۱۹ مهر ۱۴۰۳ ۷ ربیع الثانی ۱۴۴۶ - ۵۴ : ۰۰
ويژگيهاي اخلاقي و زهد و تقواي حضرت امام رضا(ع) به گونهاي بود كه حتي دشمنان خويش را نيز شيفته و مجذوب خود كرده بود.
عقیق: ويژگيهاي اخلاقي و زهد و تقواي حضرت امام رضا(ع) به گونهاي بود كه حتي دشمنان خويش را نيز شيفته و مجذوب خود كرده بود.
با مردم در نهايت ادب تواضع و مهرباني رفتار ميكرد و هيچگاه خود را از مردم جدا نمينمود.
رفتار اجتماعي
يكي از ياران امام ميگويد: «هيچ گاه نديدم كه امام رضا(ع) در سخن بر كسي جفا ورزد و نيز نديدم كه سخن كسي را پيش از تمام شدن قطع كند. هرگز نيازمندي را كه ميتوانست نيازش را برآورده سازد، رد نميكرد. در حضور ديگري پايش را دراز نميفرمود. هرگز نديدم به كسي از خدمتكارانش بدگويي كند. خندهي او قهقه نبود، بلكه تبسم ميفرمود. چون سفرهي غذا به ميان ميآمد، همهي افراد خانه حتي دربان و مهتر را نيز بر سر سفرهي خويش مينشاند و آنان همراه با امام غذا ميخوردند. شبها كم ميخوابيد و بسياري از شبها را به عبادت ميگذراند. بسيار روزه ميگرفت و روزهي سه روز در ماه را ترك نميكرد. كار خير و انفاق پنهان بسيار داشت. بيشتر در شبهاي تاريك، مخفيانه به فقرا كمك ميكرد».(1)
يكي ديگر از ياران ايشان ميگويد: «فرش آن حضرت در تابستان حصير و در زمستان پلاسي بود. لباس او در خانه درشت و خشن بود، اما هنگامي كه در مجالس عمومي شركت ميكرد، خود را ميآراست (لباسهاي خوب و متعارف ميپوشيد).»(2)
شبي امام ميهمان داشت. در ميان صحبت چراغ ايرادي پيدا كرد. ميهمان امام دست پيش آورد تا چراغ را درست كند، اما امام نگذاشت و خود اين كار را انجام داد و فرمود: «ما گروهي هستيم كه ميهمانان خود را به كار نميگيريم.»(3)
برتري به تقواست
شخصي به امام عرض كرد: «به خدا سوگند هيچ كس در روي زمين از جهت برتري و شرافت اجداد، به شما نميرسد.» امام فرمود: «تقوي به آنان شرافت داد و اطاعت پروردگار آنان را بزرگوار ساخت.»(4)
مردي از اهالي بلخ ميگويد: «در سفر خراسان با امام رضا(ع) همراه بودم. روزي سفره گسترده بودند و امام همهي خدمتگذران حتي سياهان را بر آن سفره نشاند تا همراه ايشان غذا بخورند. من به امام عرض كردم: «فدايت شوم، بهتر است اينان بر سفرهاي جداگانه بنشينند.» امام فرمود: «ساكت باش، پروردگارِ همه يكي است. پدر و مادر همه يكي است و پاداش هم به اعمال است.»(5)
احترام به سفره غذا
ياسر، خادم حضرت ميگويد: امام رضا(ع) به ما فرموده بود: «اگر بالاي سرتان ايستادم (و شما را براي كاري طلبيدم) و شما مشغول غذا خوردن بوديد، برنخيزيد تا غذايتان تمام شود.» به همين جهت بسيار اتفاق ميافتاد كه امام ما را صدا ميكرد و در پاسخ او ميگفتند: «به غذا خوردن مشغولند.» و آن گرامي ميفرمود: «بگذاريد غذايشان تمام شود.»(6)
كمك به در راه ماندگان
غريبي خدمت امام رسيد و سلام كرد و گفت: «من از دوستداران شما و پدران و اجدادتان هستم. از حج بازگشتهام و خرجي راه را تمام كردهام. اگر مايليد، مبلغي به من مرحمت كنيد تا خود را به وطنم برسانم و در آنجا معادل همان مبلغ را صدقه خواهم داد؛ زيرا من در شهر خويش فقير نيستم و اينك در سفر نيازمند ماندهام.» امام برخاست و به اتاقي ديگر رفت و از پشت در، دست خويش را بيرون آورد و فرمود: «اين دويست دينار را بگير و توشهي راه كن و لازم نيست كه از جانب من معادل آن صدقه دهي.»
آن شخص نيز دينارها را گرفت و رفت. از امام پرسيدند: «چرا چنين كرديد كه شما را هنگام گرفتن دينارها نبيند؟» ايشان فرمود: «تا شرمندگي نياز و سؤال را در او نبينم.»(7)
حقوق كارگر
يكي از ياران امام رضا(ع) ميگويد: روزي همراه امام به خانهي ايشان رفتم. غلامان حضرت مشغول بنّايي بودند. امام در ميان آنها غريبهاي ديد و پرسيد: «اين كيست؟» عرض كردند: «به ما كمك ميكند و به او دستمزدي خواهيم داد.» امام فرمود: «مزدش را تعيين كردهايد؟» گفتند: «نه، هر چه بدهيم ميپذيرد.» امام برآشفت و به من فرمود: «من بارها به اينها گفتهام كه هيچ كس را نياوريد مگر آنكه قبلاً مزدش را تعيين كنيد و قرارداد ببنديد. كسي كه بدون قرارداد و تعيين مزد، كاري انجام ميدهد، اگر سه برابر مزدش را بدهي، باز گمان ميكند مزدش را كم دادهاي؛ ولي اگر قرارداد ببندي و به مقدار معين شده بپردازي از تو خشنود خواهد بود كه طبق قرار عمل كردهاي؛ و در اين صورت اگر بيش از مقدار تعيين شده چيزي به او بدهي، هر چند كم و ناچيز باشد، ميفهمد كه بيشتر پرداختهاي و سپاسگزار خواهد بود.»(8)
پينوشت ها:
1- اعلام الوري، ص 314.
2- اعلام الوري، ص 315.
3- اصول كافي، ج 6، ص 383.
4- عيون اخبارالرضا، ج 2، ص 174.
5- اصول كافي، ج 8، ص 230.
6- اصول كافي، ج 6، ص 298.
7- مناقب، ج 4، ص 360.
8- اصول كافي، ج 5، ص 288.
منبع:حج
211008
با مردم در نهايت ادب تواضع و مهرباني رفتار ميكرد و هيچگاه خود را از مردم جدا نمينمود.
رفتار اجتماعي
يكي از ياران امام ميگويد: «هيچ گاه نديدم كه امام رضا(ع) در سخن بر كسي جفا ورزد و نيز نديدم كه سخن كسي را پيش از تمام شدن قطع كند. هرگز نيازمندي را كه ميتوانست نيازش را برآورده سازد، رد نميكرد. در حضور ديگري پايش را دراز نميفرمود. هرگز نديدم به كسي از خدمتكارانش بدگويي كند. خندهي او قهقه نبود، بلكه تبسم ميفرمود. چون سفرهي غذا به ميان ميآمد، همهي افراد خانه حتي دربان و مهتر را نيز بر سر سفرهي خويش مينشاند و آنان همراه با امام غذا ميخوردند. شبها كم ميخوابيد و بسياري از شبها را به عبادت ميگذراند. بسيار روزه ميگرفت و روزهي سه روز در ماه را ترك نميكرد. كار خير و انفاق پنهان بسيار داشت. بيشتر در شبهاي تاريك، مخفيانه به فقرا كمك ميكرد».(1)
يكي ديگر از ياران ايشان ميگويد: «فرش آن حضرت در تابستان حصير و در زمستان پلاسي بود. لباس او در خانه درشت و خشن بود، اما هنگامي كه در مجالس عمومي شركت ميكرد، خود را ميآراست (لباسهاي خوب و متعارف ميپوشيد).»(2)
شبي امام ميهمان داشت. در ميان صحبت چراغ ايرادي پيدا كرد. ميهمان امام دست پيش آورد تا چراغ را درست كند، اما امام نگذاشت و خود اين كار را انجام داد و فرمود: «ما گروهي هستيم كه ميهمانان خود را به كار نميگيريم.»(3)
برتري به تقواست
شخصي به امام عرض كرد: «به خدا سوگند هيچ كس در روي زمين از جهت برتري و شرافت اجداد، به شما نميرسد.» امام فرمود: «تقوي به آنان شرافت داد و اطاعت پروردگار آنان را بزرگوار ساخت.»(4)
مردي از اهالي بلخ ميگويد: «در سفر خراسان با امام رضا(ع) همراه بودم. روزي سفره گسترده بودند و امام همهي خدمتگذران حتي سياهان را بر آن سفره نشاند تا همراه ايشان غذا بخورند. من به امام عرض كردم: «فدايت شوم، بهتر است اينان بر سفرهاي جداگانه بنشينند.» امام فرمود: «ساكت باش، پروردگارِ همه يكي است. پدر و مادر همه يكي است و پاداش هم به اعمال است.»(5)
احترام به سفره غذا
ياسر، خادم حضرت ميگويد: امام رضا(ع) به ما فرموده بود: «اگر بالاي سرتان ايستادم (و شما را براي كاري طلبيدم) و شما مشغول غذا خوردن بوديد، برنخيزيد تا غذايتان تمام شود.» به همين جهت بسيار اتفاق ميافتاد كه امام ما را صدا ميكرد و در پاسخ او ميگفتند: «به غذا خوردن مشغولند.» و آن گرامي ميفرمود: «بگذاريد غذايشان تمام شود.»(6)
كمك به در راه ماندگان
غريبي خدمت امام رسيد و سلام كرد و گفت: «من از دوستداران شما و پدران و اجدادتان هستم. از حج بازگشتهام و خرجي راه را تمام كردهام. اگر مايليد، مبلغي به من مرحمت كنيد تا خود را به وطنم برسانم و در آنجا معادل همان مبلغ را صدقه خواهم داد؛ زيرا من در شهر خويش فقير نيستم و اينك در سفر نيازمند ماندهام.» امام برخاست و به اتاقي ديگر رفت و از پشت در، دست خويش را بيرون آورد و فرمود: «اين دويست دينار را بگير و توشهي راه كن و لازم نيست كه از جانب من معادل آن صدقه دهي.»
آن شخص نيز دينارها را گرفت و رفت. از امام پرسيدند: «چرا چنين كرديد كه شما را هنگام گرفتن دينارها نبيند؟» ايشان فرمود: «تا شرمندگي نياز و سؤال را در او نبينم.»(7)
حقوق كارگر
يكي از ياران امام رضا(ع) ميگويد: روزي همراه امام به خانهي ايشان رفتم. غلامان حضرت مشغول بنّايي بودند. امام در ميان آنها غريبهاي ديد و پرسيد: «اين كيست؟» عرض كردند: «به ما كمك ميكند و به او دستمزدي خواهيم داد.» امام فرمود: «مزدش را تعيين كردهايد؟» گفتند: «نه، هر چه بدهيم ميپذيرد.» امام برآشفت و به من فرمود: «من بارها به اينها گفتهام كه هيچ كس را نياوريد مگر آنكه قبلاً مزدش را تعيين كنيد و قرارداد ببنديد. كسي كه بدون قرارداد و تعيين مزد، كاري انجام ميدهد، اگر سه برابر مزدش را بدهي، باز گمان ميكند مزدش را كم دادهاي؛ ولي اگر قرارداد ببندي و به مقدار معين شده بپردازي از تو خشنود خواهد بود كه طبق قرار عمل كردهاي؛ و در اين صورت اگر بيش از مقدار تعيين شده چيزي به او بدهي، هر چند كم و ناچيز باشد، ميفهمد كه بيشتر پرداختهاي و سپاسگزار خواهد بود.»(8)
پينوشت ها:
1- اعلام الوري، ص 314.
2- اعلام الوري، ص 315.
3- اصول كافي، ج 6، ص 383.
4- عيون اخبارالرضا، ج 2، ص 174.
5- اصول كافي، ج 8، ص 230.
6- اصول كافي، ج 6، ص 298.
7- مناقب، ج 4، ص 360.
8- اصول كافي، ج 5، ص 288.
منبع:حج
211008