کلمه «تسویل» در قرآن به چه معنا است؟
آیا میدانید مصدر تسویل و کلمه «سول» که در برخی آیات قرآن بدان اشاره شده، به چه معناست؟
عقیق:واژه «تسویل» مصدر «سول» به معناى جلوه دادن چیزى است که نفس آدمى بر آن حریص است، به گونهای که زشتیهایش هم در نظر زیبا میشود.[1]
«سَوَّلَتْ له نفسه کذا، زَیَّنَتْه له»؛[2] نفس او فلان چیز را برایش تسویل نمود؛ یعنی آنرا برایش زیبا جلوه داد. «التسویل: تحسین الشیء و تزیینه و تحبیبه إلى الإنسان لیفعله أو یقوله»؛[3] تسویل یعنی نیکو نمودن، تزیین و محبوب کردن چیزی برای انسان، تا آن کار را انجام دهد یا آن حرف را بگوید.
بنابراین، تسویل به معنای زیبا جلوه دادن زشتیها است که البته با نوعی فریب همراه است. چنانچه در قرآن مشاهده میکنیم:
«وَ جاؤُ عَلى قَمیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْرا»؛[4] و پیراهن او را با خونى دروغین (آغشته ساخته، نزد پدر) آوردند، گفت: هوسهاى نفسانى شما این کار را برایتان آراسته نمود.
برادران یوسف(ع) براى فریب دادن یعقوب(ع) که دروغ آنها را باور کند، پیراهن یوسف را که آغشته به خونى دروغین کرده بودند، به یعقوب نشان دادند و گفتند: این پیراهن خونآلود یوسف است. آنان از خون یک بز پیراهن یوسف را آغشته کرده بودند، ولى یادشان رفته بود که پیراهن را پاره پاره کنند و همین سالم بودن پیراهن دروغگویى آنان را آشکار کرد؛ زیرا اگر یوسف را گرگ خورده بود، به طور طبیعی پیراهن او پاره پاره میشد. آنها با این پیراهن و با گریهاى که میکردند سعى داشتند که خود را بیگناه قلمداد کنند. یعقوب سخن آنان را باور نکرد و علاوه بر شواهد و قرائن موجود، دل او گواهى میداد که یوسف زنده است؛ لذا در پاسخ آنان گفت؛ بلکه نفس شما کار زشتی را در نظرتان زیبا جلوه داده است.[5]
در آیه دیگری از قرآن میخوانیم: «إِنَّ الَّذینَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّیْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى لَهُم»؛[6] کسانى که بعد از روشن شدن هدایت براى آنها، پشت به حق کردند، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهاى طولانى فریفته است.
گفتنی است که «تسویل» در همه جا یا از طرف شیطان است، و یا از طرف نفس و جنود شیطان که میخواهند انسان را فریب دهند.[7]
پی نوشت:
[1]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 437، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[2]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 11، ص 350، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[3]. همان.
[4]. یوسف، 18.
[5]. جعفری، یعقوب، کوثر، ج 5، ص 355، قم، هجرت، چاپ اول، 1376ش.
[6]. محمد، 25.
[7]. مصطفوی، حسن، تفسیر روشن، ج 11، ص 363، تهران، مرکز نشر کتاب، چاپ اول، 1380ش.
منبع:باشگاه خبرنگاران