۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۳ : ۲۲
فروردين امسال، تونس ميزبان «word social forum » بود. تجمع سالانه جهانی جوانان معترض به امریکا و صهیونیست. شاید تصور اولیه ما از جوانان مدافع حقوق بشر، مدافع حقوق زنان و یا مدافع محیط زیست این باشد که این ها خطرناک ترین و دشمن ترین دشمنان ما در جهان هستند .
ما و جمعی از دوستان این گونه فکر نمی کردیم. از همین رو در این گردهمایی بزرگ شرکت کردیم. فضای آن روزها نیز همانند امروز مملو از کینه پراکنی در جهان اسلام میان اهل سنت و شیعیان و ایران هراسی بود. نکته جالب تر این که این همایش محل حضور جوانان سکولار بود و جو به شدت منفی نسبت به اسلامگرایان در آن وجود داشت. طبیعی است که ایران و جمهوری اسلامی جدا از مشکل ایران هراسی در میان عرب ها مشکل اسلامگرایی نیز در این فضا دارد.
طبعا دفاع از حقوق مردم مظلوم فلسطین و دشمنی با صهیونیزم جهانی تنها نقطه امیدبخشی بود که همه ما را جمع می کرد. اما جالب ترین نکته این بود که این شعار وحدت بخش نه فقط ما و جوانان سکولار جهان اسلام بلکه ما و تمامی جوانان معترض در جهان را در این همایش توانست جمع کند. فلسطین نقطه امید بخش همه بود. از امریکایی و کانادایی تا فرانسوی و ایتالیایی و اسپانیایی همه و همه .
اما جذابیت حضور ما بیش از این بود. به علت پدید آمدن داعش و مبارزه ایران با این افراطی گری ما علاوه بر داشتن فضای گفتگو با اسلامگرایان، باب گفتگو با این جریانهای سکولار نیز باز شده بود. تنها دو ماه از اولین پیام رهبر معظم انقلاب به جوانان غرب گذشته بود. دوستان علاوه بر پاکت های محتوی ترجمه نامه به زبانهای مختلف ، پوسترهایی را از بیانات آقا به همراه شواهد تاریخی و عکس های مرتبط به زبان انگلیسی آماده کرده بودند.
نامه آقا، عامل ارتباط ما و جوانان غربی شد
پرچم ایران برای دوستان عرب آنقدر جاذبه داشت که به سادگی، علاقه مندان زیادی جلوی غرفه ایرنی ها جمع شوند اما دوستان غربی به این سادگی جذب نمی شدند و شوق گفتگو با ما در ابتدا در چهره هایشان به چشم نمی آمد. تنها ابزاری که این دوستان را به سمت غرفه ما جذب می کرد. همین پوسترهای نامه آقا بود. جوانان غربی هنگام ورود به غرفه ما پیش از این که به گفتگو با ما بنشینند دسته دسته به مطالعه این پوسترها می نشستند. اوایل با کمی شک و ابهام می خواندند. کمی که می گذشت چشمهایشان تیزتر می شد و بعد مدتی گرم مطالعه می شدند. بعد از آن بود که تازه ارتباط ما آغاز می شد.
حکایت آن جمع دوست داشتنی از جوانان تشنه دنیای غرب، این روزها که نامه دوم رهبر عزیزمان را می دیدم باز برایم زنده می شد اما افسوس می خوردم. افسوس که ما هنوز آنقدر بزرگ نشده ایم که این گونه جوانان را آماده شنیدن سخنان حق خود دریابیم و مثل رهبرمان حاضر به گفتگو با این جوانان شویم.
منبع:حوزه