این مرد پای در جایی می گذارد که فرشتگان بال هایشان را برآن می گسترانند،
آنجا که لنز دوربینها، عظمتش را در قاب خود تحمل نمی کنند، می رود زیرِ
پایِ او.
دستانش نوازشگرِ قطعهای است که چشمانِ همه عالم به دنبال آن است.
۴۰ سال خادمی حرم مطهر…
گفتگو:
– بله. من اسدالله زرین مهر هستم. خدا را شکر که توفیق دارم ۴۰ سال در آستان امام رضا(ع) خدمت کنم.زرین مهر که ۷۰سال سن دارد و و شغلش بنایی؛ از بس به گنبد طلا نزدیک بوده، رنگ و بوی طلا گرفته.
*آقای زرین مهرچند وقت است گنبدشوی حرم مطهر هستید؟
– حدود ۲۰ ساله که تنهایی می روم روی گنبد.
*شما الان باید بازنشسته شده باشید؟
– تا حالا خیلی ها را برای یادگیری آورده اند، ولی کسی تا الان نتوانسته برود بالا! شاید باید من هم بمیرم تا یکی پیدا شود!!
*اولین بار که گنبد را شستید یادتان هست؟
– بله، آن زمان من فقط یک بنای ساده بودم که داخل صحن و سرای حضرت کار می
کردم. پس از فوت نفر قبلی چندین نفر برای شست و شو رفتند که یا
نمیتوانستند یا مریض می شدند و عذر می آوردند. یک روز مسئول قسمت ما به من
گفت باید تو گنبد را بشویی! من اول چون میترسیدم قبول نکردم، ولی با
اصرار او و مدد خود آقا رفتم بالای گنبد.
– بله، برای همه مردم دعا می کنم، از امام رضا(ع) میخواهم که حاجت همه مردم را بدهند.
*وقتی که برای شستن گنبد خبرتان میکنند چه حسی دارید؟– انگار امام رضا(ع) به من میگویند اسدالله امروز روز توست، امروز روز خوش توست.
*پس لابد این امام در زندگی شما خیلی نقش دارد. درست است؟– امام رضا (ع) همه زندگی من است. در زندگی من هیچ کجا وجود ندارد که امام رضا(ع) نباشد، همین چند وقت پیش به علت بیماری دیگر امیدی به زندگی نداشتم که خود آقا نجاتم دادند. دست من که نیست! دست دکترا هم نبود! همه چیز دست خود آقاست.
*اوستا اسدالله چه کار کردید که امام رضا(ع) چنین توفیقی به شما عنایت کرده است؟
– اگه من و شما الان اینجا هستیم، چون خود امام رضا(ع) خواستن، فقط باید صادق بود، صاف بود مثل کف دست.
– نه، چرا سخت باشه!؟ خود آقا کمک میکند! روی گلدسته که کار می کردم باید
۳۵۰ پله را می رفتم بالا و پایین می آمدم، حتی تپش قلب هم نداشتم!!امام
رضا(ع) چه لطفهایی به شما کرده است؟
– همه زندگی من پر است از لطف امام رضا(ع)، نوه من مریض شده بود که همه
دکترا جوابش کردن، دخترم خیلی بیقراری میکرد که بچه اش دارد از دستش می
رود! به او گفتم می روم حرم از امام رضا(ع) شفای فرزندش را میخواهم، رفتم و
پایین پای حضرت نشستم خواستم و اجابت کرد… به همین سادگی. هنوز به خانه
نرسیده بودم که زنگ زدن بچه خوب شده و دارد راه می رود! ۴۰ ساله هرچیز از
امام خواستم به من داد!
– بله، دکتر که رفتم به علت عارضه ریوی بستری شدم و دکترها دیگر امیدی به بهبودی من نداشتند که خود آقا نجاتم دادند، دکتر می گفت: نباید دیگر کار کنم به او یک جمله بیشتر نگفتم و اون هم قانع شد.
*چه به او گفتید؟– به او گفتم تا زمانی که می روم بالای گنبد، مردن یا زنده بودن برای من فرقی نمی کنه. گفتم چقدر حاضری پرداخت کنی که یک بار پا جایی بگذاری که من می گذارم!؟ ساکت مانده بود ..! به او گفتم من از جانم چیزی با ارزش تر ندارم ولی حاضرم همان را هم بدهم تا یک بار دیگر بروم بالای گنبد.
*سرما و گرما تاثیری در زمان شست و شوی گنبد دارد؟
– نه، بارها شده که در هوای سرد زمستان گنبد را شست و شو داده ام.
منبع:جام