دلنوشته/من فردا ... متولد مي شوم!
فردا در معراج صدق خود ر ا تطهير خواهم كرد.
عقیق:فردا در معراج صدق خود ر ا تطهير خواهم كرد.فردا در منظره منير عشق خود را معنا خواهم كرد.فردا در زمزمه زمزم اخلاص، خويشتنم را غسل مي دهم و در سفينه صراحت، دل را به وضو متجلي مي كنم!فردا درغزل هاي باراني احساس يك گل، خواهم رست.فردا من چون گياهي نورسته به بار خواهم نشست و عشق را ميوه مي دهم.فردا در روزي از روزهاي خوب خدا، من دل را به سرسراي معرفت گسيل مي كنم تا طيب و تازه به گلگشت بالندگي برود و تعالي را تجربه كند.دل وقتي آگاه مي شود و بسترش سراسر مخزن اسرار عشق مي شود رو به پرواز دارد!آسمان كائنات و عالم ارتقاء نيز نامتناهي و مهياي پرندگان بصير است.فردا در صحن خانه روشن خدا من هم خدايي مي شوم.دلم خدايي مي شود و نگاه و قدم و لسانم رنگ آسمان مي گيرد!من، فردا شروع مي شوم.من، دوباره صبح ساده زندگي را به آغوش مي كشم.من، به شكل سپيده مي شوم.من، در قاب خورشيد جاي مي گيرم.من، به اندازه اي بزرگ مي شوم كه در خود خودخواهم نمي گنجم.من، به حدي جان مي گيرم كه زندگي در تماشايم روشن و پر فروغ و متكثر، خودنمايي مي كند.من، زندگي را با دل خود معناي تعالي مي دهم.من فردا ... متولد مي شوم!منبع:حج211008 
