کد خبر : ۵۷۷۹
تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱۳۹۱ - ۲۳:۰۰

نجوای شبانه/ دلم سوخته از آه نفس های غریبت...

عقیق: ب.کریمی/ پر از گُلهای بی تابی شده جزیره ی دلم...
الله نور السّماوات و الارض...
چه حلاوتی دارد لمس این آیه روی ضریحت و زمزمه اش کنارت...
طوفان زده را چاره چیست؟!
***
دلم سوخته از آه نفس های غریبت
دل من بال کبوتر شده
خاکستر پرپر شده
همراه نسیم سحری
 روی پر فطرس معراج نفس
گشته هوایی
و سپس رفته به اقلیم رهایی
به همان صحن و سرایی که شما زائر آنی
و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت ببری تا بشوم کرب و بلایی
به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد
نگهم خواب ندارد
قلمم گوشه ی دفتر غزل ناب ندارد
شب من روزن مهتاب ندارد
همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق بیچاره دلداده دلسوخته ارباب ندارد ...
تو کجایی؟ تو کجایی؟ شده ام باز هوایی

"سید حمید رضا برقعی"

211001

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین