عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۶۲۸۱۷
تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱۳۹۴ - ۱۹:۴۷
در خانه یکی از همسرانم بودم و خانه متعلق به او بود. تمام وسایل نیز به او تعلق داشت...
عقیق:حسن زیّات بصرى می‌گوید: من و دوستم برای یافتن پاسخ چند مسئله خدمت امام محمدباقر (علیه‌السلام) رسیدیم، دیدیم حضرت در خانه‌ای آراسته، یک جامه رنگی زیبا بر تن نموده و با سر و صورت و محاسنی زیبا و آراسته داخل اتاق نشسته‌اند. از این وضعیت بسیار متعجب شدم.
سؤالات خود را از امام پرسیدیم. هنگام خروج از منزل، حضرت فرمودند: فردا به همراه دوستت به خانه ما بیا.
عرض کردم: بسیار خوب فدایت شوم.
فردا خدمت امام رسیدم، حضرت را دیدم در حالی که جامه‌ای خشن پوشیده و در اتاقی که جز حصیر چیزی نداشت نشسته‌اند.
امام رو کردند به من و دوستم و فرمودند: برادر بصرى! تو دیروز آمدى و من در خانه یکی از همسرانم بودم و خانه متعلق به خودش بود. تمام وسایل نیز به او تعلق داشت. او خود را براى من زینت کرده بود من نیز لازم بود خود را برایش بیارایم، مبادا گمان بدی در مورد من پیدا کنی!
رفیقم گفت: به خدا دیروز از خاطرم چیزى گذشت ولى اکنون دیگر هر چه خیال کرده بودم از بین رفت و فهمیدم حق با شما است. (کافی ۶: ۴۴۸)


منبع:سبک زندگی
211008

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین