کد خبر : ۱۳۲۰۰۷
تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱۴۰۳ - ۱۴:۰۲

روزی که مادر متوکل برای شفای فرزندش نذر امام هادی(ع) کرد

مرحوم کلینی در کتاب کافی روایتی آورده است که به بیماری سخت متوکل عباسی و توسل مادرش برای شفای او به امام هادی (ع) اشاره دارد.

عقیق: امروز سوم ماه رجب و سالروز شهادت امام هادی (ع) است. ایشان هم‌عصر ۶ نفر از خلفای عباسی بود. متوکل عباسی به علت اینکه از وجود امام در مدینه برای حکومت خویش، احساس خطر می‌کرد آن حضرت را به سامرا خوانده و تحت مراقبت حکومت خویش قرار داد و یک‌بار هم نقشه قتل ایشان را کشید ولی نافرجام ماند.

 سرانجام امام هادی (ع) به دستور معتز عباسی فرزند متوکل مسموم و در سوم ماه رجب سال ۲۵۴ق به شهادت رسیدند.

مرحوم کلینی در جلد اول کافی، حدیث ۴ روایت کرده است: روزی متوكل بر اثر دُمل و زخم بزرگ و عميقى كه درآورد بيمار شد و به مرگ نزدیک شد و احدى جرأت نكرد او را جراحى كند. مادرش نذر كرد اگر او خوب شود، پول بسيارى برای امام هادی عليه السلام از ثروت خودش بفرستد.
 
متوکل خوب شد و وقتی مژده سلامتى او را به مادرش دادند، او ۱۰ هزار اشرفی را در کیسه گذاشت؛ مْهرِ خودش را بر آن زده و براى امام فرستاد. متوكل نیز از بيمارى خود بهبودى كامل يافت.
 
 بعد از این ماجرا روزی بطحائى نزد متوكّل سخن‌چينى كرد و گفت: پول و اسلحه براى آن حضرت مى‌فرستند و او قصد شورش دارد. متوکل به سعيد حاجب دستور داد كه شبانه به خانه آن‌ حضرت حمله کن و هر چه پول و اسلحه نزد او يافتى بردار و براى من بفرست.
 
سعيد حاجب گفت من شبانه به خانه آن حضرت رفتم. آن حضرت به من فرمود اين اتاق‌ها در اختيار توست همه را بگَرد. من به همۀ اطاق‌ها رفتم و بازرسى كردم و چيزى را جز يك كيسه اشرفى كه مُهرِ مادر متوكل را داشت و كيسه ديگرى هم سر به مُهر بود را نیافتم.
 
 به من فرمودند اين جانماز را هم بازرسى كن. من آن را برداشتم و يك شمشير غلاف‌ كرده و ساده زير آن بود ، آنها را برداشته و نزد متوكل بردم. متوکل وقتی به مُهر مادرش نگاه كرد او را خواست.
 
مادرش نزد او آمد و يكى از خدمتكاران مخصوص به من گزارش داد كه مادرش به او گفت: در بيمارىِ تو من از بهبودت ناامید شدم و نذر كردم كه اگر سالم شدى، از پول خودم ۱۰ هزار اشرفى براى او بفرستم و آنها را فرستادم و اين هم مُهر من است كه بر كيسه است‌.
 
متوکل كيسۀ ديگر را گشود، در آن ۴۰۰ اشرفى بود، او يك كيسۀ اشرفى دیگر بر آنها افزود و به من فرمان داد كه آن را براى امام ببرم. من آنها را بردم و آن شمشير را با ۳ كيسه به امام تحویل دادم و به آن حضرت گفتم اى آقاى من، بر من سخت بود اين مأموريت دربارۀ شما. در پاسخ فرمودند ستمگران به زودى خواهند دید كه چه سرانجامى خواهند داشت.

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین