پايگاه اطلاع‌رساني KHAMENEI.IR به مناسبت روز عرفه روايت حضرت آيت‌الله خامنه‌اي از انجام اعمال اين روز را در كنار خانواده در ايام نوجواني‌شان منتشر كرد.
عقیق: در آستانه فرارسيدن روز عرفه، روايت حضرت آيت‌الله خامنه‌اي از انجام اعمال روز عرفه در كنار خانواده در ايام نوجواني‌شان توسط پايگاه اطلاع رساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت الله خامنه‌اي منتشر شده است.
اين خاطره در قالب كليپ صوتي با عنوان «عرفه‌اي در كنار مادرم» اينجا قابل دريافت است.
رهبر انقلاب اين خاطره را در جريان گفت‌وشنود با جمعي از جوانان و نوجوانان در تاريخ 1376/11/14 بيان كرده‌اند:
يادم است هنوز بالغ نبودم كه اعمال روز عرفه را بجا آوردم. اعمال آن روز، طولاني هم هست - لابد آشنا هستيد؛ خيلي از جوانان با آن اعمال آشنا هستند - چند ساعت طول ميكشد. اعمال، از بعد از نماز ظهر و عصر شروع ميشود و اگر انسان بخواهد به همه آن اعمال برسد، شايد تا نزديك غروب - روزهاي نه چندان بلند - به طول ميانجامد.
آن وقت من يادم است كه با مادرم - چون مادرم هم خيلي اهل دعا و توجّه و اعمال مستحبّي بود - ميرفتيم يك گوشه حياط كه سايه بود - منزل ما حياط كوچكي داشت - آن‌جا فرش پهن ميكرديم - چون مستحب است كه زير آسمان باشد - هوا گرم بود؛ آن سالهايي كه الان در ذهنم مانده، يا تابستان بود، يا شايد پاييز بود، روزها نسبتاً بلند بود. در آن سايه مينشستيم و ساعتهاي متمادي، اعمال روز عرفه را انجام ميداديم. هم دعا داشت، هم ذكر و هم نماز. مادرم ميخواند، من و بعضي از برادر و خواهرها هم بودند، ميخوانديم. دوره جواني و نوجواني من اين‌گونه بود؛ دوره اُنس با معنويات و با دعا و نيايش.
211008
اين خاطره در قالب كليپ صوتي با عنوان «عرفه‌اي در كنار مادرم» اينجا قابل دريافت است.
رهبر انقلاب اين خاطره را در جريان گفت‌وشنود با جمعي از جوانان و نوجوانان در تاريخ 1376/11/14 بيان كرده‌اند:
يادم است هنوز بالغ نبودم كه اعمال روز عرفه را بجا آوردم. اعمال آن روز، طولاني هم هست - لابد آشنا هستيد؛ خيلي از جوانان با آن اعمال آشنا هستند - چند ساعت طول ميكشد. اعمال، از بعد از نماز ظهر و عصر شروع ميشود و اگر انسان بخواهد به همه آن اعمال برسد، شايد تا نزديك غروب - روزهاي نه چندان بلند - به طول ميانجامد.
آن وقت من يادم است كه با مادرم - چون مادرم هم خيلي اهل دعا و توجّه و اعمال مستحبّي بود - ميرفتيم يك گوشه حياط كه سايه بود - منزل ما حياط كوچكي داشت - آن‌جا فرش پهن ميكرديم - چون مستحب است كه زير آسمان باشد - هوا گرم بود؛ آن سالهايي كه الان در ذهنم مانده، يا تابستان بود، يا شايد پاييز بود، روزها نسبتاً بلند بود. در آن سايه مينشستيم و ساعتهاي متمادي، اعمال روز عرفه را انجام ميداديم. هم دعا داشت، هم ذكر و هم نماز. مادرم ميخواند، من و بعضي از برادر و خواهرها هم بودند، ميخوانديم. دوره جواني و نوجواني من اين‌گونه بود؛ دوره اُنس با معنويات و با دعا و نيايش.
211008
