۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۳ : ۰۳
"محمد النمر" در سلسه پیام هایی توئیتری جزئیات این دیدار که در تاریخ دوم دسامبر 2015 را توضیح داد.
او نوشت: "من به همراه مادر، برادران، خواهر و دختر شیخ نمر، صبح زود به زندان "حایر" در ریاض رسیدیم، ولی مسئولان دیدار ما را تا ساعت 12 ظهر به تأخیر انداختند. مادر و "ابو موسی"، -برادرم به شدت نگران شدند."
"محمد النمر" می افزاید: "همیشه ما وارد مکان دیدار می شدیم و منتظر می ماندیم تا شیخ بیاید، ولی این با وقتی وارد مکان شدیم، دیدیم که شیخ منتظر ماست. به مادرم سلام داد و بسیار از دیدار او خوشحال شد؛ خدا را شکر کرد. شکر خدا همیشه ورد زبان او بود و یکی دیگر از جملاتی که زیاد تکرار می کرد، این جمله بود :دوست دارم در حالی که شهید شده ام به ملاقات خدا بروم؛ آنقدر این جمله را تکرار کرد تا بلاخره بدان دست یافت."
برادر شیخ ادامه می دهد: "شیخ در پاسخ به احوال پرسی ما جمله همیشگی خود را تکرار کرد: "الحمدلله خوبم، نگران نباشید." و ما را از پای شکسته خود مطمئن کرد. ما به مانند همیشه سلام دوستدارانش را به او ابلاغ کردیم و مشتاقانه جویای حالشان شد."
وی می نویسد: "شیخ، دیگر محکومان به اعدام را که شش نفر بودند یکی یکی نام برد و برای آنها دعا کرد."
"محمد النمر" اطلاع داد که یک هفته پیش از آخرین دیدار خانواده با شیخ، شهروندان به دیدار او رفتند مفهوم همزیستی میان مسلمانان را با وی بررسی کردند. شیخ در این مورد گفت: "همزیستی یک امر ضروری و نیاز انسانی است." همچنین در این دیدار که حدود دو ساعت به طول انجامید، شیخ از اهمیت تدبر، تلاوت و حفظ قرآن سخن گفت."
"محمد" در توئیتی دیگر می نویسد: "پیش از خروج از مکان دیدار در گوش شیخ از حل پرونده محکومان پرسیدم و وی پاسخ داد: مرا واگذاریدو پرونده سایرین را دنبال کنید؛ تو و "صادق الجبران" –وکیل- از جانب من برای انجام هرکاری اختبار تام داریدف ولی بدانید که کرامت و شرف من از جانم ارزشمند تر است، پس بدان نزدیک نشوید."
برادر شیخ نمر در آخرین پیام خود نوشت: "ساعت یک و نیم بعد از ظهر، به امید دیدار در روزهای اتی با شیخ وداع کردیم، ولی برادرم جعفر آرام و نا امیدانه گفت: "این دیدار آخر است." پس از خروج برای دیدار در ساعت 2 بعد ازظهر روز هفدهم ربیع الثانی وقت گرفتیم، ولی دیدار خدای رحمان زودتر بود."
منبع:شبستان