چهارمین شماره از کتابمجله همشهری آیه منتشر شد:
عقیق: مراسم شب بیست و ششم ماه مبارک رمضان با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید حسین مومنی، مناجات خوانی توسط حاج منصور ارضی و مداحی حاج ابوالفضل بختیاری در مسجد ارک برگزار شد.
در ادامه گزیده ای از سخنان حاج منصور ارضی را بخوانید:
این جمعیت آمده اند با خدا حرف بزنند، هرکسی هم نظر شخصی دارد باید نظرش را خدایی کند
در ادامهی دعا در زمان غیبت حضرت حجت علیه السلام میخوانیم: "اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِینَ وَ عَلَى شِیعَتِهِ الْمُنْتَجَبِینَ"مخاطب کسانی هستند که مقاومت کردند و شیعهی واقعی ماندند، حتی آنهایی که از دنیا رفته اند "فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی" آمادهی مبارزه چه آنهایی که در هنگام ظهور هستند، شیعهی منتجبین هستند، "اجْتَبَاکُمْ" یعنی واقعا انتخاب شده. "وَ بَلِّغْهُمْ مِنْ آمَالِهِمْ مَا یَأْمُلُونَ" شیعیان به آرزوهای زیبایی که داشتند میرسند، منتها بر یک چیز من میترسم، آن هم زمانی است که ما ایمان میآوریم و از شیعیان و محبین میشویم، منتها به یک سری بیماری گرفتار میشویم "وَ اجْعَلْ ذَلِکَ مِنَّا خَالِصا مِنْ کُلِّ شَکٍّ وَ شُبْهَةٍ وَ رِیَاءٍ وَ سُمْعَةٍ" چهار بیماری است که بعد از ایمان انسان دچار میشود، بعد از این که قرب پیدا کرد، بعد از این که مجلس دار شد، بعد از این که پای منبرش جمعیت آمدند "أَفْوَاجًا" ، به جای این که حمد خدا و استغفار بکند "فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ" ، درگیر جمعیت میشود. این جمعیت برای من نیامده، آمده اند با خدا حرف بزنند، هرکسی هم نظر شخصی دارد باید نظرش را خدایی کند، منتها این چهار مریضی را باید در زمان حضرت مواظبت کنیم که گرفتارش نشویم.
بعضیها اصلا شبهه را ایجاد میکنند. با روزنامه اش، با منبری که میرود این شبهه را به بقیه هم منتقل میکند
"خَالِصا مِنْ کُلِّ شَکٍّ وَ شُبْهَةٍ" من را خالص کن از هر شک و شبهه ای. خدا نکند کسی دچار شبهه شود، اگر کسی دچار شود قلبش مریض میشود، بعضی که در سیر غیبت و ظهور کلا دچار تردید میشوند. یک وقتی اصلا شبهه را ایجاد میکنند، با روزنامه اش، با منبری که میرود این شبهه را به بقیه هم منتقل میکند، حالا این شبهه چه در رابطه با یک فیلم یا یک روزنامه باشد یا حتی مسائل سیاسی فرقی نمیکند. مقام معظم رهبری محکم پای قضیه انرژی هسته ای ایستاده اند و میفرمایند ناظر بر روند کار هستم، یعنی ما نباید دیگر از خودمان حرف بزنیم. بعضیها که با حرکاتی که نشان میدهند برای دشمن کار میکنند. بعد از شبهه و شک یک بیماری دیگری که ما ممکن است دچار شویم و از خدا باید بخواهیم خالصش کند "وَ رِیَاءٍ وَ سُمْعَةٍ" است، ریا و خودنمایی برادر هم هستند. کسی آمد به امام صادق علیه السلام عرض کرد چه جمعیتی آمده اند حج، آقا دو انگشت مبارکشان را باز کردند فرمودند نگاه کن، "ما اکثر الضجیج و أقلّ الحجیج" . امشب شب بیست و ششم است، باور میکنی؟ چند شب دیگر سفره جمع میشود، هنوز خیلی با ادعیه این ماه آشنا نشده اند، این دعاها را بزرگان به ما توصیه کردند، قدر سلامتی ات را بدان و بندگی کن.
بدون ولایت امیرالومنین علیه السلام هیچ عملی ارزشی ندارد
"حَتَّى لا نُرِیدَ بِهِ غَیْرَکَ" جوری ارادهی من آماده شود که دیگر سمت کسی غیر از حضرت نروم. زمان امیرالمومنین علیه السلام همین گونه شد، یک سری دنبال جابر انصاری رفتند، بعضی دنبال طلحه و زبیر رفتند، یک سری که دور هم جمع شدند و خوارج شدند. بدون ولایت امیرالومنین علیه السلام هیچ عملی ارزشی ندارد. تمام اصحاب امیرالمومنین علیه السلام را کشتند و دور حضرت را خالی کردند، قنبر حتی در لحظه ای که میخواستند گردنش را بزنند گفت من عاشق امیرالمومنین علیه السلام هستم و تا لحظه آخر دفاع کرد، ما به این مرحله رسیده ایم؟ اما ما مثلا یک جایی میخواهیم ده دقیقه دربارهی امام خمینی (رحمت الله علیه) صحبت کنیم، از مقام معظم رهبری و جمهوری اسلامی دفاع کنیم خجالت میکشیم. این انقلابی که این همه خون پای آن ریخته شده است، خون هایی که در جبههها ریخته شد، جانبازانی که الان در گوشه خانه افتاده اند و هر روز آرزو میکنند زودتر از این دنیا بروند به همرزمانشان ملحق شوند. یک مقدار به خودت بیا، میتوانی بعد از بیست و شش شب با خدا حرف بزنی؟
آنقدر در حاجاتمان غرق شدیم که اصلا به او کاری نداریم فقط میگوییم حاجتم را بده بروم
"وَ لا نَطْلُبَ بِهِ إِلا
وَجْهَکَ" طالب چی
هستی غیر از دیدن آقا؟ صابون ساز بود، خیلی زحمت کشید تا حضرت را ببیند، یک روزی
آمدند و گفتند آقا فرموده تا به محضرشان برسی. در راه باران گرفت، گفت من بر روی
بام صابون گذاشته ام الان خراب میشود، برگشت. "اللَّهُمَّ
إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنَا" در این دعای غیبت مثل دعای افتتاح یک قسمتی دارد "اللَّهُمَّ
إِنَّا نَسْأَلُکَ أَنْ تَأْذَنَ لِوَلِیِّکَ فِی إِظْهَارِ عَدْلِکَ فِی
عِبَادِکَ"خدایا تو اجازه بده آقا بیاید، او عدل دارد، اما اظهارش برای
بندگان خدا با ظهور نمایان میشود. ای کسانی که میگویید وقتی امام زمان علیه
السلام بیاید کاری به کسی ندارد "وَ
قَتْلِ أَعْدَائِکَ فِی بِلادِکَ" در هر بلاد و سرزمینی حضرت میروند و دشمنان خدا را نابود میکنند،"حَتَّى
لا تَدَعَ لِلْجَوْرِ یَا رَبِّ دِعَامَةً إِلا قَصَمْتَهَا" هیچ
پایگاهی از جور باقی نمیماند مگر حضرت نابودش میکند. باید حضرت را بشناسی تا
آماده شوی. "بِیَدِ
وَلِیِّکَ وَ أَیْدِی عِبَادِکَ الْمُؤْمِنِینَ" یک سری از این کارها خود حضرت انجام میدهند و در بعضی از امور
حضرت مومنین را مامور میکنند. تمام این دفاعی که از حرمهای مطهر میشود همه
دستور است. خدایا من بیست و شش شب آمدم ولی هنوز امام زمانم را نشناختم، آنقدر در حاجاتمان
غرق شدیم که اصلا به او کاری نداریم فقط میگوییم حاجتم را بده بروم، در همین حد
به امام زمان علیه السلام معرفت داریم.
اشعار خوانده شده توسط حاج منصور ارضی در شب بیست و ششم ماه مبارک رمضان
اشعار مناجاتی حاج منصور ارضی در ابتدای جلسه
مثل طفلی مینشینم گریه زاری میکنم
تا در آغوشم نگیری بی قراری میکنم
با تو بعضی وقتها سازمخالف میزنم
با تو بعضی وقتها ناسازگاری میکنم
هرچه هم اصرار کردم حاجت من را نده
شاید اصلاً روی شَری پافشاری میکنم
روزه میگیرم ولیکن چشم و گوشم روزه نیست
روزها من هم به نوعی روزه خواری میکنم
توبه با گریه ثمر دارد که من با اشک هام
بذرهای توبه ام را آبیاری میکنم
جای من بین گلستان مناجات تو نیست
بین این گلها چقدر احساس خاری میکنم
بعد ازاین دور تو میگردم فقط نه دیگران
دیگران را دارم از دورم فراری میکنم
چون که میبینم علی را لحظه جان دادنم
پس برای دیدنش لحظه شماری میکنم
روز محشر لحظه ای مهلت دهی لب وا کنم
یا علی میگویم و داد و هواریمیکنم
در قیامت مینشینم باز در سوگ حسین
می نشینم گوشه ای و سوگواری میکنم
من که با سینه زدن دنیا قیامت کرده ام
پس تماشا کن صف محشر چه کاری میکنم
.......................................................................................
اشعار خوانده شده توسط حاج منصور ارضی در میان جلسه
بنویس اشک از سر کرمت
بنویس ای غلام میخرمت
مختصر عرض کردم و دیدم
کیسه کیسه کرامت از دِرَمت
چون غبار از زمین بلندم کرد
جاروی خادمان محترمت
ساکن کوچههای معراجند
بچههای محلهی حرمت
بوده حرفم همیشه کرب بلا
بوده حرفت همیشه میبرمت
السلام ای کسی که میگیری
دستهای مرا سر پیری
نیمه شب صحبت بفرما شد
با دعای تو راه من وا شد
تا شدم خم به محضرت دیدم
برگهای گناه من تا شد
شد امینِ صدای جبرائیل
هرکس از سفرهی شما پا شد
چه کسی گفته در حرم جا نیست
آسمان زیر گنبدت جا شد
دل من در شلوغی حرمت
دم باب الجواد پیدا شد
بدم اما نمیکنید ردم
چونکه راه گدا شدن بلدم
گرچه من مستحق تبعیدم
ذره ای همجوار خورشیدم
قرض هایم به تو دو سر سود است
از بدهکاریم نترسیدم
از جهنم مرا جدا کردند
به ضریحت همینکه چسبیدم
به یکِ من سه تا محل دادی
پس بعید است که نخواهیدم
دست من بر نخ عبای شماست
اصلا آقا شما ببخشیدم
یا سریع الرضا امام رضا
روبه راه کن مرا امام رضا
.......................................................................................
کار عباست گفتنِ از حال زار من
روی سرم که رفت تمام است کار من
یک ذره راه میروم و میخورم زمین
با زهر کین سیاه شده روزگار من
وقت عبور دست به دیوار میشوم
از بس که دردسر شده چشمان تار من
در را مبند گل پسرم میرسد ز راه
چیزی نمانده سر برسد انتظار من
شکر خدا که هست سرم روی دامنش
شکر خدا که هست جوادم کنار من
شکر خدا که داغ جوانی ندیده ام