عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۵۳۲۳
تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۹:۰۰
برش هایی کوتاه از گفته های اخلاقی مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی
تمام گفتارها و رفتارهای انسان های وارسته، نقشۀ راهی است برای آن ها که می خواهند در مسیر الهی قدم بردارند. به توفیق الهی، زین پس گفتارهایی کوتاه از دروس اخلاقی مرحوم مجتبی تهرانی را برای استفاده علاقه مندان منتشر خواهیم کرد.

عقیق: محیط شغلی، ممکن است هم نقش سازندگی داشته باشد و هم نقش تخریبی، این در ربط با نفس شغل است و ما در روایاتمان هم این مطلب را داریم. شغلی انتخاب کنید که بر روی روح شما نقش تخریبی نداشته باشد، بلکه بر عکس، شغلی انتخاب کنید که بر روی روح شما نقش سازندگی داشته باشد.

شغلم بد نیست، محیط شغلی ام بد است

شغلم بد نیست، محیط شغلی ام بد است. این محیط، روی انسان نقش دارد. دقیقاً در معارف ما اینها آمده است. حالا من به عنوان نمونه عرض می کنم که ما هم از نظر محیط شغلی و هم از نظر شهری در انتخاب شهر، به روایاتی برخورد می کنیم که عجیب است. ما روایاتی داریم که از سعادت شخص این است که شغل او در شهر خودش باشد. روایت از زین العابدین صلوات الله علیه است: «إِنَّ مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ أَنْ یَکُونَ مَتْجَرُهُ فِی بَلَدِهِ وَ یَکُونَ خُلَطَاؤُهُ صَالِحِینَ وَ یَکُونَ لَهُ وُلْدٌ یَسْتَعِینُ بِهِم؛ از سعادت فرد این است که محل کسب و کارش در شهر خودش بوده و با نیکان رفت و آمد داشته باشد و فرزندانی داشته باشد که کمک کارش باشند.»

جابجایی شغلی مخرب است!

به طور غالب این طور است که اگر انسان در همان محیطی که زندگی کرده است، شغل او باشد، یک سنخ تقیّدات دارد. گاهی تقیّدات انسان در ربط با اعتقادات دینی اش است، گاهی نه خیلی متدیّن نیست، امّا در آن محیط، حساب آبرویش را می کند. یک سنخ از خلاف کاری ها را نمی کند برای این که از محیط زندگی اش شرم می کند. اگر شغلش در محیط زندگی اش باشد، یک سنخ خلاف کاری را نمی کند، این قید و بندها وجود دارد.

شغل در شهر خود مانع پرده دری است

از سعادت شخص این است که کارش در شهر خودش باشد و از شهر خودش بیرون نرود. روی این حساب نشده است. آیا می توان هرکس را به هرجا فرستاد؟ می دانید این کارها منشأ فساد است؟ برخی افراد از معارف دینی بی خبر هستند و با این کارهایشان جامعه را هم به فساد می کشند. «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ: ثَلَاثَةٌ مِنَ السَّعَادَةِ الزَّوْجَةُ الْمُؤَاتِیَةُ وَ الْأَوْلَادُ الْبَارُّونَ وَ الرَّجُلُ یُرْزَقُ مَعِیشَتَهُ بِبَلَدِهِ یَغْدُو إِلَی أَهْلِهِ وَ یَرُوح؛ سه چیز مایه خوشبختی است؛ همسر همراه، فرزندان نیکوکار و شغلی که در شهر فرد باشد و فرد پس از کار، نزد خانواده اش رفته و با آنها خوش باشد.» چنین شخصی، صبح ها چشمش در خانواده اش باز می کند و بعد به سر کار می رود. شب هم سر خانه و زندگی اش بر می گردد. آیا باز هم ممکن است خطا کند و به بیراهه برود؟

محیط کاری، شما را فریب ندهد

شغل هم که می گوییم، یعنی شخص می خواهد معیشتش را با این کار و حرفه بگذراند. سر و کارش با مسائل مادّی است. جایی که برای مسائل مادّی آماده شده، خیلی باید مراقبت شود که جلوات مادّیت زیادی نداشته باشد و انسان را فریب ندهد. محیط کاری، شما را فریب ندهد و - نعوذ بالله - ریشه های رذایل اخلاقی را در شما زنده نکند، زیاده طلبی نیاورد، حرص و آز نیاورد.

حواست را باید در این محیط جمع کنی!

به تعبیری که در روایات است، در محل کسب که جایی است که انسان پول در می آورد، عوامل شیطانی برای تحریک ابعاد شیطانی انسان فراهم است؛ حواست را باید در این محیط جمع کنی!… ما در باب محیط کسب، روایات متعدده داریم. به عنوان نمونه روایتی است از پیغمبر که فرمودند: «شَرُّ بِقَاعِ الْأَرْضِ الْأَسْوَاقُ؛ شرترین جا در میان قطعه های زمین، مرکزی است که می خواهی با مسائل مادّی رو به رو شوی و مال به دست بیاوری.»

پاداش یاد خدا در کار

باز روایتی دیگر از پیغمبر اکرم است که فرمودند: «السوقُ دارُ سهوٍ و غفله؛ محل کسب، جایی است که آدم در آن غفلت می کند.» «فمن سبَّحَ فیها تسبیحهً کتب له بها الف الف حسنه» اگر انسان در این محیط، یک سبحان الله بگوید، یک میلیون حسنه برایش نوشته می شود. یعنی اگر آدم به جایی برود که مظاهر مادّیت او را جذب می کند و از خدا بی خبر می شود و به یاد خدا باشد بسیار ارزش دارد.

ممکن است که خودِ شغل خوب باشد، امّا فضا، فضای مسمومی باشد

ممکن است که خودِ شغل خوب باشد، امّا فضا، فضای مسمومی باشد و یا بالعکس. به تعبیر ساده تر، بحث ما جوِّ غالب و فضای حاکم بر محیطی است که انسان در آن مشغول به کار است. اگر این جوّ و این فضا، فضای مادّیّت باشد، از نظر طبیعی این طور است که آن عواملِ درونی انسان که با امور دنیوی و مادّی مرتبط است، زنده می شوند. این درون ما وجود دارد و هیچ شبهه ای نیست. به طور کلّی، هواهای نفسانی، وهمی، شیطنت و همه اینها در ما وجود دارد. اگر فضای حاکم، فضای مادّی باشد، هواهای نفسانیِ درون من را زنده می کند و این را بدانید که شیطان، چه درونی و چه بیرونی، فرصت طلب است. در روایت داریم که شیطان فرصت طلب است. این فرصت طلبی در هر فضایی برای انسان کاربرد ندارد. اگر فضا با اهداف شیطانی، مساعد باشد، این فرصت طلبی خوب کاربرد دارد. اما اگر مساعد نباشد، آنجا است که شیطان به زحمت می افتد.

جو کار، زمینه ساز اسارت شیطان است

در فضا و محیطی که جوّ آن مادّیّت است، در فضایی که تو برای کسب معیشت رفتی و می خواهی کار کنی و زندگی ات را بگذرانی، چون بحث مال مطرح است، بهترین فرصت برای شیطان است. محیطِ شغلی بهترین محیط است برای این که تو صید شیطان باشی. شیطان اینجا صیدت می کند. هر جا نتوانست تو را از پا در بیاورد، اینجا تو را از پا در می آورد. لذا جوّ حاکم بر محیط که جوّ مادّیّت است، خود به خود زمینه ساز است برای این که انسان اسیر شیطان شود. خود جوّ، که باید با آن مبارزه کنی.

کارنکردن غلط است، در کارت هم دینداری کن!

پس آیا بگوییم حالا که این طور است، نمی رویم کار کنیم؟ نخیر؛ سنگر را که نباید خالی کنی، باید بایستی. اصلاً دین داری کار مشکلی است. دینداری خیلی کار مشکلی است، ظاهر سازی کارآسانی است امّا دین داری کار مشکلی است.

محیط های سازنده

ما از نظر جو عکسش را هم داریم. همان طور که راجع به نفسِ شغل گفتم، همان راه را می روم. راجع به شغل گفتیم یک صنف شغل ها است مثل زراعت و چوپانی که اصلاً خود شغل سازنده است؛ در روایت هم داشتیم که این مشاغل مستحب هم هستند. عکسش هم وجود دارد، شغل هایی داریم که مکروه هستند و از آنها نهی تنزیهی شده است. فضاها هم به همین صورت است که برخی فضاها تخریبی است، یعنی باید حواست را جمع کنی! و بر عکس، فضاهایی داریم که سازنده است. فضاهایی که با بُعد معنوی انسان هم سو هستند، نقش سازنده دارند؛ چون آن بُعد معنوی درونی را زنده می کنند.

تأثیر محیط بر انسان

روایت دیگری از پیغمبر اکرم است که فرمودند: «یَا أَبَاذَرٍّ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یُعْطِیکَ مَادُمْتَ جَالِساً فِی الْمَسْجِدِ بِکُلِّ نَفَسٍ تَنَفَّسْتَ دَرَجَةً فِی الْجَنَّةِ؛ پیغمبر اکرم خطاب به ابوذر می فرمایند: تا موقعی که در مسجد هستی، هر نفسی که می کشی خدا یک درجه در بهشت تو را بالا می برد. وَ تُصَلِّی عَلَیْکَ الْمَلَائِکَةُ؛ ملائکه برایت درود می فرستند. وَ تُکْتَبُ لَکَ بِکُلِّ نَفَسٍ تَنَفَّسْتَ فِیهِ عَشْرُ حَسَنَات؛ هر نفس که می کشی ده حسنه برایت ثبت می شود.»

همه اینها برای محیط است. همان طور که برای اسباب داشتیم این هم راجع به محیط است. می خواهد بفرماید: محیط هایی هست که انسان را از نظر بُعد انسانی و الهی ، زنده می کند، توصیه می شود که به این محیط ها بروید و از آن طرف محیط هایی هست که باید حواست جمع باشد یک وقت شیطان فریبت ندهد.

نوع برخورد هم کار با مراجعین، تأثیر می گذارد!

من مطالب را خیلی جزئی می گویم تا خیال نکنی مسأله هم کار شوخی بردار است. باید حواسم باشد که همکارم با مردم به چه سبکی عمل می کند؟ اینها خواه نا خواه اثر گذار است، یعنی خواه نا خواه از او روش می گیرم… .

در معارف ما از نظر تربیتی، یعنی روش گرفتن انسان همه اینها حساب شده است. او با زبان بی زبانی دارد به من روش می دهد و من هم بدون توجه روش می گیرم. بعد از یک مدّتی این شخص دیگر آن شخص اوّل نیست، چون در این محیط کار می کند. همان طور که محیط تحصیلی و آموزشی، مؤثر است، همان طور که محیط خانوادگی اثر می گذارد، محیط شغلی هم مؤثر است. این محیط ها روی انسان اثر می گذارد، البته محیط های خانوادگی و آموزشی قوی تر است.

مراقب مراجعین هم باش!

بعد می رویم سراغ مراجعین که این جا مصیبت بالاتر است، چون رابطه، رابطه مستقیم است. چه مراجعینی به من مراجعه می کنند؟ از چه طایفه ای هستند؟ با چه شکل و قیافه ای می آیند؟ بیش از این اشاره نمی کنم. خودتان می توانید تطبیق دهید. آیا این مراجعین دیدارشان من را به یاد خدا می اندازد یا من را به یاد شیطان می اندازد؟ چه با قیافه اش، چه با سخن گفتنش و امثال اینها کدام نیروی درونی من را تحریک می کند؟

مراجعه کنندگانی که پیشِ انسان می آیند، او را فاسد نکنند!

انسان حداقل باید آن محیطِ شغلی یا شغلی را انتخاب کند که مراجعینِ آن زنده کننده بُعدِ شیطانیِ انسان نباشند. گفتم حداقل؛ یعنی آن بُعد شیطانی را زنده نکند؛ لازم نیست که مراجعه کننده، بعدِ رحمانی و الهی را در انسان زنده کند. مثلِ معروفی است که می گویند: «مرا به خیرِ تو امید نیست، شر مرسان!» اصل و مهم این است… . آنچه در محیط شغلی باید به عنوان معیار حداقلی رعایت شود این است که مراجعه کنندگانی که پیشِ انسان می آیند، او را فاسد نکنند! این دعوت به انزوا نیست؛ این دعوت به رعایت حدود الهی است.قرآن می گوید: «بگو: از روابط مخرِّب به خدا پناه می برم!»

بحثِ تربیت، یک بحثِ تدریجی الحصول است و یکی پس از دیگری اثر دارد. خدا در آخرین سوره قرآن، یعنی سوره ناس که خطاب به خودِ پیغمبر هم هست، می فرماید: «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ؛ مَلِکِ النَّاسِ؛ إِلهِ النَّاسِ؛ مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ؛ الَّذی یُوَسْوِسُ فی صُدُورِ النَّاسِ؛ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ» این سوره به طورِ کلی برای روابطِ اجتماعی است. ای پیغمبر بگو: به خدا پناه می برم که با افرادی که به من شر می رسانند، مواجه نشوم.

حالا من از شما سؤال می کنم شرّ چیست؟ «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ؛ الَّذی یُوَسْوِسُ فی صُدُورِ النَّاسِ» شرّی که بُعدِ درونیِ شیطانی من را زنده می کند. در تفاسیر می گویند: خناس، شیطان است. توجه کنید این شیطان درونی است، حالا می خواهد پنهانی باشد یا آشکار.

اثری که این رابطه روی من می گذارد، نباید نقشِ تخریبی داشته باشد

خدایا از این روابطی که من را خراب می کنند، به تو پناه می برم. من این بحث را به طور کلّی، یعنی اثر برخوردِ انسان با انسان مطرح کردم؛ روابطِ شغلی یکی از مصادیقِ آن می شود. اثری که این رابطه روی من می گذارد، نباید نقشِ تخریبی داشته باشد. بعدِ درونیِ شیطانیِ و هواهای نفسانی من را شکوفا و زنده نکند؛ این یک قانونِ کلّی است که یک مصداقِ آن محیطِ شغلی است. شما باید شغلی را انتخاب کنید که مراجعینی که به شما مراجعه می کنند، بُعدِ شیطانی تان را تحریک نکنند. لازم نیست که قصدی در کار باشد؛ نخیر! اصلاً و ابداً قصد تأثیرپذیری مهم نیست.

انسان به راه های جلب توجه آگاه است!

روایتی از علی علیه السلام است که فرمودند: «صِیَانَةُ المَرْأَةِ أَنْعَمُ لِحَالِهَا وَ أَدْوَمُ لِجَمَالِهَا» این که زن خود را بپوشاند و حفظ کند برای خودش و زیبایی اش بهتر است. طرفین خودشان بهتر از همه می فهمند که در این روابط شغلی و کاری که مراجعه کننده دارند، رابطه شان چگونه است؛ آیا رابطه با حفظ صیانت است، یا برای جلب توجه و پرده دری است؟! طرفین خوب می داند که مراجعه کننده جنسِ مخالف چه منظوری دارد. هر دو طرف می دانند که فرد با چه پوششی چگونه آمده و چه غرضی دارد. از نظرِ رفتاری و حرکاتشان هم، هر دو خوب می فهمند که به دنبال چه هستند.

اگر این حداقل رعایت نشود، کم کم رابطه با نامحرم برایت عادی می شود و نعوذ بالله یک سنخ محرمات اصلاً قباحتش از بین می رود. به خاطر مراوده با نامحرم ها به اقتضای شغل خود، دیگر قبحی سرت نمی شود. البته فرض من در جایی است که همه جهاتِ شرعی به طورِ ظاهری حفظ می شود و الّا آنجاهایی که شرع رعایت نشود، دیگر وا مصیبت است!


منبع: حوزه نت
211007


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین