۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۰ : ۰۲
(و اگر نه آن بود که ]همه[ مردم ]در انکارِ خدا[ امتی واحد گردند، قطعاً
برای خانههای کسانی که به ]خدای[ رحمان کفر میورزیدند، سقفهایی از نقره و
نردبانها ]یی از نقره[ قرار میدادیم که بر آنها بالا روند و خودنمایی
کنند؛ و بر خانههایشان نیز درها ]یی بزرگ و تجملی[ و تختها ]یی بسیار
اشرافی[ که بر آنها تکیه کنند و ]نیز[ زینتها و زیورهایی از طلا ]قرار
میدادیم[ و تمامی اینها جز متاع ]پست و بیقدر[ زندگی دنیا ]ی ناپایدار و
فانی و بیدوام[ نیست و ]نعمتهای بیپایان[ آخرت پیش پروردگارِ تو برای
پرهیزگاران است)
با مراجعه به آیات قبل از این دو آیه روشن
میشود که در نظر مشرکین که افراد دنیا پرست بودند، ملاک شرافت و بزرگی،
برخورداری از زرق و برق ظاهری دنیا بود. آنها پس از آنکه حضرت پیامبر(ص) را
متهم به سحر میکردند و به دعوتش کافر میشدند، میگفتند: «چرا این قرآن
بر مردی بزرگ ]و ثروتمند[ از دو شهر فرود نیامده است؟» منظور آنان از این
سخن آن بود که اگر واقعا این قرآن از ناحیه خدا باشد، سزاوار است که بر یکی
از بزرگان مکه یا طایف که مال و نفوذ بسیار دارد نازل شود، چرا که رسالت
مقامی شریف و بزرگ است و چنین مقامی روا نیست به هر کسی داده شود. محمد
مردی فقیر است و به همین جهت چنین شرافت و مقامی ندارد. پس ادعای او دروغین
و کلامش سحر است و او ساحر بیش نیست.
علت تصور باطل آنان این بود که ملاک ارزش و قدر و منزلت انسانها در نظرشان ثروت و ظواهر دنیا بود و بس.
در آیاتی که ترجمه آنذرک شد، خداوند می خواهد این ارزش را در نظر آنان
بشکند و میخواهد به آنها بفهماند که به قدری این مظاره دنیوی بیارزشند که
حتی اگر سقف خانه کفار از نقره و خانه آنها پر از تجملات و زیور آلات از
جنس طلا باشد چیزی نیست و ارزشی نزد خدا ندارد.
بنابراین اگر ترسِ آن
نبود که این کار موجب شود بسیاری از افرادی که ایمانشان ضعیف است، تحت
تاثیر چنین وضعی قرار گیرند و ایمانشان ضعیفتر شود و در نتیجه رو به تواضع
و کُرنش در مقابل کفار بیاورند و دین خدا مورد بی توجهی قرار گیرد، خداوند
خانههای آنها را چنین و چنان قرار میداد.
پی نوشت:
کتاب گلستان سورهها – ص 27
محمدحسین جعفری
منبع:تسنیم