کد خبر : ۷۴۴۱۱
تاریخ انتشار : ۰۱ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۶:۳۳
در درس تقسیر قرآن آیت‌الله ری‌شهری عنوان شد

راهی برای مصون ماندن روح از آلودگی‌

آیت‌الله ری‌شهری در درس تفسیر قرآن با اشاره به راهی برای مصون ماندن روح از آلودگی‌ها به تشریح مراتب تقوا از زاویه‌های گوناگون پرداخت.

عقیق:جلسه درس تفسیر قرآن آیت‌الله «محمدی ری‌شهری» صبح چهارشنبه هر هفته در مصلای بزرگ ری برگزار می‌شود که در جلسه هفته گذشته (29 اردیبهشت‌ماه 1395)، این مفسر قرآن کریم به تفسیر دومین آیه سوره مبارکه «بقره» پرداخت که بخشی از آن در ادامه می‌آید؛

بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ (بقره/ 2)

جمله هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ یعنی چه؟ این قرآن غیر قابل تردید و حقیقتی است که از خداوند سبحان فرو فرستاده شده است. در ادامه می‌فرماید که این راهنمایی برای اهل تقوا است.

سؤال اصلی این است؛ انسان‌های با تقوا که هدایت شده‌اند اگر کسی هدایت نشده باشد به وسیله قرآن به تقوا نرسیده است. مقصود از اینکه می‌گوییم قرآن متقین را هدیت می‌کند، یعنی چه؟

سؤال دیگر این است که خداوند در همین سوره می‌فرمایند که قرآن هدایتی برای همه مردم است و قرآن در ماه رمضان نازل شده است. چرا پس در دومین آیه می‌گویند قرآن هدایتی برای اهل تقوا است؟

برای اینکه به این سؤال پاسخ داده شود باید مراتب تقوا مورد توجه قرار گیرد. تقوا یک حقیقتی است که درجات و مراتب مختلفی دارد. اگر انسان مراتب تقوا را نداند نمی‌تواند به این سؤال پاسخ جامعی دهد.

برای آشنایی با مراتب تقوا باید دید که مراتب تقوا چیست؟ با توجه به مباحثی که قبلا راجع به تقوا داشتیم حقیقت تقوا این است؛ تقوا برای سلامتی روح حکم سپر برای سلامتی جسم را دارد.

در خطبه 191 نهج‌البلاغه داریم: تقوا در دنیا حکم حرز را دارد (آنچه انسان را محافظت می‌کند) و فردا قیامت راهی به سوی بهشت است. بنابراین تقوا حالتی است روحی که مانع آسی پذیری جان از انواع آفات مادی و معنوی دارد. آلودگی‌های مادی را فعلا کاری نداریم؛ تقوای معنوی برای جان انسان مفید است؛ با تقوا روح انسان از آلودگی مصون می‌ماند.

امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: بدانید که تقوا دژ محکمی است و بی‌تقوایی خانه‌ای نفوذپذیر است و مصونیتی ایجاد نمی‌کند؛ آدم بی‌تقوا آمادگی دارد برای همه آلودگی‌ها.

حال می‌رسیم به مراتب تقوا. هر چه حالتی که در انسان است قوی‌تر باشد تقوا و مصونیت بیشتری دارد.

خداوند در سوره 102 سوره مبارکه «آل‌عمران» می،رمایند «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید از خدا آن گونه که حق پرواکردن از اوست پروا کنید و زینهار جز مسلمان نمی‌رید». و در آیه 16 سوره مبارکه «تغابن» هم داریم: «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِیعُوا وَأَنفِقُوا خَیْرًا لِّأَنفُسِکُمْ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ پس تا مى‏‌توانید از خدا پروا بدارید و بشنوید و فرمان ببرید و مالى براى خودتان [در راه خدا] انفاق کنید و کسانى که از خست نفس خویش مصون مانند آنان رستگارانند».

خداوند در آیه 74 سوره مبارکه «فرقان» می‌فرمایند: «وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا؛ و کسانى‏اند که مى‏‌گویند پروردگارا به ما از همسران و فرزندانمان آن ده که مایه روشنى چشمان [ما] باشد و ما را پیشواى پرهیزگاران گردان».

یکی از ویژگی‌های عبادالرحمن این است که می‌گوییم خداوندا از همسران و فرزندان به ما نور چشمی بده و ما را امام متقین کن؛ یعنی تقوای بالایی داشته باشیم. یعنی می‌شود کسی تقوا داشته باشد و در قله تقوا باشد و امام هم نباشد. امام متقین گاهی برای یک محدوده کوچک و گاهی هم برای همه است، مثل امام المتقین یعنی امام علی(ع).

حضرت امام و رهبر معظم انقلاب اسلامی و همچنین مراجع تقلید هم امام متقین هستند اما درجات دارند که بالاترین آن عصمت الهی می‌شود.

مراتب تقوا را از زاویه‌های گوناگون می‌توان بررسی کرد. از زاویه عقل دو مرتبه داریم؛ تقوای عقلانی فطری و تقوای عقلانی شرعی.

مرتبه اول تقوای عقلی، تقوای عقلانی فطری است. یعنی فطرت و سرشت انسان، او را به این نوع تقوا دعوت می‌کند. هر کسی در وجود خود باید و نبادهای اخلاقی دارد. وجدان، تقوای عقلانی فطری است. قرآن این نوع تقوا را الهام الهی می‌داند. خداوند در آیات 7 و 8 سوره مبارکه «شمس» می‌فرماید: «وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا؛ سوگند به نفس و آن کس که آن را درست کرد، سپس پلیدکارى و پرهیزگارى‌اش را به آن الهام کرد». دهمین و یازدهمین قسم خدا در این آیه است.

هر انسانی در ذات خود سلسله زشتی‌ها را درک می‌کند. در روایتی داریم: خداوند به نفس آدمی خوبی‌ها و بدی‌ها را الهام کرده و راه را نشان داده و خود انسان باید انتخاب کند.

الهام فطری همان معرفت فطری است. تقوای عقلانی شرعی هم نوع دیگری است. این نوع تقوا با تقوای عقلانی فطری تفاوتی دارد و آن است که در تقوای عقلانی فطری انسان مستقیم درک می‌کرد و بدون اینکه کسی به او یاد دهد می‌داند که ظلم بد و احسان خوب است اما در تقویا عقلانی شرعی واسطه لازم است. به طور مثال می‌گوییم نماز واجب است. تقوای شرعی این است که واجبات را انجام دهیم و محرمات را ترک کنیم. اگر عقل درک کند که گوشت خوک چه ضرری دارد همان حکم خدا را انجام می‌دهد.

خدا که انسان را آفرید می‌دانست بدن انسان چه چیزهایی را باید داشته باشد. خداوند هرچه حرام کرده حکمتی دارد و هر چه واجب کرده هم حکمتی دارد.

خداوند در آیه 197 سوره مبارکه «بقره» می‌فرمایند: «لْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَاتٌ فَمَن فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلاَ رَفَثَ وَلاَ فُسُوقَ وَلاَ جِدَالَ فِی الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللّهُ وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ یَا أُوْلِی الأَلْبَابِ؛ حج در ماه‌هاى معینى است پس هر کس در این [ماه]ها حج را [برخود] واجب گرداند [بداند که] در اثناى حج همبسترى و گناه و جدال [روا] نیست و هر کار نیکى انجام مى‏‌دهید خدا آن را مى‏‌داند و براى خود توشه برگیرید که در حقیقت بهترین توشه پرهیزگارى است و اى خردمندان از من پروا کنید». در آیه 32 سوره مبارکه «انعام» نیز داریم: «وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلاَّ لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الآخِرَةُ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ؛ و زندگى دنیا جز بازى و سرگرمى نیست و قطعا سراى بازپسین براى کسانى که پرهیزگارى مى‏‌کنند بهتر است آیا نمى‏‌اندیشید». اگر انسان عاقل باشد؛ عقل، انسان را به تقوای شرعی دعوت می‌کند.

تقوای عقلی دو دسته بود. حال به زوایه دیگر تقوا می‌رسیم، مراتب تقوای اعتقادی. تقوای اعتقادی یعنی پاک‌سازی ذهن از باورهای نادرست.

توحید ذات یکی از مراتب تقوای اعتقادی است. وجود مطلق نمی‌تواند دو تا باشد بنابراین ذات پروردگار یکی است. بالاترین تقوای ذات، تقوای صفات است؛ یعنی صفات خداوند عین ذات اوست.

ما عالم هستیم یعنی علم ما از ذات‌مان جداست. خداوند وقتی انسان را از شکم مادر بیرون آورد هیچی نمی‌دانست و بعد بر علم او افزوده شد. صفات ما غیرذاتی است اما صفات خداوند عین ذات اوست و علم خداوند همان خداوند است.

توحید افعال هم داریم. هرکاری انجام می دهیم مسبب آن خداوند است. در هستی پدیده‌ای جز به اراده الهی تحقق پیدا نمی‌کند. بالاترین توحید اعتقادی همان توحید افعال است چرا که در این صورت هیچ کسی را جز خداوند مؤثر در زندگی نمی‌داند.

منبع:فارس



ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین