوده میشود، اصلاً خودش اجابت است. منتها این اجابت
را یا همین الآن میدهد، یا میگذارد بعداً میدهد، یا ... . اینها را در مطالب و مباحث قبلی بیان کردیم. امّا مهم این است
که اجابت شده است و نباید در اصل اجابت شک کرد.
در مثال مناقشه نیست و چون ما با محسوسات و ملموسات سر و
کار داریم، بیان میکنیم. یک موقع میبینی مزد یک کارگری را همان موقع میدهند. یک
موقع میبینی که وسط کار به او میدهند. یک موقع هم میبینی در آخر به او میدهند،
امّا به هر حال مزد داده میشود.
اجابت، حتمی است. «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى
...أَخْفَى إِجَابَتَهُ فِی دَعْوَتِهِ»، خدا اجابتش را در دعا مخفی کرده است. لذا
میفرماید: «فَلَا تَسْتَصْغِرَنَ شَیْئاً مِنْ دُعَائِهِ فَرُبَّمَا وَافَقَ
إِجَابَتَهُ وَ أَنْتَ لَا تَعْلَمُ»، پس به تحقیق، دیگر هیچ دعایی را کوچک نشمار؛
چون جای هیچ شکی در آن نیست که آن دعا اجابت میشود، امّا تو نمیدانی.
به قدری مهم است که میگویند: هیچ دعایی را کوچک نشمار و خود این، یک نوع ترغیب به دعاست که انسان دائم لسان،
فکر و ذهنش مشغول به دعا باشد.
دعا؛ اتّصال دائمی با معبود از ناحیهی عبد است. آن که
دائم دست و لسانش به دعاست، متّصل دائمی است و اصلاً خود این، اجابت است. لذا به
فرض اگر هیچ اجابتی هم در آن نباشد - چون ما در ذهن مادّی خودمان تصوّر میکنیم که
اگر همین الآن فلان چیز را به ما دادند، آن، اجابت است - امّا این که باعث شده که
من دائم متّصل به پروردگار عالم هستم، خودش اجابت است. پس نباید دعا را کوچک شمرد.
لذا یکی از مطالب این است که اکثر مردم وقتی دعای انتهای
مجالس شروع میشود، بلند میشوند و میروند. البته این که اضطراری پیش میآید،
بحثش جداست. امّا باید بدانند که اصلش، همین دعاست
و تمام مجلس فرعی برای آن اصل بوده است. پروردگار عالم میخواهد که ما به دعا
متّصل شویم.
چه زبانی برای دعا، لال میشود؟
حالا به عنوان مقدّمه وارد بحث دعای ابوحمزه میشویم و
إنشاءالله از جلسات آینده به تفصیل راجع به فرازهای آن بحث خواهیم کرد. دعای
ابوحمزه، دعایی بسیار باعظمت است. در سال گذشته این فراز را بیان کردیم: «
أَدْعُوکَ یَا سَیِّدِی بِلِسَانٍ قَدْ أَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ رَبِّ أُنَاجِیکَ
بِقَلْبٍ قَدْ أَوْبَقَهُ جُرْمُهُ». آقای من! سیّد من! تو را میخوانم، به زبانی
که از فرط گناه، لال گردیده است.
انسان وقتی به دعا مشغول است، نشانهی این است که زبان
او را نبستهاند. گاهی زبان انسان را میبندند و لال میکنند. شاید بگوید: من که
دارم حرف می زنم. بله، زبانش به همه چیز باز میشود، امّا به دعا مشغول نیست. ای
بسا وسط دعا، حواسش این طرف و آن طرف باشد و با رفیقش صحبت کند و ... . یا این که
در مطالب دیگر میآید، امّا در دعا حضور ندارد. میفرماید: او را لال کردند و
اجازه ندادند که دعا کند. عمری میرود و میآید یک دعای کمیل، یک دعای ندبه و ...
نخوانده است. گاهی فرازهایی از آنها به گوشش میخورد،
امّا ماههای مبارک میآید و میرود، ولی یک دعای افتتاح هم نخوانده است، چه برسد
به ادعیّه دیگر.
خوب این ادعیّه را برای چه کسی گفتهاند؟! اینها گنجهایی
است که حضرات معصومین به ما دادهاند و میدانید که اهل جماعت اینها را ندارند.
حتّی گاهی فرازهایی را از ادعیّه حضرت معصومین برداشتند و با مطالب دیگر آمیختند و
چیزی درست کردند. خودشان هم اقرار میکنند که هیچ ندارند. آنوقت ما بر سر این
سفره کرم نشستیم، امّا نمیتوانیم بهره ببریم. لذا میفرمایند: چنین کسی، لال است،
« أَدْعُوکَ یَا سَیِّدِی بِلِسَانٍ قَدْ أَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ». چرا؟
چون وقتی گناه روی گناه آمد، دیگر لسان و دست به سمت دعا
نمیرود. گاهی اتّفاقاً او را از مجلس دعا بیرون میکنند. درست موقعی که دارند دعا
میخوانند، کاری برای او پیش میآید. درست ایّام دعا خوابش میرود. درست برنامهای
دارد و نمیتواند در دعا بیاید و موفّق نیست. این همان جاست که از بس گناه کرده است پروردگار عالم این زبان را به دعا لال
کرد. پروردگار عالم این دست را به زمین کوبید تا برای دعا بلند نشود.
از بس گناه کرد. خدا نیاورد کار به جایی برسد که گاهی
بعضیها شناسنامهای مسلمان و شیعه باشند، امّا دعا را به سخره بگیرند! ماه مبارک
را به سخره بگیرند. گرچه پشت اینها یهود است. این، همان چیزی است که علیه صیام و
... در فضاهای مجازی راه انداختهاند که نهار میخوردند
و عکسش را پخش میکنند و ... . بدانید اینها
مسلمان نیستند، به صراحت میگویم یهودیها و نصارای تبشیری و بهاییها هستند،
منتها امکان دارد به نامهای دیگری در فضاهای مجازی بیایند و ... و همهی
مطالب را به سخره بگیرند. پس خدا نکند که انسان از بس گناه کرده باشد، دیگر دعا را
به سخره هم بگیرد.
لذا بعد بیان فرمود: «رَبِّ أُنَاجِیکَ بِقَلْبٍ قَدْ
أَوْبَقَهُ جُرْمُهُ»، خدا! با دلی که از
کثرت جرم، هلاک شده، با قلبی که اینقدر خطا و گناه کرده که به وادی هلاکت رفته
است، با تو مناجات میکنم.
وقتی اینقدر به گناه مشغول باشد، قلبش هلاک میشود و
دیگر هیچ چیز نمیفهمد. به صورت ظاهر هلاک ظاهری نیست و شاید در دنیا خوش و سرمست
باشد و بریز و بپاش داشته باشد و با این که مردم گرفتار هستند، زندگی او خوب باشد
و روز به روز بهتر هم بشود، امّا اصلاً او گرفتار است، چون قلبش هلاک شده است.
قلب، حرم الهی است، امّا برای چنین کسی دیگر در دست ابلیس ملعون و شیطان رجیم و
نفس دون افتاده است. لذا معلوم است که دیگر چیزی متوجّه نیست و نمیفهمد.
ورود به مجلس دعا و مهر «باطل شد» بر قلب!!!
خدا اموات را رحمت کند، آیتالله حاج شیخ محمّدتقی
بروجردی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) که استاد آن مرد اخلاق و مفسّر قرآن، حاج میرزا
علی اصغر صفّار هرندی هم بودند، مرد عجیبی بودند و خودشان را برای تهران وقف کردند
و قبر شریفشان هم در دروازه غار، در مسجد شهید هرندی است. ایشان نکتهای را بیان کرده
بودند که خیلی جالب است.
مرحوم ابوی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)
این مطلب را تعریف میکردند، میفرمودند: حاج شیخ محمّد
تقی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) میفرمودند: گاهی حتّی برای این که فردای قیامت
بگویند: این قلب، از بس گناه کرده است، مهر باطل شد به آن خورده است، گاهی او را
در مجلس دعا میبرند و مینشانند، امّا فکر و ذهن و حالش در مجلس نیست.
یکی از مجالس حالیّه که حال انسان را دگرگون میکند، عوض
میکند و به سمت انسانیّت میبرد، خود مجلس دعاست. امّا آیتالله حاج شیخ محمّدتقی
بروجردی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) از بس گناه کرده است و این قلب، مهر باطل خورد
را دارد، او را به این مجالس هم میبرند، امّا متوجّه نیست و فکرش جای دیگر است.
این، خیلی درد است.
خواب غفلت، بدترین خواب است
«رَبِّ أُنَاجِیکَ بِقَلْبٍ قَدْ أَوْبَقَهُ جُرْمُهُ»،
دیگراین قلب به وادی هلاکت رفته است و هیچ چیزی درک نمیکند و متوجّه نمیشود. لذا
فرمود: «أَدْعُوکَ یَا رَبِّ رَاهِباً
رَاغِباً رَاجِیاً خَائِفاً» که إنشاءالله در جلسه بعد بیان خواهیم کرد.
خدایا! قلب ما را از گناهان پاک بگردان. این گناهان
هستند که عامل خواب غفلت میشوند. این که مدام تأکید دارم که دعای روز اوّل را تا
میتوانید، بخوانید، برای همین است، « وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ
الْغَافِلِینَ». این قلب دیگر خراب شده است، مگر این که سیلی بزنند و ما را از
خواب غفلت بیدار کنند. این خواب غفلت، بد خوابی است.
یکی از مواردی که سبب میشود قلب جلا پیدا کند و از خواب
غفلت بیرون آید، همین دعاست و آنچه که خواب غفلت میآورد، همین گناه است. خواب
غفلت باعث میشود انسان گاهی تصوّر کند که خودم میدانم. بزرگان، اولیاء و اعاظم یک لحظه هم ادّعای دانستن نکردند. آنوقت یک موقع انسان
اینطور غافل میشود.
خدایا! این قلب را از خواب غفلت بیدار بگردان.
پینوشت:
[1]. سباء/ 13.
[2]. بحارالانوار، ج: 74.
منبع:فارس