عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۶۳۶۷۲
تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۶:۰۵
با سخنران حجت الاسلام میلانی نژاد و مداحی حاج منصور ارضی،حاج حسین سازور و حاج ابوالفضل بختیاری
مراسم عزاداری شب دوم ماه محرم با سخنران حجت الاسلام میلانی نژاد و مداحی حاج منصور ارضی،حاج حسین سازور و حاج ابوالفضل بختیاری در مسجد ارک تهران برگزار شد
عقیق: مراسم عزاداری شب دوم ماه محرم با سخنران حجت الاسلام میلانی نژاد و مداحی حاج منصور ارضی،حاج حسین سازور و حاج ابوالفضل بختیاری در مسجد ارک تهران برگزار شد



برای دیدن گزارش تصویری کلیک کنید



برای شنیدن صوت مراسم کلیک کنید


 متن اشعار خوانده شده توسط حاج منصور ارضی:


شعر اول مجلس

باز دعوتنامه را دادند و ماهم آمدیم

باز هم گریه کنان با اهل عالم آمدیم

 

چادرش را داده تا ما پرچم روضه کنیم

زیر دِین مادری با قامت خم آمدیم

 

اشک ما را پاک خواهد کرد با دست خودش

حکمتی دارد اگر با اشک نم نم آمدیم

 

پای ما لغزش ندارد چون که بند روضه هاست

دست را بستیم بر این حبل محکم، آمدیم

 

با لباس مشکی ماه محرم می‌رویم

با لباس مشکی ماه محرم آمدیم

 

خوب و بد اینجا ندارد ما گدای زینبیم

خواهر آقا عنایت کرد، درهم آمدیم

 

یا حسن آمد ز هر جمعی، خدا لبیک گفت

اعتقاد ماست که با اسم اعظم آمدیم

 

هم و غم زندگی از سینه‌ی ما رفته است

هر زمانی که دسته جمعی زیر پرچم آمدیم

 

خنده مال مردم دنیا، به ما گریه دهید

به امید یک جهان اندوه و ماتم آمدیم

 

انبیا از خادمان روضه‌های حضرتند

پابه پای خضر و نوح و هود و آدم آمدیم

 

گریه بر آقا نشانیِ مسلمانیِ ماست

ما به فرمان رسول الله اکرم آمدیم

 

باز هم پیراهنی در عرش آویزان شده

در عزای اشرف اولا آدم آمدیم

 

می رسد روزی که زینب ناله خواهد زد: حسین...

کربلا تا کوفه را بی یار و محرم آمدیم

 

شعر ورود کاروان

 

کربلا از محضر زینب تکامل یافته

از نسیم چادر زینب بوى گل یافته

 

این بیابان میزبان دسته دسته گُل شده

آنقدر با کاروانِ گُل نشسته، گُل شده

 

ما گلى داریم که از خاک و آب کربلاست

شیردخت بوتراب, ام التراب کربلاست

 

کربلا, دشت بلا, فرمانروایش زینب است

کشتى اش خون خدا و ناخدایش زینب است

 

رتبه اى دارد که دشمن اعترافش میکند

رو به قبله میشود, کعبه طوافش میکند

 

اینکه در محمل نشسته، فاطمه یا زینب است

عالى اعلى على یا اینکه علیا زینب است

 

محملش را همچنان بیت الحرام آورده اند

عمه سادات را با احترام آورده اند

 

زیر پایش را ملایک با مژه جارو زدند

شش برادر در کنار محملش زانو زدند

 

عصمتش را بین، کسى عصمت ندیده این همه

عزتش را بین، کسى عزت ندیده این همه

 

او اگر اخمى کند، تا حشر طوفان می‌شود

لشگر کوفه ز جنگیدن پشیمان می‌شود

 

هیجده تکبیرزن, شمشیرزن آورده است

با خودش خواهر نه, زن نه, شیرزن آورده ست

 

ای سپاه کفر, گر گویم تو هیچى، بهتر است

به پرو پاى چنین شیرى نپیچى، بهتر است

 

از کنار محملش اصحاب یک یک میروند

بهر عرض دست بوسى اش ملائک میروند

 

و زمام ناقه اش در دستهاى جبرئیل

لابلاى گریه می‌آید صداى جبرئیل:

 

اى عزیز عالم امکان, عزیز سرمدى!

زینبا اهلا و سهلا مرحبا, خوش آمدى

 

تو بزرگ کربلا هستى ولى پایین نیا

در همان محمل بمان, جان على پایین نیا

 

زحمت برگشتن از درد جدایى بهتر است

تو همان پرده نشین باشى خدایى بهتر است

 

جاى تو در دشت نیست, اینجا اذیت میشوى

کربلا گرم است, در گرما اذیت میشوى

 

از سرشوق آمدى، یکروز با سر میروى

با برادر آمدى و بى برادر میروى

 

آخرش یکروز آواره از اینجا میروى

آه با پیراهن پاره از اینجا میروى.

 


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین