۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۳ : ۲۳
از مهم ترین سرچشمه های آرامش و رسیدن به شادی عمیق و پایدار در زندگی، مدیریت و کنترل زبان است. بسیاری از علمای اخلاق و سالکان الی الله بر این باورند که طی منازل سلوک و رسیدن به آرامش و صلح درون بدون توجه به زبان و آنچه بر زبان جاری می شود، میسر و ممکن نمی شود.
در طول روز و در زندگی روزمره هر کدام از ما در عکس العمل به رویدادها و اتفاقات تلخ و شیرین، سخنانی را بر زبان می آوریم. این سخنان نه تنها مسیر اتفاقات بعدی را تعیین می کنند - مثلا کسی که در یک صحنه تصادف سخنی بر زبان می آورد که به درگیری و نزاع و کشمکش می انجامد در حالی که اگر آن سخن بر زبان او نمی آمد آن نزاع و تبعات بعد از آن شکل نمی گرفت - بلکه آثار خود را ساعت ها و گاه روزها بر زندگی ما بر جای می گذارند. چندی پیش نگارنده از زبان آیت الله قرهی، اندیشمند دینی این نکته بسیار مهم را شنید که اگر کسی می خواهد به مراتب عالی سوک و عرفان برسد راهی ندارد جز این که یک مثلث را که در وجود او قرار دارد مدیریت کند و بر آن مهار بزند. اما اضلاع این مثلث عبارتند از دهان، چشم و گوش. یعنی مصدرهای وجود انسان، جایی که ما به واسطه آن داده ها را می گیریم و به وسیله آن موضعی را اتخاذ می کنیم که ممکن است قلبی را بشکند و اندوهی را بر فردی مستولی کند. اما آنچه در ادامه این بحث می آید ملهم از مباحث کتاب "اخلاق عملی" آیت الله مهدوی کنی است.
هیچ گناهی بالاتر از سخن باطل نیست
از جمله مباحث مهم و قابل توجه بحث جرایم و آفات زبان است، زیرا بیش از آن اندازه که نعمت بیان و زبان مفید و ارزشمند است، جرایم و آفات آن زیانبار و ناپسند است و همان گونه که هیچ عبادتی نزد خدواند برتر از سخن حق نیست، هیچ گناهی نیز بالاتر از سخن حق باطل نمی باشد. در تعالیم آسمانی و کلمات حکیمان درباره آفات زبان مطالب بسیار ارزنده است.
گرچه فلاسفه، نطق را در انسان مظهر تعقل و تفکر می دانند و به این لحاظ آن را فصل ممیز انسان می شمارند اما بهتر است ما از مکتب وحی بیاموزیم و بیان را به جای نطق انتخاب کنیم، زیرا در واژه بیان نکته ای وجود دارد که در نطق نیست. بیان یعنی آشکار کردن و به سخن انسان از آن جهت بیان گفته می شود که آنچه در ضمیر و باطن انسان است، به وسیله سخن آشکار می شود. اگر قوه تعقل و تفکر نبود انسان نمی توانست تمام خواست ها و نیازهای خود را ابراز دارد و قادر نبود احساسات و تجربیات خود را جمع بندی کند و به صورت مطالب منظم و قابل درک برای دیگران اظهار نماید. پس اساس و مبنای نطق و بیان در انسان قوه عاقله اوست و این ارتباط و وابستگی به قدری شدید است که اندک اختلال در دستگاه قوه عاقله یعنی مغز انسان در قوه نطق و بیان او اثر می گذارد. هرچه قوه تفکر منسجم تر باشد، قدرت بیان بیشتر و کیفیت آن منظم تر خواهد بود. پس بیان از دو جهت اهمیت دارد: بیان، مظهر ما فی الضمیر است و انسان آنچه در درون دارد به وسیله بیان و زبان ابراز می کند و حیوانات قطعا فاقد چنین قدرتی هستند. دوم این که قوه بیان مبین قوه تفکر و تعقل در انسان است و بی جهت نیست که خداوند متعال پس از تعلیم قرآن و آفرینش انسان، تعلیم بیان را گوشزد می کند و می فرماید : الرَّحْمَنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسَانَ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ / خداوند رحمان قرآن را آموخت، انسان را آفرید و به او بیان را تعلیم داد.
عنان سخن در دستان اهل بیت (ع) است
از امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است: بدانید زبان پاره ای از آدمی است. هرگاه آدمی از گفتار سرباز زند زبان یارای سخن گفتن ندارد و هرگاه انسان مایه گفتار داشته باشد، زبان او را مهلت ندهد. به راستی ما -اهل بیت پیامبر- امیران سخنیم. عنان سخن در دست ماست. درخت کلام در ما ریشه دوانیده و شاخه های آن بر ما آویخته است. بدانید - خدا رحمت تان کند- شما در زمانی به سر می برید که گوینده حق کمیاب و زبان از راست گفتن کند و انسان حق جو و حق طلب خوار و ذلیل است.
پس معلوم می شود که نعمت بیان پس از تعلیم قرآن و آفرینش انسان بالاترین نعمت ها است. از این رو انسان باید قدر این نعمت را بداند و خدا را بر آن سپاس گوید. هرچند که نمی توان نعمت های خدا را شکرگذاری کرد، زیرا خداوند متعال، نعمت های زیادی به بندگان خود عطا فرموده که انسان از برشمردن آن عاجز است، چنان که قرآن می فرماید: "وَ اِن تعدّوا نعمه الله لا تحصوها .. / اگر نعمت های خدا را بشمارید هرگز حساب آن نتوانید کرد."
دو روی سکه سخن را بشناسید
نعمت زبان و بیان از ویژگی خاصی برخوردار است لکن از این نکته نیز نباید غفلت کرد که زبان دارای دو بعد مثبت و منفی است و نمی توان گفت چون زبان نعمت عظمای الهی است پس باید هرچه بیشتر آن را به کار انداخت و بدون حساب هر سخنی را بر زبان اورد بلکه باید در موارد ضروری و مفید از آن بهره برداری کرد.
حضرت علی علیه السلام فرمود: در میان عبادات و طاعاتی که از اعضا و جوارح انسان سر می زند عبادتی کم زحمت تر و کم مؤونه تر و در عین حال گرانبهاتر نزد خدا از سخن وجود ندارد. البته در صورتی که برای رضای خدا و به قصد بیان رحمت وگسترش نعمت های او باشد زیرا بر همه مشهود است که خداوند میان خود و پیامبرانش جهت کشف اسرار و بیان حقایق و اظهار علوم پنهانی خود چیزی را جز کلام واسطه قرار نداده و وحی و تفهیم مطالب به وسیله کلام صورت گرفته است، چنان که میان پیامبران و مردم نیز وسیله ای جز سخن برای ابلاغ رسالت وجود ندارد. از این جا روشن می شود که سخن بهترین وسیله و ظریف ترین عبادت است و همچنین هیچ گناهی نزد خداوند سنگین تر و به کیفر نزدیک تر و پیش مردم نکوهیده تر و ناراحت کننده تر و ناراحت کننده تر از سخن نیست.
منبع:شبستان