۰۱ بهمن ۱۴۰۳ ۲۱ رجب ۱۴۴۶ - ۳۱ : ۰۱
اخیرا ادبیاتی در حوزه هیأت تولید شده است و کلیدواژه آن هم هیأت همطراز انقلاب اسلامی است. به نظر شما هیأت همطراز انقلاب چه خصوصیاتی دارد و مؤلفههای شناخت آن چه چیزهایی هستند؟
در ابتدا باید عرض کنم اینکه آقا فرمودند ما هیأت سکولار نداریم، این بدان معنی نیست که هیأت نباید سکولار باشد، بلکه به این معنی است که اگر هیأت سکولار شود دیگر هیأت نیست. چون نفس هیأت یک فلسفه وجودی دارد. حدیثی از امام صادق(ع) داریم که میفرماید: «تزاوروا و تلاقوا و تذاکروا و احیوا امرنا» یعنی به دیدار یکدیگر بروید و امر ما را یادآوری کنید. امر اهل بیت یعنی همان جریان امامت، ولایت و حاکمیت امام عادل. یعنی همان مجاهده و انقلابی بودن. امام حسین(ع) فرمود: «ما الامام الا من قام بالحق» شما نمیتوانید امام پیدا کنید جز اینکه قیام به حق کند.
پس امام نیست جز اینکه قیام به حق کند، احیا امر امام یعنی احیای قیام حق. اصلا معنی ندارد که بگوییم هیأت طراز انقلاب اسلامی. هیأتی که طراز انقلاب اسلامی نباشد هیأت قلمداد نمیشود. بعضیها القا کردهاند که یکسری از هیأتها انقلابیاند و یکسری دیگر غیر انقلابی یا سیاسی یا فقط امام حسینی هستند. در این ۳۶ سال انقلاب باید به این بلوغ رسیده باشیم که هیأتی که انقلابی نباشد هیأت نیست. شخص امام حسین(ع) به خاطر انقلابش به شهادت رسید. «إنّما خَرَجْتُ لطَلب الإصلاح فی أمّه جدّی» من خروج کردم. اینکه میگفتند امام از خوارج است صحیح است اما خروج بر حاکمیت طاغوت نه بر حاکمیت عدل. خون امام حسین(ع) برای انقلاب اسلامی ریخته شد. حال چطور میشود هیأتی وجود داشته باشد که طراز انقلاب اسلامی نباشد؟ الگوی انقلاب اسلامی ما اباعبدالله حسین است. حضرت امام وقتی حرکت را آغاز کرد الگوی کارش امام حسین(ع) بود. در جریان جنگ و بعد از جنگ نیز الگوی حرکتی ما امام حسین(ع) است. امام حسین(ع) حرکت کرد تا مردم را تحریک کند که حاکمیت طاغوت را از بین ببرند و حاکمیت حق را مستقر کنند. امام قبل از حرکت روایتی از پیامبر نقل کردند و فرمودند که: «من رأى سلطانا جائرا مستحلا لحرم الله…» اگر کسی علیه حاکمیت جائری که حلال خدا را حرام میکند و حرام خدا را حلال میکند و با دشمنی، معصیت و برخلاف رضایت خدا در جامعه حکومت میکند حرکتی نکند، خدا حق دارد آن فرد را که در جهت تغییر این حکومت قدم برنمیدارد همردیف کسی که این جنایات را انجام میدهد قرار دهد.
نفس کار اباعبدالله یک انقلاب علیه حکومت طاغوت بود. انقلاب اسلامی هم از همین انقلاب الگو گرفت. انقلاب اسلامی از خرداد سال ۴۲ و ماه محرم آغاز شد. دسته تعزیهخوانهای اباعبدالله حسین کفنپوش شدند و شعار دادند یا مرگ یا خمینی. پس میبینیم انقلاب از دل هیأت شکل گرفت. آرمانهای انقلاب از آرمانهای هیأت نشات گرفت. نمادها و شعارهای هیأت به نمادها و شعارهای انقلاب تبدیل شد. بنابراین حرفی که امروز در مورد هیأتهای طراز انقلاب زده میشود به القای این حرف کمک میکند که دو دسته هیأت وجود دارد. این حرف قابل قبول نیست و تمام هیأتها باید انقلابی باشند. موضوع هیأتهای انقلابی و غیرانقلابی معنایی ندارد.
بعضی هیأتها وجود دارند که آنچنان به شعارهای انقلاب اسلامی که قطعا همان شعارهای اباعبدالله است اهمیت نمیدهند، نظر شما چیست؟
هیأتهایی که وجود دارند باید عمق پیدا کنند و هدف، آرمان و شعار عاشورا را بشناسند و غنی شوند. جوان امروز جوان استدلال و برهان است و برای باور نیاز به دلیل و حجت دارد. اگر به جوان گفته شود فقط از باب محبت به امام حسین(ع) ارادت داشته باش – مانند برخی هیأتها که فقط طیف خاصی را جذب میکنند – نمیتوان او را جذب هیأت کرد. مثلا در دانشگاهی که هفت هزار دانشجو دارد کمتر از هزار نفر در هیأت شرکت میکنند. قطعا شش هزار نفر دیگر مشکلی ندارند بلکه هیأت باید بتواند غیر از فضای احساسی یک فضای اقناع کننده ایجاد کند. همانطور که اخیرا آقا فرمودند در فضای فرهنگی و معنوی باید عملیات اقناعی صورت گیرد و به معارف عاشورایی عمق داده شود. بنده به بعضی هیأتها رفتهام که انقلابی نیستند مانند فرقه شیرازی که تنها به هیأتهایی کمک میکنند که انقلابی نباشند. توجه داشته باشید اینها میخواهند این باور را ایجاد کنند که میشود دو نوع هیأت داشت: یک هیأت فقط با موضوع امام حسین(ع) و هیأتی دیگر به همراه مسائل انقلاب اسلامی. ما برای اینکه نگذاریم جوانهای ما وارد این قضایا شوند باید به بخشهای هیأت عمق ببخشیم. یکی از ارکان هیأت قرائت قرآن است که متاسفانه در بسیاری از هیأتهای ما قرائت قرآن منسوخ شده است. شاید فقط پنج دقیقه قرآن خوانده شود و جلسه شروع شود. حتی در بعضی هیأتها قرآن خوانده نمیشود و فقط زیارت عاشورا میخوانند. یکی از سنتهای هیأتهای ما دورخوانی قرآن بوده است. این سنت باید احیا شود. بخش دوم منبر است و منبر باید قوی باشد. منبر صرفا نباید روایات عاطفی و محبتی را مدنظر قرار دهد. این روایات باید باشد ولی در کنار آن بحثهای آرمانی و عمیق نیز باید مطرح شود. متاسفانه آفتی که در منبرهای ما دیده میشود این است که منبر برای اینکه طرفدار بیشتری پیدا کند طبق میل مشتری پیش میرود. منبر فقط طبق میل مستمع پیش میرود و این متاسفانه ارضا میل مستمع است. در حالی که منبر موظف است تکلیف خداوند را انجام دهد نه چیزی که مستمع تکلیف میکند. بعضی هیأتها به این سمت پیش میروند که فقط منبری مشهور که رسانهای باشند دعوت کنند.
زمانی رسانه به منبر نمیپرداخت و ما مشکل داشتیم. حالا رسانه به منبر میپردازد و ما مشکلات دیگری پیدا کردهایم. هیأتها به سمت شهرتپروری و شهرتمحوری میروند. رسانه فقط پنج یا ده منبری را مشهور میکند. حال این پنج یا ده نفر چگونه میتوانند یک کشور هفتاد میلیونی را اقناع کنند؟ رسانه کار خودش را میکند و هیأتها هم باید کار خودشان را بکنند. پس منبر غنی میتواند هیأت را به یک هیأت واقعی تبدیل کند. بخش بعدی مداحی است. مداحیهای اما باید تغییر ماهیتی کند. متاسفانه در یک دوره ده یا بیست ساله مداحی رها شد و هیچ متولی نداشت. لذا کسانی که وارد وادی مداحی شدند، جذب نواها و سبکهای خاصی شدند که بسیاری از آنها وارداتی است. سبکهای سنتی اصیل و زیبا نیست. مداحی به سبک اپرا و جاز خوانده شد. مداحیهایی به سبک هندی و یا پاکستانی خوانده شد. در جلسه مقام معظم رهبری با مداحان آقا فرمودند چه لزومی دارد شما اسپانیایی بخوانید؟ بنده خیلی فکر کردم چه کسی اسپانیایی خوانده است؟ بعد متوجه شدم یکی از مداحان یک موسیقی اسپانیایی را خوانده است. پس مداحی ما هم باید غنی باشد. مداحی ما باید الگو داشته باشد. مرثیهخوانی از کجا در عاشورا باب شد؟ قبل از عاشورا که از خلقت آدم وجود داشت. خدا هم در جایی برای ابراهیم روضه میخواند «و فدیناه بذبح عظیم» و میگوید اسماعیل را قربانی نکن، به جای او ما ذبح عظیمی را قربانی میکنیم که در تفاسیر اشاره به امام حسین(ع) دارد. وقتی جبرئیل امین به حضرت آدم میگوید: به آن پنج تن قسم بده و به امام حسین(ع) میرسد و میگوید یا قدیم الاحسان بحق الحسین، برایش روضه میخوانند و اشک میریزد و باعث پذیرش توبه حضرت آدم میشود. بعد از شهادت اباعبدالله که به طور رسمی هیأت شکل گرفت هدف از تشکیل هیأت چه بود؟ آیا برای یک تفرج معنوی بود؟ که به طور مثال برویم به هیأت تا حال کنیم؟ بعضی از جوانها به هیأت میروند تا لذت ببرند. حضرت زینب(س)، حضرت فاطمه بنت حسین(س)، حضرت رباب(س)، حضرت سکینه(س) روایات کربلا را خواندند تا تبدیل به روضهخوانی شد. چرا انگیزه مداح ما با انگیزه زینب کبری(س) در مداحی فرق میکند؟ ذکر اباعبدالله نشاطآور است اما حضرت زینب برای نشاط و طراوت روضه کربلا را نخواند بلکه برای زنده کردن خون امام حسین(ع) روضه را خواند. به نقل از مقام معظم رهبری کاری که حضرت زینب انجام داد عدل عاشورا یعنی همطراز عاشورا بود. دوباره انقلاب حسینی را شکل داد که مختار و توابین از آن بیرون آمد. اگر مداحی از خروجی جلسهاش مجاهد فی سبیلالله بیرون نیاید آن مداح غاصب حق روضهخوانی است. مجاهد فی سبیلالله از مراسم اباعبدالله بیرون میآید. بنده از نسل انقلاب و جنگ هستم. اگر روضه امام حسین(ع) نبود نمیتوانستیم جنگ را اداره کنیم.
حال اگر بپرسیم که هیأت باید چه نیازهایی را از جامعه اسلامی برطرف کند، علاوه بر گفته شما که باید مجاهد از هیأت خارج شود چه موارد دیگری قابل ذکر است؟
کاربردهای هیأت در انقلاب اسلامی قبل از مجاهد پروری چیز دیگری است. هدف انقلاب اسلامی احیای امر حق و اعلای کلمه توحید است. هیأت انقلاب اسلامی باید نیروهایی را پرورش دهد که با ایمان عمیق، بستر توحیدی جامعه را گسترش دهند. در مرحله دوم مجاهدپروری میکند. پس اول بستر را فراهم میکند، به قول رهبری فضاسازی معنوی میکند. چون به طور مثال در این مجالس فرشتگان رفتوآمد میکنند. سپس مجاهدپروری میکند. در مرحله سوم وظیفه هیأت چیست؟ امام صادق(ع) فرمودند: « تذاکروا و احیوا امرنا» امر ما را احیا کنید. هدف انقلاب اسلامی تحقق حکومت الهی است یعنی امام زمان(ع) حاکم زمین شود. وظیفه هیأت تحقق این هدف است. پس هیأت به وسیله مجاهدان اقدام به امر الهی میکند تا حکومت الهی را مستقر کند. یعنی هیأت بر روی تمام آرمانها و اهداف انقلاب کار میکند. کشور در تمام زمینههای سیاسی، اقتصادی و دیپلماسی فعالیت میکند اما اگر نگاه همه یک نگاه هیأتی باشد آنگاه یک حرکت جهادی شکل میگیرد. پس هیأت به انقلاب اسلامی روح میبخشد. هیأت حرکت درونی انقلاب را بارور و غنی میکند. از آیتالله مرعشی نجفی سوال کردند که چرا بقیه علما مانند حضرت امام نشدند؟ ایشان جواب دادند این سوال درست نیست. ما وقتی یک طلبه جوان و همحجره امام بودیم، گاهی اوقات هفتهای یک شب روضه داشتیم و کسی که بیشتر از همه برای امامحسین(ع) اشک میریخت و خودش را میزد حضرت روحالله بود. این آدم از طرف خدا مامور میشود تا بستر حکومت امام زمان(عج) را فراهم کند چون جوهره اصلی و ایمان حقیقی را دارد. روضه امام حسین این حقایق را ایجاد میکند. آنچه از هیأت و مکتب اهل بیت شروع میشود انسان را به حرکت در میآورد و وقتی حرکت آغاز شد تربیت نیز آغاز میشود. یک انسان تربیت یافته اهداف انقلاب اسلامی را در همهی ابعاد تامین میکند. آنچه که ما در این روزها درگیر آن هستیم این است که چرا وزیر خارجه ما با وزیر خارجه آمریکا دست داده است یا با او قدم زده است؟ اگر کسی هیأتی باشد این کار را انجام نمیدهد. امام حسین(ع) در کربلا با عمرسعد اتمام حجت کرد و هیچ جا با عوامل استکبار کنار نیامد. حتی موقعی که امام با عمرسعد صحبت کرد به او گفت آن طرف میدان نمان و به این طرف میدان بیا. با وجود اینکه نمیخواست صلح کند یا جنگ نشود. اگر وزیر خارجه با یک گارد مقتدر جلو میرفت برش بیشتری داشت چون استکبار روحیه یک سگ هار را دارد. اگر به طرفش بروی فرار میکند ولی اگر بترسی به تو حمله میکند. هر چقدر استکبار حس کند شما ضعف دارید او جلو میآید.
در حال حاضر هیأت با یکسری تهدیدات مواجه است. از نظر شما اصلیترین تهدیداتی که هیأت با آن مواجه است و باید به آن دقت شود چه مسائلی هستند؟
مبادا هیأت از عمق و محتوا و اصل آرمان فاصله بگیرد. این یک تهدید جدی است. اگر دقت کنید اکثر اشعاری که خیلیها میخوانند که البته کمی بهتر شده است شعرهای عاطفی است و شعرهای معرفتی نیست. امام شما در کلام شهدای کربلا و حضرت زینب(س) و حضرت سجاد(ع) همیشه معارف را میبینید. آنچه از کربلا آمده است فقط مصائب کربلاست. نباید مصائب بدون معارف گفته شود. چون این مصائب برای ایجاد آن معارف به وجود آمد. مصائب باید گفته شود و به عقیده من روحانی باید مفصل روضه بخواند چون در روضه قلب مستمع منقلب میشود. اشک باید ریخته شود. حضرت رسول کنار مصیبت حمزه سیدالشهدا فرمود: اگر نمیترسیدم بعد از من تبدیل به یک رسم شود پیکر پاره پاره همزه را میگذاشتم همینطور بماند تا همه بیایند ببینند با حمزه چه کردند؟ برای اینکه این مصیبت آشکار شود. آشکار شدن مصیبت به معنی روضه و مقتل است. حال گاهی اوقات اشعار ما فقط معاشقه است که این آفت است. مساله دوم پرداختن به مسائل پوستی و صرفا احساسی است. نکته بعدی فاصله گرفتن از اتفاقات جامعه اسلامی و درد اسلام است؛ یعنی باید به روز باشیم. مانند هیأت انقلاب اسلامی که به روز بود و حکومت شاه را سرنگون کرد. بنده زمانی با غیر ایرانیها کار میکردم، آن کشور عزاداریهای بسیار محکمی داشتند. روزی به من گفتند برای ما روضه بخوان. گفتم بنده زبان شما را بلد نیستم. گفتند فارسی بخوان. آنها اردو زبان بودند. گفتم نوحهای که هر سال در عاشورا همهی شما میخوانید به من بدهید تا بر اساس سبک آن یک شعر فارسی بگویم و برایتان بخوانم. میخواستم با استفاده از سبک آنها مفاهیم روز را انتقال دهم. نواری برایم آوردند که در این نوار کلمه «لاچار» در هر بیت تکرار میشد. موضوع به سال ۷۱ برمیگردد. بنده پرسیدم کلمه لاچار چه معنی میدهد؟ گفتند لاچار به زبان فارسی یعنی بیچاره!!! می گفتند: بیچاره حسین، بیچاره حسین…. مشخص است این کشور تحت سیطره آمریکا میماند. اینکه شما شب تا صبح حسین حسین بگویید چه معنی دارد؟ نه اینکه نگویید بلکه باید این کلمات شما را به حرکت درآورد.
منبع:حسینیه مجازی بیرق