عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۷۳۱۲۷
تاریخ انتشار : ۲۳ فروردين ۱۳۹۵ - ۲۳:۳۸
در گفتگو با محمدحسین رجبی دوانی عنوان شد:
بغداد پایگاه بنی عباس و بزرگترین و معتبرترین شهر عالم اسلام از نظر سیاست، علم و فرهنگ بود. در راه تبعید به سامرا و هنگام ورود امام هادی(ع)به بغداد، چنان استقبال پرشوری از طرف مردم از ایشان به عمل آمد که عبور آن حضرات از پل بغداد نیم‌روز طول کشید
عقیق: دکتر محمدحسین رجبی دوانی در این گفتگو با اشاره به خفقان حاکم در دوران زندگی امام هادی (ع)، از رویکرد پرشکوه شیعیان از آن حضرت یاد کرد و گفت: با وجود تلاش های دستگاه خلافت به منظور ایجاد فاصله بین مردم و امامان حق، مردم متوجه جایگاه ویژه و مقام معنوی امامان شده بودند که اینگونه خودجوش برای استقبال از آن بزرگان برمی خاستند.

گفت‌وگوی زیر را بخوانید:

فضای سیاسی اجتماعی در زمان امام هادی (ع) به چه شکل بود؟

امام هادی (ع) در شرایطی مسئولیت امامت را بر عهده داشتند که از یک طرف مدتی بود که خلافت جبار عباسی تضعیف شده بود و از طرف دیگر با روی کار آمدن متوکل، این خلیفه جبار قصد داشت ابهت و عظمت دولت عباسی را به آن برگرداند.

باید توجه داشت که بعد از مأمون، معتصم خلیفه دولت عباسی شد و بعد از او هم خلافت به واثق رسید. بعد از واثق، تشکیلات دولت عباسی رو به ضعف و انحطاط رفت. در اصطلاح گفته می شود که دولت عباسی یک دوران طلایی دارد که از سال 132 هجری قمری یعنی زمان تشکیل خلافت جبار عباسی شروع می شود تا سال 232 هجری قمری که پایان خلافت واثق بود. این دوران صد ساله خلافت عباسی، به دلیل اقتداری که خلفا داشتند و می توانستند در کل عالم اسلام به جز اندلس حکومت کنند، دوران طلایی خوانده می شود. اما بعد از خلافت واثق، ضعف و انحطاطی وارد خلافت عباسی شد که این دوره را دوره انحطاط می گویند که تا پایان خلافت عباسی ادامه پیدا کرد. در این دوره، ترکان تازه مسلمانی که تا آن زمان غلامان خلفا بودند، در اثر سوءتدبیر خلفا، قدرتمند شدند و توانستند بر دستگاه خلافت و شخص خلیفه مسلط شوند، تا جایی که خلیفه را عزل و نصب می کردند.

تا قبل از روی کار آمدن متوکل، چنین وضعیتی پیش آمد و خلافت، اقتدار خود را از دست داد. متوکل که به عنوان خلیفه عباسی روی کار آمد، با شخصیت مهیب خود تلاش کرد که این ضعف را جبران کند و تا اندازه ای هم موفق شد. اما درنهایت بر او دست پیدا کردند و او را به قتل رساندند و به این صورت انحطاط دولت عباسی ادامه پیدا کرد.

با این توصیفات، امام هادی(ع) هم دوره اقتدار دوره قبلی را تجربه کردند و هم دوره انحطاط و ضعف عباسی را. درست است؟

بله. آن حضرت در عین حال شاهد بودند که متوکل روی کار آمده و قصد داشت موقعیت برتر خلافت را احیا کند.

چه شد که متوکل عباسی، امام (ع) را از مدینه به سامراء تبعید کرد؟ مگر در مدینه امکان مراقبت و کنترلی که در سامراء اعمال می‌شد، وجود نداشت؟

وقتی متوکل عباسی متوجه امام هادی (ع) شد، نتوانست ذات مقدس آن حضرت را در مدینه و در حین انجام وظایف شرعی او تحمل کند، به همین دلیل امام (ع) را به سامراء که مرکز حکومت او بود، احضار کرد و تحت مراقبت شدید و کنترل قرار داد. لذا از آن زمان به بعد امام هادی (ع) و فرزند گرامی ایشان، امام حسن عسکری (ع)، هیچ گونه آزادی عمل و حق خروج از سامراء را نداشتند و توسط مأموران امنیتی تحت کنترل و مراقبت بودند.

در نقل ها آمده است که رئیس دستگاه امنیتی هر از چند گاهی به سراغ امام هادی (ع) می رفت و شاید به اصطلاح امروزی از آن حضرت بازجویی هایی هم انجام می داد. بنابراین مشخص است که امام هادی (ع) در دوره بسیار سختی زندگی می کردند. هرچند که متوکل در زمان آن حضرت به هلاکت رسید و دوباره انحطاطی در بنی عباس ایجاد شد، اما همان غلامان ترک هم از امام (ع) غافل نبودند و حبس حضرت را ادامه می دادند. درمجموع با هلاکت متوکل و ادامه ضعف در دولت عباسی، شرایط برای امام هادی (ع) تغییری نکرد و زندگی سخت ایشان همچنان ادامه داشت.

به هرحال در کنترل های نظامی که اعمال می شد، ارتباط مردم با امام (ع) کاهش پیدا می کرد. شیوه ارتباط مردم با امام هادی (ع) به چه صورت بود و پیام های آن حضرت چگونه به شیعیان می رسید؟

به دلیل اینکه شیعه توانست اصول و مبانی اعتقادی و فقهی خود را با تلاش امامان عظیم الشأن پیشین به خصوص امام باقر و امام صادق علیهما السلام تدوین کند، از زمان امام موسی کاظم (ع) شروع به نشر و گسترش افکار خود کرد. در دوران آن حضرت، افرادی به عنوان وکیل و نائب امام (ع) در نقاط گوناگون عالم اسلام، به امر ترویج مذهب حقه شیعه مشغول بودند. اما این سازمان وکالتی که امام موسی کاظم (ع) ایجاد کردند، از چشم دستگاه هارونی پنهان نماند و منجر به شهادت آن حضرت شد.

سپس این سازمان و تشکیلات به امام رضا (ع) رسید و آن حضرت راه پدر را ادامه دادند. یارانی که امام (ع) در عالم اسلام داشتند، پیام آن حضرت را به شیعیانی که از نظر شمار رو به افزایش بودند می رساندند. بر همین اساس است که در پاسخ به مأمون که به آن حضرت پیشنهاد خلافت و بعد از آن ولیعهدی می دهد، امام رضا (ع) می فرمایند: «بدون حکم تو هم، امضاء و فرمان من در تمام عالم اسلام خوانده می شود.» این موضوع نشان می دهد که ائمه اطهار علیهم السلام به مردم زمان خود معرفی می شدند و مردم هم به آن بزرگواران رو می آوردند. از این جهت است که امام رضا (ع) هم به ظاهر در قالب ولایتعهدی در کاخ مأمون حضور داشتند اما در حقیقت در آنجا زندانی بودند تا ارتباطات ایشان با سازمان وکالت و نائبان قطع شود و امام (ع) نتوانند به راحتی با پیروان خود ارتباط برقرار کند.

این وضعیت بعد از شهادت امام رضا (ع) به امام جواد (ع) به ارث رسید و آن حضرت را هم به سرعت به شهادت رساندند. اما این اتفاقات موجب نشد که مردم از توجه به ائمه اطهار علیهم السلام بازبمانند؛ هرچند آن معرفتی که مورد نیاز بود هنوز ایجاد نشده بود ولی محبت و احترام زایدالوصف مردم نسبت به آن بزرگواران رو به فزونی بود. حال آنکه این وضع را در مورد امامان معصوم پیشین نمی بینیم، بعضی از امامان ما وقتی از کوچه ای عبور می کردند مورد توهین و ناسزا قرار می گرفتند.

برخورد مردم با امام هادی (ع) به خصوص در زمانی که مسیر مدینه تا سامراء را طی می کردند، چگونه بود؟ درواقع می خواهیم بدانیم در دوران امامت آن حضرت، جامعه تا چه اندازه نسبت به مقام امامت معرفت پیدا کرده بود؟

امام هادی (ع) هنگامی که با فرزند گرانقدرش، امام حسن عسکری (ع)، احضار شده بودند و بنا بود به شهر سامراء منتقل شوند، آن بزرگواران را از بغداد عبور دادند. به نقل تاریخ، بغداد پایگاه بنی عباس و بزرگترین و معتبرترین شهر عالم اسلام هم از نظر سیاست و هم از نظر علم و فرهنگ محسوب می شد. هنگام ورود امامین عسکریین علیهما السلام به بغداد، چنان استقبال پرشوری از طرف مردم از ایشان به عمل آمد که عبور آن حضرات از جسر بغداد، پل ساخته شده بر رود دجله، ساعت ها طول کشید و حدود نیم روز زمان برد تا آن امامان علیهما السلام مسیر کوتاهی را طی کرده و از بغداد عبور کنند. این ماجرا نشان می دهد که به رغم تلاش های دستگاه خلافت به منظور ایجاد فاصله بین مردم و امامان حق، مردم متوجه جایگاه ویژه و مقام معنوی امامان شده بودند که اینگونه خودجوش برای استقبال از آن بزرگان برمی خاستند.

خوب است به زیارت جامعه کبیره هم یادی شود. می دانیم که زیارت جامعه کبیره از امام هادی (ع) نقل شده که دارای مفاهیم بسیار عمیق معنوی و عرفانی است. می خواهیم بدانیم که فضای سیاسی و اجتماعی زمان آن حضرت به چه شکل بوده که این زیارت پرمفهوم را به مردم ارائه دادند؟ چرا تعابیری که به نقل از امام هادی (ع) در زیارت جامعه کبیره از مقام و منزلت اهل بیت علیهم السلام آمده را از ائمه پیشین در معرفی اهل بیت علیهم السلام نمی بینیم؟

همانطورکه اشاره شد در زمان های قبل و در عهد ائمه پیشین تا حدود دوران امام رضا (ع)، جامعه هنوز معرفت درستی نسبت به ساحت مقدس ائمه اطهار علیهم السلام نداشت، به جز برخی از مردم که شیعه اهل بیت علیهم السلام بودند. اما بقیه مردم نه تنها آن جایگاه رفیع معنوی را برای ایشان قائل نبودند، بلکه اگر هم با امام (ع) برخورد می کردند بر اساس سطح معرفت و شناخت خود ممکن بود به ایشان احترام بگذارند یا نه.

از زمان امام رضا (ع) به بعد، شاهد شناخت جامعه نسبت به ائمه اطهار علیهم السلام هستیم. به عنوان مثال وقتی امام رضا (ع) به مرو احضار شدند، در مسیر حرکت به هر شهری که وارد می شدند، با استقبال پرشکوهی مواجه می شدند. حتی در نیشابور، که بعد از بغداد بزرگترین مرکز علمی اهل تسنن در آن روزگار بود، مورد استقبال دانشمندان و راویان برجسته حدیثی اهل تسنن قرار گرفتند که داستان آن فضیه در تاریخ حدیث بسیار مشهور است. این وضعیت از نظر فهم نسبت به جایگاه ائمه اطهار علیهم السلام ایجاد شده بود.

با این توضیحات درست است که نتیجه بگیریم امام هادی (ع) احساس می کردند که باید جایگاه رفیع امامت را به خوبی برای جامعه و مردم در طول تاریخ تبیین کنند؟

همین طور است. آن حضرت قصد داشتند مقام امامت را برای مردم تبیین کنند که تنها در قالب احساسات نسبت به خاندان پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله نباشد، بلکه ولایت عالیه آن بزرگواران که در حقیقت ولایت خداوند تبارک و تعالی بر بشریت است را به خوبی تبیین و ترسیم کنند و عمق عظمت اهل بیت علیهم السلام را با آن عنایات ویژه ای که خداوند بر آنها دارد، برای مردم تفهیم کنند تا اعتقاد به امامت و ولایت آن بزرگواران در عمق وجود افرادی که محبت نسبت به اهل بیت علیهم السلام نشان می دهند، نهادینه شود. یعنی صرفا از باب احساسات نباشد، بلکه معرفتی باشد که اگر می خواهند به خداوند متعال تقرب بجویند و حضرت حق را به درستی بشناسند، باید از طریق اهل بیت علیهم السلام وارد شوند و بدانند که هر نعمت و لطفی که خداوند متعال به آنها ارزانی می کند، به سبب وجود مقدس اهل بیت علیهم السلام است. به این ترتیب چنین موقعیتی برای امام هادی (ع) فراهم شد تا جایگاه ویژه و متعالی ائمه اطهار علیهم السلام را با آن مفاهیم والا تبیین کنند.

پس به دلیل قدرت درک مردم است که چنین مفاهیمی در دوره امامت امام هادی (ع) که امام دهم شیعیان هستند ارائه شد، نه در دوران امامت حضرت امیرالمومنین (ع).

درست است؛ اگر حضرت امیرالمومنین امام علی (ع) می خواستند این موارد را در زمان خود، حتی در زمان خلافت خود تبیین کنند، کسی پذیرا نبود و اکثریت قاطع مردم فهم و شعور نسبت به جایگاه والای اهل بیت علیهم السلام را نداشتند.

درواقع در دوران ائمه قبل از امام هادی (ع)، جامعه توانایی فهم معارف عمیق ذکر شده در زیارت جامعه کبیره را نداشت و در زمان امام هادی (ع) است که با زحماتی که امامان پیشین متحمل شدند، این موقعیت فراهم شد تا آن حضرت با وجودی که در حصر بودند، این زیارت جامعه و کامله بسیار عظیم القدر را برای شناخت بهتر اهل بیت علیهم السلام به مشتاقان آن بزرگان عطا فرمودند.


منبع:تسنیم

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین