در مسير پياده روي زايران حسيني از نجف به كربلا صحنه هاي بسيار زيبايي را به چشم مي بينيد كه با هيچ زباني نمي توان عشق شيعيان به ابا عبدالله را تفسيركرد.
عقیق:در مسير پياده روي زايران از نجف به كربلا خدامي را مشاهده مي كنيد كه با چه اخلاصي به زايران ابا عبدالله خدمات رساني مي كنند مثلا وقتي موقع غذا خوردن مي شوند سفره اي در وسط راه زايران پهن مي شود و خادمين با گرفتن دستان يكديگر سدي را ايجاد مي كنند و از زايران دعوت مي كنند تا از طعامي كه براي زايران تهيه شده است طعامي بخورند.
در جمع جمعيت هلال احمر دختر نوجوان قزويني به نام فاطمه اوحدي را كه جهت معالجه تاول پاي خود به درمانگاه عمود ۱۰۹۲آمده بود را ديدم كه مادرش تعريف مي كرد در سال گذشته فاطمه همواره از من خواست تا او را نيز به كربلا بياورم اما قسمت نشد او را به همراه بياورم اما امسال او بدون اين كه من بدانم النگو و دستبند و طلاهايي كه از زمان كودكي و طفليش بود تا در زمان بزرگسالي به او نشان دهم را برداشته بود و فروخت و وقتي به خانه آمد به من گفت اين پول سفر من به كربلا تا مبادا در زمان رفتن به كربلا نگوييد پول ندارم قسمت نشد مرا به همراه خود ببريد در اين هنگام بود كه اشك در چشم پزشك و پرستار و امداد گران هلال احمر ايران در اين كمپ جمع شد و همه فاطمه را بوسيدند و از او خواستند تا براي آنها نيز در حرم امام حسين و حضرت عباس ع دعا كنند.
در مسير راه با زايري آشنا شدم كه از اراك در اين راه پيمايي صلح جهاني حضور يافته بود او مي گفت در مسير با مردي مواجه شده بود كه پا و دو دست نداشت و روي ويلچر نشسته بود و يك كودك خردسال خود را برروي يكي از پاهايش گذاشته بود و به پشت سر با پا ويلچر را به سمت كربلا هدايت مي كرد و در طول مسير با اين وضعيت براي فرزند خردسالش هم غذا مي گرفت و از او مراقبت مي كرد.
او همچنين بيان كرد از سال ۸۸ تا كنون به اين پياده روي مي آيد و در دوسال گذشته شاهد بود يك مادر با سه فرزند خود اين مسير را پياده مي رفت اما در بين راه يكي از فرزندان اين مادر جان خود را بر اثر بيماري از دست مي دهد و مادر فرزند خود را كنارموكبي به خاك مي سپارد و جمعي از مردم وموكب دارن براي فرزند اين مادر نماز مي خوانند وفرزند را تدفين مي كند و پس از اين مراسم مادر با ديگرفرزندانش به راه خود ادامه مي دهد. تاخود را به اربعين سالار شهيدان به بين الحرمين برساند.
منبع:حج
211008
در جمع جمعيت هلال احمر دختر نوجوان قزويني به نام فاطمه اوحدي را كه جهت معالجه تاول پاي خود به درمانگاه عمود ۱۰۹۲آمده بود را ديدم كه مادرش تعريف مي كرد در سال گذشته فاطمه همواره از من خواست تا او را نيز به كربلا بياورم اما قسمت نشد او را به همراه بياورم اما امسال او بدون اين كه من بدانم النگو و دستبند و طلاهايي كه از زمان كودكي و طفليش بود تا در زمان بزرگسالي به او نشان دهم را برداشته بود و فروخت و وقتي به خانه آمد به من گفت اين پول سفر من به كربلا تا مبادا در زمان رفتن به كربلا نگوييد پول ندارم قسمت نشد مرا به همراه خود ببريد در اين هنگام بود كه اشك در چشم پزشك و پرستار و امداد گران هلال احمر ايران در اين كمپ جمع شد و همه فاطمه را بوسيدند و از او خواستند تا براي آنها نيز در حرم امام حسين و حضرت عباس ع دعا كنند.
در مسير راه با زايري آشنا شدم كه از اراك در اين راه پيمايي صلح جهاني حضور يافته بود او مي گفت در مسير با مردي مواجه شده بود كه پا و دو دست نداشت و روي ويلچر نشسته بود و يك كودك خردسال خود را برروي يكي از پاهايش گذاشته بود و به پشت سر با پا ويلچر را به سمت كربلا هدايت مي كرد و در طول مسير با اين وضعيت براي فرزند خردسالش هم غذا مي گرفت و از او مراقبت مي كرد.
او همچنين بيان كرد از سال ۸۸ تا كنون به اين پياده روي مي آيد و در دوسال گذشته شاهد بود يك مادر با سه فرزند خود اين مسير را پياده مي رفت اما در بين راه يكي از فرزندان اين مادر جان خود را بر اثر بيماري از دست مي دهد و مادر فرزند خود را كنارموكبي به خاك مي سپارد و جمعي از مردم وموكب دارن براي فرزند اين مادر نماز مي خوانند وفرزند را تدفين مي كند و پس از اين مراسم مادر با ديگرفرزندانش به راه خود ادامه مي دهد. تاخود را به اربعين سالار شهيدان به بين الحرمين برساند.
منبع:حج
211008
