عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۵۸۶۳۸
تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۸:۳۱
آشنایی با عارف واصل، آیت الله میرزامحمدعلی شاه آبادی(ره)؛
حجت الاسلام والمسلمین سعید شاه آبادی گفت: بعد فقاهتی آیت الله محمدعلی شاه آبادی(ره) تحت الشعاع شخصیت عرفانی و اخلاقی ایشان قرار گرفته، در حالی که ایشان ابتدا فقیه و سپس عارف بودند.
عقیق: در ادامه تورقی بر زندگانی آیت الله میرزا محمدعلی شاه آبادی، استاد عرفان و اخلاق امام خمینی (ره) داریم. بدین منظور گفتگویی با حجت الاسلام والمسلمین سعید شاه آبادی نوه ایشان – و فرزند شهید آیت الله مهدی شاه آبادی- داشتم که تقدیم می شود. حجت الاسلام و المسلمین سعید شاه آبادی، سالها از محضر درس آیات عظام، جوادی آملی، مجتبی تهرانی(ره)، مشکینی(ره) و مکارم شیرازی و آیات، راستی کاشانی، محسن دوزدوزانی، وجدانی (ره)، شب زنده دار(ره)، احمد پایانی(ره) و سید رضی شیرازی استفاده کرده و بعد از تصدی در مسئولیت هایی مانند مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه علم و صنعت ایران و ...، اینک رئیس مؤسسه غدیرشناسی است.

حجت الاسلام والمسلمین سعید شاه آبادی با بیان اینکه آیت الله محمدعلی شاه آبادی در سال 1292 قمری مصادف با 1252 شمسی در اصفهان به دنیا آمد، گفت: پدر ایشان آیت الله میرزامحمد جواد اصفهانی، در زمان ناصرالدین شاه، به دلیل اقامه حدود شرعی و مخالفت با اقدامات ظل السلطان به تهران تبعید شد و در این شهر، مسجد سراج الملک را که پیش از آن مشروب سازی بود، تأسیس کرد. در مدت حضور ایشان در تهران، دو فرزند نوجوان ایشان، یعنی آیت الله میرزا علی محمد الشریف و آیت الله میرزا محمدعلی شاه آبادی در کنارش بودند و وقتی بعد از پایان دوره تبعید، ایشان قصد عزیمت به اصفهان می کنند، میرزا محمدعلی شاه آبادی در تهران می ماند.


اساتید

میرزامحمدعلی عمده دروسش را در اصفهان خواند و در تهران مشغول تحصیل در درس  خارج فقه و اصول و فلسفه و عرفان شد و در 18 سالگی به درجه اجتهاد رسید. ایشان در تهران، عرفان را از محضر مرحوم میرزای اشکوری و فلسفه را از محضر مرحوم میرزای جلوه استفاده کرد.

 

سالهای حضور در نجف

میرزامحمدعلی در حدود 20 سالگی عازم نجف می شود و با اینکه از تحصیل مستغنی بود، اما پس از اطلاع از مبانی اصولی تازه ای که مرحوم آخوند خراسانی در کتاب کفایه الاصول مطرح کردند، عازم آن شهر می شود و شش سال در نجف از محضر آخوند استفاده کرد و بعد از فوت (بنا بر نقلی شهادت) آخوند خراسانی عازم سامرا شده و با هدف تقویت درس میرزامحمد تقی شیرازی (میرزای دوم) تأدبا در جلسات درس ایشان حضور می یابد (منظور از تقویت یعنی اینکه برخی از علما با هدف بیان جایگاه علمی و تقویت درس یک استاد، و نه به منظور تعلم و فراگیری در جلسات درس وی شرکت می کردند).

بعد از یک سال میرزامحمدعلی شاه آبادی به دلیل مشکلات خانوادگی و درخواست های مکرر مادرشان به ایران بازمی گردد و از آنجا که می دانست میرزای شیرازی با عزیمت او به ایران مخالفت می کند، بی خبر شروع به جمع کردن وسایلش می کند و چون میرزا متوجه می شود، درحالی که عصایش را بر زمین می کوبد به ایشان می فرماید: خروج از نجف و سامرا و عتبات عالیات، شرعا بر تو حرام است. آیت الله شاه آبادی در پاسخ میرزا می فرماید: «تکالیف،فرع قدرت هستند» و در ادامه توضیح می دهند که مادرشان منزل را از فرط اشک و آه و گریه، تبدیل به دارالبکاء کرده است؛ سرانجام میرزای شیرازی از آیت الله شاه آبادی قول می گیرد که به سامرا برگردد، اما آیت الله شاه آبادی به دلیل مشکلات مختلف، موفق به بازگشت به عراق نمی شود.

 

اجازه اجتهاد

میرزامحمد تقی شیرازی تنها به شش نفر اجازه اجتهاد دادند که یکی از آنها آیت الله میرزا محمدعلی شاه آبادی بود.

 

تاسیس مسجد در خیابان جمهوری و مخالفت با رضاخان

آیت الله شاه آبادی پس از سکونت در تهران، در منطقه شاه آباد که امروز به خیابان جمهوری اسلامی مشهور است اقامه جماعت می کند و در همین دوره مبارزه با رضاخان را هم به طور جدی شروع می کند.

نقل می کنند شهید مدرس زمانی که هنوز رضاخان سردار سپه بود و به پادشاهی نرسیده بود از رضاخان دفاع می کرد و می گفت: قاجار با هرزگی ها مملکت را خراب کردند و کشور نیاز به فردی قاطع دارد. آیت الله شاه آبادی در همین دوران به شهید مدرس تذکر می داد که این مردک الان که به قدرت نرسیده به دستبوس علما می آید و در دسته جات عزاداری شرکت می کند و به محض رسیدن به قدرت، تمام مظاهر دین را نابود خواهد کرد. و تاریخ نشان داد که این چنین شد و رضاخان به اولین فردی که حمله کرد، خود شهید آیت الله مدرس بود.

 

تحصن در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی

آیت الله میرزا محمدعلی شاه آبادی در اعتراض به اقدامات دین ستیزانه ی رضاخان، در سال 1306 (شمسی) در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی در شهرری متحصن می شود. البته در ابتدا قرار بود 90 نفر از علمای تهران که با ایشان در این تحصن، هم پیمان شده بودند، با ایشان همراه شوند اما آنان به دلایلی (که تعجب آور است) از این اقدام منصرف می شوند و سرانجام آیت الله میرزا محمدعلی شاه آبادی تحصن خود را با حضور 3 نفر دیگر از علما شروع می کند و البته این سه نفر نیز تا آخر نمی مانند. آیت الله شاه آبادی بعد از 11 ماه با وساطت شهید آیت الله مدرس و آیت الله شیخ عبدالنبی نوری به تحصن خود در حرم حضرت عبدالعظیم پایان می دهند، مشروط بر اینکه در تهران نمانند. به همین خاطر ایشان در سال 1307 شمسی مشرف به قم می شود.

 

ماجرای حضور امام در درس عرفان و اخلاق آیت الله شاه آبادی

وقتی آیت الله محمدعلی شاه آبادی عازم قم می شوند برادرزاده شان، میرزا محمد صادق شاه آبادی که هم بحث امام خمینی بود، به امام خمینی می گوید: آن فردی که دنبالش بودی به قم آمده است. امام خمینی می گوید: «در مدرسه فیضیه از آقای شاه آبادی سوالی پرسیدم و چون جواب دادند فهمیدم اینکاره هستند. از ایشان تقاضای درس کردم اما قبول نکردند، اما من تا درب منزلشان به دنبالشان رفتم، و ایشان که فکر میکردند من فلسفه میخواهم بالاخره قبول کردند. وقتی گفتم من فلسفه خوانده ام و می خواهم فصوص بخوانم، دوباره بنا را گذاشتند بر قبول نکردن؛ و من آنقدر اصرار کردم تا حاضر شدند فصوص و مفتاح الغیب را برایم درس بدهند». البته امام خمینی در درس دیگری با عنوان اخلاق هم از محضر آقای شاه آبادی استفاده کرده اند.

درباره استفاده امام خمینی از آیت الله شاه آبادی، آیت الله بهاء الدینی نقل می کند: وقتی ما در درس اسفار آقای شاه آبادی حاضر می شدیم، آقاسید روح الله خمینی را می دیدیم که قبل از ما در درس عرفان آقای شاه آبادی حاضر شده است.

 

توصیف امام (ره)

امام خمینی (ره) در جلسه معمم شدن بنده در اردیبهشت 1363 که مقام معظم رهبری (رئیس جمهورِ وقت) و جمعی از مسئولان حضور داشتند، فرمودند: «من روحی به لطافت آقای شاه آبادی ندیدم».  امام در کتابهایشان هرجا نامی از استاد خود می آورند، عبارت «روحی فداه» را پشت سر نام ایشان ذکر میکنند.

امام (ره) همچنین در همان جلسه عمامه گذاری من ادامه دادند: «آقای شاه آبادی تنها یک فقیه و یک عارف کامل نبود، بلکه یک مبارز به تمام معنا هم بود». و این خیلی مهم است که یک شخصیت عرفانی، اهل مبارزه و جهاد هم باشد.

 

غفلت از وجه فقاهتی آیت الله شاه آبادی

در شناخت شخصیت علمی آیت الله شاه آبادی، لازم است به مراتب فقاهت ایشان نیز توجه کنیم. ایشان ابتدا فقیه و اصولی بودند، سپس عارف بودند. زمانی من نزد مرحوم آیت الله میرزا هاشم آملی (ره) که از شاگردان آیت الله شاه آبادی بودند رفتم. ایشان با یک حسرتی می گفتند: مراتب بالای عرفانی آقای شاه آبادی باعث شد که مراتب فقاهت و اصولی بودنشان مغفول و مستور ماند. لازم به ذکر است مرحوم آیت الله میرزا هاشم آملی از شاگردان فقه و اصول آقای شاه آبادی بوده اند.

 

بازگشت مجدد به تهران

آیت الله میرزا محمدعلی شاه آبادی بعد از مراجعت مجدد به تهران، امامت جماعت مسجد جامع بازار را برعهده گرفتند و از همان سنگر مسجد، مبارزات خود را علیه رضاخان ادامه دادند. زمانی که رضا خان مساجد را بست، جرات نکرد مسجد ایشان را ببندد و وقتی منابر را از مساجد برداشتند آیت الله شاه آبادی ایستاده سخنرانی می کرد و می فرمود: این مردکِ چاروادار، فکر می کند این منبر است که دارد حرف می زند، در حالی که این منم که صحبت می کنم.

 

آثار

عمده آثار آیت الله شاه آبادی در زمان حیات ایشان چاپ نشد و بعد از فوت شان، کل آثار خطی شان توسط عموی بنده (مرحوم آیت الله حسین شاه آبادی) به امام تحویل داده شد و قرار شد اگر امام، امکاناتی پیدا کردند آنها را چاپ کنند اما ایشان این امکان را پیدا نکردند تا هنگامی که تبعید شدند. مدتی بعد از تبعید، ساواک به منزل امام خمینی حمله کرده و تمام کتابخانه ایشان را می برد و به اینگونه تمام نسخ خطی آیت الله شاه آبادی نیز گم می شود. امام خمینی بعد از انقلاب خیلی سعی کردند آن نسخه ها را پیدا کنند اما آنها پیدا نشدند. بعدها بخشی از نسخه های خطی مربوط به تألیفات و مکتوبات آقای شاه آبادی، به همت فرزندشان شهید آیت الله مهدی شاه آبادی جمع آوری شد.

 

کتاب شذرات المعارف

یکی از کارهایی که درباره نسخ خطی برجای مانده از  آیت الله شاه آبادی صورت گرفت، کتاب «شذرات المعارف» است. این کتاب در زمان حیات آیت الله شاه آبادی جزوه کوچکی بود و من به لطف خدا توفیق یافتم با استفاده از نسخ خطی به دست آمده از این کتاب، با صرف وقت بسیار زیاد به تصحیح و مقابله این نسخه ها بپردازم و بالاخره آن را به شکل کتاب حاضر که حدود سه برابر جزوه چاپ شده قبلی است منتشر کنم.

این کتاب، برخلاف اسم ظاهری آن که شاید تبادر به ذهن بکند که به زبان عربی باشد، کتابی است که متنش فارسی است و موضوعات مختلف اعتقادی، اخلاقی، عرفانی، سیاسی و اقتصادی در آن وجود دارد و بسیار کتاب ارزشمندی است.

یکی از مباحث این کتاب، موضوعی با عنوان «اسباب مُمرضه ی جامعه اسلامی» است. ایشان در این کتاب 4 عامل را به عنوان علل بیماریهای فرهنگی و روحی و معنوی جامعه ذکر می کنند که اولی آنها عبارت است از «غرور به حقانیت»؛ یعنی اینکه چون ما مغرور به این شدیم که برحق هستیم لذا تلاش ما کم تر از تلاش اهل باطل است، و این مهمترین دلیل بیماریهای معنوی جامعه است. 

 

طرح تشکیل حکومت اسلامی

یکی از مطالب کتاب «شذرات المعارف»، طرح تشکیل حکومت اسلامی است؛ آیت الله میرزا محمدعلی شاه آبادی اعتقاد داشتند یکی از لوازم اجرای احکام اسلام، تشکیل حکومت اسلامی است و مباحثی از قبیل «ناحیه مقدسه اسلام» هم در همین راستا از ناحیه ایشان در این کتاب مطرح شده است.

 

روحیه تشکیلاتی

یکی از ویژگی های آیت الله شاه آبادی روحیه تشکیلاتی بود به طوری که توانسته بودند 5 هزار نفر را در زمانی که تهران به زحمت 300 هزار نفر سکنه داشت، به عضویت تشکیلاتی درآورند که خودشان تأسیس کرده بودند. این تشکیلات یک مرامنامه ی 5 ماده ای داشت و مثلا در یکی از اینها آمده بود که هر فردی که عضو می شود موظف است یک نفر دیگر را با خودش به عضویت این تشکیلات درآورد. این روحیه تشکیلاتی هنوز نیز می تواند برای مجموعه های فرهنگی - مذهبی راهگشا باشد.

 

تشکیل هیئت های خانگی و صندوق قرض الحسنه

آیت الله شاه آبادی در زمانی که رضاخان، روضه ها را تعطیل کردند در ابتکاری مهم، روضه های خانگی را تشکیل دادند و به این شکل، معارف و مصائب اهل بیت (ع) را زنده نگاه داشتند.

یکی دیگر از ابتکارات آیت الله میرزا محمدعلی شاه آبادی تشکیل صندوق قرض الحسنه است. بنده طی تتبعات بسیار دریافتم که قبل از ایشان چیزی به عنوان صندوق قرض الحسنه وجود نداشت و آقای شاه آبادی اولین کسی بودند که اقدام به تأسیس صندوق قرض الحسنه کردند. مسئول اجرایی صندوقی که ایشان راه انداختند، شخصی به نام حاج محمود فیاض بود. این دو ابتکار نیز موید خوشفکری آیت الله العظمی میرزا محمدعلی شاه آبادی و روحیه اجتماعی و سیاسی ایشان است.

 

پیش بینی سرنگونی نظام پهلوی

آیت الله شاه آبادی قایل به حکومت دینی بودند و دین را یک امر فردی نمی دانستند. لذا در کتاب «شذرات المعارف» بحث تشکیل حکومت اسلامی را مطرح کردند. حضرت آیت الله نصرالله شاه آبادی حفظه الله (عموی بنده) در  سال 1370 در حرم مطهر رضوی، ماجرایی تامل برانگیز در این ارتباط نقل می کند. ایشان می گویند: «در نجف خوابی دیدم که در آن نخل هایی سوخته بود و ماجراهای متعددی هم در این خواب وجود داشت. من این خواب خودم را در همان نجف با امام مطرح کردم و ایشان بعد از بیان خواب من، مطلبی را به من گفتند و تاکید کردند که تا زنده ام راضی نیستم این موضوع را به کسی بگویید. بعد امام خمینی ادامه دادند که پدرتان (آیت الله میرزا محمدعلی شاه آبادی) آینده را برای من ترسیم کرد و گفتند که انقلاب خواهد شد، و نظام طاغوت به وسیله تو سرنگون خواهد شد و تو به رهبری می رسی، بعد هم جنگی شروع می شود، و یکی از فرزندانم در این جنگ به شهادت می رسد و ... ».

آیت الله نصرالله شاه آبادی ادامه می دهند: « من چندین بار این ماجرا به یادم آمد اما به یاد سخن امام نیز افتادم که فرمودند تا زنده ام راضی نیستم این مطلب را به کسی بگویی».

 

توصیه به سحرخیزی ولو بدون عبادت

آیت الله شاه آبادی سفارش زیادی به سحرخیزی داشتند و می فرمودند: اگر حالت عبادت هم ندارید سحرها بیدار شوید؛ زیرا نفسِ سحرخیزی حتی بدون عبادت، در تقویت روحیه معنوی، گشایش روزی، زیبایی چهره، اخلاق خوش و ... تاثیر فراوان دارد.


منبع:شبستان


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین