عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۶۰۳۲۳
تاریخ انتشار : ۰۶ شهريور ۱۳۹۴ - ۲۱:۰۹
حجت الاسلام جعفری:
اصل پرچم‌هاي سياه در روايات معتبر شيعه جايگاهي ندارد و جز علائم ظهور نيست. تأكيد فراواني كه اينك توسط برخي افراد و سايت‌ها بر روي پرچم‌هاي سياه مي‌شود، حركتي انحرافي است كه روايات شيعي آن را تأييد نمي‌كند.
عقیق:پايگاه شيعه نيوز در ۲۶ دي‌ماه ۱۳۹۲ نوشت: «شبكه هاي اجتماعي اينترنتي به تازگي حديثي را منتشر نموده‌اند و مدعي شده‌اند اين سخن منسوب به امام علي (ع) و در مورد سلفي‌هاي تكفيري است كه امروز جناياتشان را به نام اسلام انجام مي دهند.» سپس در 29 شهريور 1393 شبكه العالم كليپي را بر روي سايت خود نهاد و نوشت: «يك عالم مصري گفت داعشي‌ها پديده‌اي ناگهاني و آني نيستند بلكه خصوصيات آنان در ميراث اسلامي از زبان امام علي(ع) ذكر شده است.» طبق معمول اين سخن در فضاي مجازي شايع شد و بسياري از سايت‌ها آن را نقل كردند. بنده در همان زمان يعني 15 مهر 1393 در مصاحبه‌اي با خبرگزاي شبستان به اشتباه بودن اين برداشت از حديث اشاره كردم. اما با گذشت حدود يك سال هنوز هم اين سخن در برخي سايت‌ها و سخنان منتشر مي‌شود. بنابراين به نظر رسيد تكميل توضيحات در مورد اين حديث و باز نشر آن براي ارتقاي معارف مهدوي مفيد باشد.

متن حديث

نُعيم بن حَماد حديثي به اين مضمون نقل كرده است:

"حَدَّثَنَا الْوَلِيدُ وَ رِشْدِينُ عَنِ ابْنِ لَهِيعَةَ عَنْ أَبِي قَبِيلٍ عَنْ أَبِي رُومَانَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: «إِذَا رَأَيْتُمُ الرَّايَاتِ السُّودَ فَالْزَمُوا الْأَرْضَ فَلَا تُحَرِّكُوا أَيْدِيَكُمْ وَ لَا أَرْجُلَكُمْ ثُمَّ يَظْهَرُ قَوْمٌ ضُعَفَاءُ لَا يُؤْبَهُ لَهُمْ قُلُوبُهُمْ كَزُبَرِ الْحَدِيدِ هُمْ أَصْحَابُ الدَّوْلَةِ لَا يَفُونَ بِعَهْدٍ وَ لَا مِيثَاقٍ يَدْعُونَ إِلَى الْحَقِّ وَ لَيْسُوا مِنْ أَهْلِهِ أَسْمَاؤُهُمُ الْكُنَى وَ نِسْبَتُهُمُ الْقُرَى وَ شُعُورُهُمْ مُرْخَاةٌ كَشُعُورِ النِّسَاءِ حَتَّى يَخْتَلِفُوا فِيمَا بَيْنَهُمْ ثُمَّ يُؤْتِي اللَّهُ الْحَقَّ مَنْ يَشَاءُ"

امير المؤمنين(ع) فرمود: هنگامي كه پرچم‌هاي سياه را ديديد در جاي خود بمانيد و دست و پاي خود را حركت ندهيد. (اقدامي نكنيد) سپس گروهي ضعيف آشكار مي‌شود، به آنان توجهي نمي‌شود، دل‌هايشان مانند تكه آهن است، آنها اهل چرخشند به عهد و پيماني وفا نمي‌كنند، به حق دعوت مي‌كنند اما اهل آن نيستند، نام‌هايشان كنيه و نسبت‌هايشان آبادي است و موهاي آنان مانند موي زنان فرو افتاده، تا آن كه در ميان خودشان اختلاف مي‌كنند سپس خداوند حق را به هر كس بخواهد مي‌دهد.

چند نكته در مورد اين حديث قابل تأمل است.

 

نكته نخست. اعتبار منبع حديث

اين حديث تنها در كتاب "الفتن" ابن حماد آمده است. در هيچ كتاب سني و شيعه به صورت مستقل نقل نشده است و در هر كتابي هم كه آمده مانند كتاب "كنزالعمال" از كتاب "الفتن" ابن حماد نقل شده است. كتاب "الفتن" ابن حماد با آن كه كتابي بسيار قديمي است اما نزد خود اهل سنت كتابي ضعيف و بي‌اعتبار است. بنابراين اين حديث تنها در يك كتاب اهل سنت آمده آنهم كتابي كه خود اهل سنت گفته‌‌اند اگر حديثي تنها در اين كتاب آمده باشد قابل اعتماد و احتجاج نيست و تنها وقتي بكار مي‌آيد كه از راه‌هاي ديگري نيز نقل شده باشد.

نكته قابل دقت آن است كه اين روايت متاسفانه در برخي سايت‌هاي داخلي به گونه‌اي آدرس داده مي‌شود كه خواننده احساس كند در كتاب‌هاي شيعه نقل شده است. درحالي كه سيد بن طاووس در كتاب ملاحم خود و آيت الله مرعشي نجفي در كتاب "شرح احقاق الحق" تصريح كرده‌‌اند كه اين حديث را از كتاب "الفتن" ابن حماد نقل مي‌كنند. بنابراين تنها منبع اين حديث كتاب "الفتن" ابن حماد است كه كتابي ضعيف و بي‌اعتبار است.

 

نكته دوم. اعتبار سند حديث

گذشته از ضعف منبع حديث، سند حديث نيز نزد خود اهل سنت ضعيف است. راوي اول استاد نعيم بن حماد: الوليد بن مسلم القرشى (كثير التدليس)، راوي دوم: رشدين بن سعد (ضعيف)، راوي سوم: عبد الله بن لهيعه (غير حجت)، راوي چهارم: أبو قبيل المعافرى حيى بن هانىء (ثقه)، راوي پنجم: عبد اللَّه بن أبي رومان (ضعيف) چنان كه ملاحظه مي‌شود در ميان پنج راوي سلسله سند اين حديث تنها يك راوي ثقه و قابل اعتماد است و بقيه راويان همه ضعيف و غير قابل اعتمادند. بنابراين اين حديث به لحاظ اعتبار سند نيز قابل اعتماد نيست. اين حديث هيچ كتاب و سند ديگري نيز ندارد.

 

نكته سوم. دلالت حديث

گذشته از ضعف منبع و سند اين حديث كه موجب مي‌شود استناد به آن صحيح نباشد و نتوان به واسطه آن مطلبي را به معصوم(ع) استناد داد، اين حديث بر آنچه ادعا شده شده است دلالتي هم ندارد. به عبارت ديگر بر اساس اين حديث نمي توان پيشگويي پرچم‌هاي سياه را به امام علي(ع) نسبت داد آن را بر داعش تطبيق نمود. مهم‌ترين دليل عدم تطبيق اين است كه حضرت علي(ع) در اين حديث مي فرمايند: وقتي پرچم‌هاي سياه را ديديد، همان جا كه هستيد، باشيد، سپس گروهي ظاهر مي شوند. اين عبارت صريح است كه پرچم‌هاي سياه پيش از اين گروه هستند و بعد از ديده شدن پرچم‌هاي سياه، تازه اين گروه آشكار خواهند شد. به عبارت ديگر اين قوم بعد از پرچم‌هاي سياه مي‌آيند (ثُمَّ يَظْهَرُ؛ سپس ظاهر مي‌شود) نه آنكه داراي پرچم‌هاي سياه هستند. اين يك اشتباه بسيار روشن در برداشت از اين حديث است. بنابراين امير مؤمنان(ع) هرگز نمي فرمايد پرچم اين گروه سياه است بلكه خبر مي‌دهد اين گروه بعد از پرچم‌هاي سياه خواهند آمد.

اگر از اشتباه بودن تطبيق پرچم‌هاي سياه بر اين گروه كه مهمترين نكته بود بگذريم، برخي از نشانه‌هاي ديگر كه در حديث براي اين گروه گفته شده قابل تطبيق بر داعش نيست. نخست آنكه امام علي(ع) مي‌فرمايند: قومي ظاهر مي شود كه ضعيف هستند (قَوْمٌ ضُعَفَاءُ) در حالي كه داعش چنين نيست و به دليل حمايت استكبار جهاني به سر كردگي صهيونيست‌ها و امريكايي‌ها و كشورهاي مرتجع عربي در منطقه قدرت زيادي يافته‌اند، بسياري از مناطق سوريه را اشغال كرده‌‌اند و چند سال است كه چند كشور را درگير خود كرده‌اند. پس هرگز نمي‌توان گفت داعش گروه ضعيفي است.

دوم آنكه امام(ع) مي‌فرمايد اينها گروهي هستند كه توجهي به ايشان نمي‌شود (لَا يُؤْبَهُ لَهُمْ) در حالي كه باز داعش چنين نيست بلكه جنايت‌ها و ددمنشيهاي آن در كانون توجه است و هر روز رسانه‌هاي ديداري و شنيداري يا سايت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاي فضاي مجازي خبري از تجاوزات و بي‌حرمتي‌هاي آنان منعكس مي‌كند.

البته برخي از نشانه‌ها كه در اين روايت آمده است، بر افراد داعش قابل تطبيق است. مانند اينكه 1. قلب‌هاي سختي دارند (قُلُوبُهُمْ كَزُبَرِ الْحَدِيدِ)، 2. نيرنگ باز و اهل معامله‌اند (هُمْ أَصْحَابُ الدَّوْلَةِ)، 3. پيمان‌شكن و بدعهدند (لَا يَفُونَ بِعَهْدٍ وَ لَا مِيثَاقٍ)، 4. مدعيان دوروغين حق طلبيند (يَدْعُونَ إِلَى الْحَقِّ وَ لَيْسُوا مِنْ أَهْلِهِ)، 5. اسم‌هايشان كنيه است (أَسْمَاؤُهُمُ الْكُنَى)، 6. نسبتشان به آباديست (نِسْبَتُهُمُ الْقُرَى)، 7. موهايشان همچون زنان فرو ريخته‌ است (شُعُورُهُمْ مُرْخَاةٌ كَشُعُورِ النِّسَاءِ). اما بايد توجه داشت كه دست كم چهار نشانه نخست قطعاً صفاتي كلي است كه بر تمام مخالفان اسلام ناب قابل تطبيق است و نمي‌تواند نشاني منحصر به فرد كه گروه خاصي را مشخص مي‌كند به حساب آيد. بنابراين نمي‌توان آنها را صفات ويژه داعش دانست. بلكه براي نمونه اكنون رژيم آل سعود با جنايت‌هايي كه در يمن مرتكب مي‌شود، معامله‌هاي پنهاني كه با آمريكا و صهيونيست‌ها دارد، مدام آتش بس خود گفته را نقض مي‌كند و با اين همه مدعي دفاع از حق مردم است روي هر بدعهدِ سنگ‌دلِ فريب‌كارِ را سفيد كرده است. سه نشان آخر نيز هر چند به ميزان چهار نشان نخست عموميت ندارد اما نشان پنجم در ميان اعراب و نشان ششم حتي در ميان ما نيز شايع است و بسياري از افراد را با پسوند شهرشان مي‌شناسيم؛ بنابراين نشانه‌هاي ياد شده نيز راهنمايي خاصي نمي‌كند و نمي‌توان به عنوان يك پيشگويي بر آن تأكيد كرد.

نتيجه آنكه علاوه بر ضعف روايت از نظر دلالت نيز نمي‌تواند اشاره به گروه تروريستي صهيونيستي داعش باشد.

در پايان اين نكته هم قابل تذكر و توجه است كه اصل پرچم‌هاي سياه همان گونه كه در كتاب گرانسنگ "دانش‌نامه امام مهدي(عج)" آمده، اساسا در روايات معتبر شيعه جايگاهي ندارد و جز علائم ظهور نيست. تأكيد فراواني كه اينك توسط برخي افراد و سايت‌ها بر روي پرچم‌هاي سياه مي‌شود حركتي انحرافي است كه روايات شيعي آن را تأييد نمي‌كند و بايد از پر رنگ نمودن آن در مباحث مهدوي و آخر الزماني پرهيز كرد.


پی نوشت:

حجت الاسلام دکتر جواد جعفری، عضو هيات علمي و مدير گروه كلام و معارف پژوهشكده حج و زيارت.

2 . http://www.shia-news.com/fa/news/66219

3 . http://fa.alalam.ir/news/1633909

4 . http://www.shabestan.ir/detail/News/407839

5 . http://alef.ir/vdccm0qii2bqm18.ala2.html?274372

۶. التحقيق فى كلمات القرآن الكريم؛ ج‏3 ؛ ص302: انّ الأصل الواحد في هذه المادّة: هو الانتقال مع حصول تحوّل في الحالة و الكيفيّة. الفروق في اللغة؛ ص182: و الدولة انتقال حال سارة من قوم الى قوم‏.

۷. كتاب الفتن» ج1، ص 210، حديث 573.

۸. ظاهر اين است كه واژه «الدوله» در اين حديث به معناي لغوي آن به كار رفته است كه به معناي دور زدن و دست به دست شدن است. عبارت بعد نيز مي‌تواند شاهد و دليل اين مطلب باشد. يعني آنها به پيماني پايبند نيستند و هر طرف كه غالب شود به آن سمت متمايل مي‌شوند. البته امكان دارد به معناي دولت و حكومت نيز باشد يعني آنها دولتمردند و صاحب مناصب حكومتي هستند.

۹. كنز العمال ج11 ص283 حديث31530.

۱۰. سير أعلام النبلاء ط الرسالة (10/ 609): قُلْتُ: لاَ يَجُوْزُ لأَحَدٍ أَنْ يَحْتَجَّ بِهِ، وَ قَدْ صَنَّفَ كِتَابَ (الفِتَنِ)، فَأَتَى فِيْهِ بِعَجَائِبَ وَ مَنَاكِيْرَ.

۱۱. المهدي المنتظر في ضوء الأحاديث والآثار الصحيحة وأقوال العلماء وآراء الفرق المختلفة، الدكتور عبد العليم عبد العظيم البستوي، ص 122: فجميع الروايات التي تفرد بها هذا الكتاب لم أحتج به و إنما هي تصلح للاعتبار.

۱۲. التشريف بالمنن في التعريف بالفتن‏، ص89.

۱۳. شرح احقاق الحق، ج29 ص410.

۱۴. رتبته عند ابن حجر: ثقة لكنه كثير التدليس و التسوية، رتبته عند الذهبي: عالم أهل الشام ، قال ابن المدينى: ما رأيت من الشاميين مثله، قلت: كان مدلسا، فيتقى من حديثه ما قال فيه: عن.

۱۵. تهذيب التهذيب (3/ 278): بقية كلام ابن يونس: أساء فيه يحيى بن معين القول، و لم يكن النسائى يرضاه و لا يخرج له و قال ابن سعد: كان ضعيفا.

۱۶. سير أعلام النبلاء ط الرسالة (8/ 14): وَلَكِنَّ ابْنَ لَهِيْعَةَ تَهَاوَنَ بِالإِتْقَانِ، وَرَوَى مَنَاكِيْرَ، فَانْحَطَّ عَنْ رُتْبَةِ الاحْتِجَاجِ بِهِ عِنْدَهُم. وَبَعْضُ الحفَّاظِ يَرْوِي حَدِيْثَهُ، وَيَذكُرُهُ فِي الشَّوَاهِدِ وَالاعْتِبَارَاتِ، وَالزُّهْدِ، وَالمَلاَحمِ، لاَ فِي الأُصُولِ.

۱۷. رتبته عند ابن حجر: صدوق يهم، رتبته عند الذهبي: و ثقه جماعة و قال أبو حاتم: صالح الحديث.

۱۸. لسان الميزان ت أبي غدة (4/ 479): ضعفه غير واحد. روى حديثا كذبا. انتهى. وهاه الدارقطني
منبع:شبستان


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین