۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۲ : ۰۵
کتاب" حضور قلب در نماز، علل و درمان حواس پرتی در نماز" تألیف علی اصغر عزیزی تهرانی از آثار ارزشمند در راهنمایی نمازگزاران برای رسیدن به حضور قلب در نماز است که اگر میسر و ممکن شود نمازگزاران در ادامه می توانند به نمازی برسند که آن ها را از گناه و معصیت دور بدارد. آنچه در ادامه می آید اشاره ای به این مباحث دارد."
تند خوانی و شتاب زدگی علیه حضور قلب
از موجودات حواس پرتی، تند خوانی و تعجیل در اتمام نماز است، که علت سریع خوانی هم، عدم اهتمام به نماز است، چرا که چنین افرادی، نماز را فقط برای رفع تکلیف میخوانند، لذا با کراهت و بی میلی عبادت را انجام میدهند و در نتیجه احساس خستگی میکنند. اگر بخواهیم نفسهای انسان را نام گذاری کنیم، نفسی داریم به نام راحت شدم که چنین اشخاصی در آخر نماز، یک نفس راحت میکشند، چون در نماز احساس خستگی میکنند و این، ناشی از عدم لذت بردن از نماز است.
البته این قاعده عمومیت دارد که انسان هر کاری را که با کراهت و بی میلی انجام دهد، اگر چه زمان کمی را اشغال کند خسته کننده است و بالعکس، کاری را که با میل و رغبت و احتیاج انجام میدهد، اگر چه زمان طولانی را اشغال کند نشاط آور است. مگر نه این است که هر وقت ما نماز را سریع و تند خواندیم، خستهتر شدیم و بر خستگی خود افزودیم، اگر چه زمان کمی را گرفته و هر وقت نماز را با آرامش و با توجه خواندیم، نه تنها خسته نشدیم، بلکه با نشاط کامل انجام دادهایم و مگر نه این است که اولیای خدا و اهل معرفت، رضایت به فراغ و جدایی از نماز نمیدهند؟
نماز با عجله از حضور قلب خالی است
نماز با عجله نمیتواند با حضور قلب باشد، چرا که فکر، خیال و قلب چنین آدمی دایماً متوجه به اتمام نماز و عمل بعد از نماز است. انگیزه تند خوانی، حاضر شدن نزد محبوب کذایی است و از این که چند لحظهای در نزد کسی که قلبش متوجه او نیست ایستاده، رنج میبرد و میخواهد هر چه سریعتر به طرف کسی یا کاری که دوست دارد پرواز کند. اگر کسی قلبش متوجه خدا باشد و از این حضور راضی باشد، لزومی برای تند خوانی و فرار از نماز نمیبیند، چون در محضر کسی است که باید باشد، لذا تمام حواسش را متمرکز به محبوب واقعی مینماید.
در این باره از امام صادق علیه السلام داریم که: "ابصر علی بن ابی طالب علیه السلام رجلا ینقر صلاته فقال: منذکم صلیت بهذه الصلاة؟ فقال له الرجل: منذ کذا وکذا، فقال مثلک عندالله مثل الغراب اذا نقر لو مت علی غیر ملة ابی القاسم محمد صلی الله علیه و آله ثم قال علی: ان اسرق الناس من سرق من صلاته / علی علیه السلام به مردی که با سرعت نماز میخواند، نگاه کرد. پس فرمودند: از چه زمانی نماز را شروع کردی؟ مرد گفت: از فلان زمان تا فلان زمان. حضرت فرمود: مثل تو پیش خدا مثل کلاغی است که با سرعت از زمین دانه میچیند که اگر بمیری بر غیر دین محمد صلی الله علیه و آله میمیری. سپس حضرت علی علیه السلام فرمود: دزدترین مردم کسی است که از نمازش بدزدد. "
همان طور که ملاحظه میشود، سریع خوانی از آفات نماز شمرده شده است. اگر بخواهیم در نماز حضور قلب داشته باشیم، چرا که قلب ما نمیتواند با این تعجیل و سرعت و شتاب زدگی هماهنگی کند، پس باید با تمرین و مراقبت به آهسته خوانی عادت کنیم و هر وقت حواسمان پرت شد و سریع خواندیم، به آرامش برگردیم که اگر چنین شد بعد از مدتی مشکل حل خواهد شد.
نماز و گناه رابطه متقابل و متضاد دارند
همان طور که نماز، عامل بازدارنده از گناه است، فحشا و منکرات نیز مانع حضور قلب در نماز است. نماز و گناه رابطه متقابل و متضاد دارند. کسی که اهل فحشا و منکر است، توفیق تحصیل حضور قلب در نماز را ندارد، چرا که گناه اثر منفی خود را در نماز میگذارد و از طرفی نماز به میزان حضور قلب در آن، بازدارنده از معصیت و بزهکاری میباشد و این که خداوند در قرآن کریم فرموده است:
ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر؛ نماز انسان را از فحشا و منکر باز میدارد مسلماً نماز با حضور قلب را اراده کرده است، چرا که حضور قلب یعنی حاضر شدن قلب در محضر خدا که مبدا پاکیهاست و قلب آدم فاسق، فاجر و گناهکار نزد معاصی است نه خدا؛ ممکن نیست دل آدمی هم در معاصی غرق باشد و هم در معنویات.
رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن / یا ز جانان یا ز جان بایست دل برداشتن. تا دل از معاصی نداریم، معنویات در ما جلوه گر نخواهد شد. گناهان لذت مناجات را از انسان میگیرند و با گرفتن لذت و شیرینی عبادت، حضور قلب هم خواهد رفت، به همین جهت کمترین برخورد خدا با گناهکار، گرفتن لذت مناجات است.
امام صادق (علیه السلام) میفرماید: "اوحی الله تعالی الی داوود، لا تجعل بینی و بینک عالما مفتونا بالدنیا فیصد عن طریق محبتی فان اولئک قطاع طریق عبادی المریدین الی ان ادنی ما انا صانع بهم ان انزع حلاوة مناجاتی عن قلوبهم / خداوند به داوود فرموده است: قرار نده بین من و خودت عالمی را که شیفته دنیا است؛ چون این شخص از راه محبت من جلوگیری میکند؛ اینها دزدان راه بندگانی هستند که به سمت من میآیند، کمترین کاری که من با آنها میکنم این است که شیرینی مناجاتم را از قلبشان میگیرم. "
با دقت معلوم میشود کسی که غرق در شهوات و معاصی است، حق معنویات و نماز را ضایع میکند و به همین جهت است که خداوند میفرماید: "فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا."
با علل فساد و گناه مبارزه کنیم تا نماز حقیقی بخوانیم
ریشه گناه عبارت است از جهل، هوای نفسانی (منفعت) و ترس. اگر میخواهیم گناه از صفحه زندگی ما پاک شود، باید در مرحله اول، گناه را بشناسیم و بدانیم که چه چیزهایی گناه و موجب فساد و آلودگی روح آدمی و اجتماع بشری است و در مرحله دوم به نقش مخرب گناهان در زندگی خود و بشر توجه کنیم و آثار منفی آنها را با دقت درک کنیم. اما برای شناسایی گناهان باید به کتابهایی که در این زمینه نوشته شده رجوع کرد، اگر چه هر یک از ما در شناسایی معاصی مشکل نداریم و با اندک تامل به قباحت عمل و زشت بودن آن پی خواهیم برد، ولیکن برای شناسایی بهتر باید به آیات، روایات و کتابهایی همانند گناهان کبیره آیت الله دستغیب رجوع کرد. ما نیز برای نمونه برخی از گناهان را ذکر میکنیم: چشم چرانی، زنا، لواط، استمنا، دزدی، رشوهگیری و رشوه دادن، ربا خواری و ربادادن، شراب، غیبت، تهمت، دروغ، عیبجویی، سخن چینی، بد زبانی، ناسپاسی، خود بزرگ بینی و تند خویی و...
برای پی بردن به آثار منفی گناهان همین بس که بدانیم خوشبختی در زندگی از ما سلب میشود؛ گرفتار بودن در هر یک از آلودگی ها و گناهان، لذت خوب زندگی کردن و استفاده بهینه از آن را به سرقت میبرد.
این یک سؤال مهم است؛ انسانی که در مقابل شهوت خود ارادهای ندارد و در اختیار شهوت است، از همین شهوتش به نحو احسن در جهت بهتر زندگی کردن استفاده میکند یا کسی که حاکم بر شهوت خود و مسلط بر آن است؟
چه بسا به علت گرفتاری و بیماری روحی همین شهوت ما را به سویی کشانده که هیچ وقت آرزوی آن را نکرده بودیم. در مرحله سوم، باید دانست که گناهشناسی تنها کافی نیست، بلکه باید کمر همت به ترک گناهان بست و موانع را از سر راه برداشت، زیرا تا از شهوت پرستی، مقام پرستی، زن پرستی، پول پرستی و... آزاد نشویم، گناهان از زندگی ما رخت بر نمیبندد و تا وقتی هم گناهان با ما باشند، قلبمان هنگام عبادت حاضر نخواهد شد.در همین مرحله، مساله مراقبت بر ترک گناه امری لازم است و نباید هرگز ناامید شد که سر منشأ تمام بدبختیهای بشر همین نا امیدی است.
از لقائات، جهت ترک گناه کمک گیریم
برای این منظور باید به قلب خود تفهیم کنیم، اگر نماز خوان هستیم پس کلاه برداری برای چه؟ اگر نماز میخوانیم، پس چرا زنا، چشم چرانی، شراب و همراهی با دوست بد....؟ و با توجه به جنبه منفی گناه، از گذشته خود توبه کنیم و با القائات مثبت، امید به خوب شدن و عوض شدن را در خود زنده کنیم.
منبع:شبستان