۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۸ : ۰۴
عقیق:چیستی ایمان و ویژگیهای مؤمنان حقیقی، موضوعی است که همیشه مورد توجه حقیقتطلبان راستین و واقعی بوده است. اعتقاد و عمل دو بالی برای طیر ایمان هستند که با همدیگر انسان را به قله سعادت و فوز و فلاح میرسانند. آنچه که در ادامه میخوانید، توضیحات عالم بزرگ جهان اسلام، آیتالله خامنهای در این باره است.
مسئلهای است مهم، که تعهدات یک فرد مومن گاهگاهی و دلبخواهی نیست. این جور نیست آنکسی که میخواهد خود را مومن قلمداد کند، هرجا که نفع و سود و بهره شخصیِ تجاوزکارانه خودش را ایجاب کرد، مومن باشد، هرجا به نام ایمان و به تظاهر به عمل توانست بر خَرِ مراد سوار شود، اسم از ایمان و عمل بیاورد اما در آن مواردی که ایمان و عمل برای او سود شخصی، سود متجاوزانه و متعدیانه تولید نمیکند از نام اسلام و نام ایمان و از عمل به تعهدات ایمانی، روی گردان باشد. این جا ما با این صفت به نفعطلبان نسبت دادیم، گفتیم نفعطلبان این جورند. همه مردم دنیا نفعطلبند، چه کسی است که طالب زیان خود باشد؟ منظور ما از نفعطلبان، آن کسانی هستند که برای نفع شخص خود حاضرند منافع دنیایی را فدا کنند؛ نفع طلبان متجاوز.
منفعت متجاوزانه
سیره آنها این است که ایمان و عمل را تا آنجا میخواهند و دوست میدارند که بهرهای، کامی ببرند. این گونه افراد از نظر اسلام مومن نیستند، آیه قرآن صریحاً اعلام میکند که اینها ایمان ندارند. بنابراین ما دراین بحث در زمینه ایمان که یکی از اولیترین مباحثی است که در سلسله شناخت فکری اسلام باید مطرح شود به این نتیجه هم رسیدیم که اگر ایمان همراه با تعهد است، اگر ایمان بدون تعهد بدون احساس مسئولیت، بدون انجام دادن تعهدها و به تعبیر قرآن بدون عمل صالح، ایمان نیست و نتایج ایمان بر ایمان مجرد و خشک و ذهنی مترتب نمیگردد؛ علاوه بر این این حقیقت دیگر هم باید مورد نظر باشد که تعهد همیشه وهمگانی نیست.
نه به اون شوری شور؛ نه به این بی نمکی
آن کسی که مومن است و میخواهد مومن بماند و از ثمرات مومن بودن بهره ببرد، در مقابل همه احکام خدا باید احساس تعهد کند و در همه جا باید احساس تعهد کند. آن کسی که معتقد است ایمان به خدا و ایمان به رسالت تعهد میآورد، آن تعهد این است که همگان باید بنده خدا بشوند و من تا آنجا که میتوانم همه را باید بنده خدا بسازم.ایمان به پیغمبر و شهادت به این که من مقر به رسالت پیامبرم، این تعهد را میآورد که دنبال پیامبر و در راه او حرکت کنم. اگر من به این معنا مقر و معترفم، اگر این تعهد را قبول دارم دیگر معنا ندارد که آن وقتی که مواجه میشود با یک پدیده کوچک که برخلاف مشی پیامبری است، برخلاف راه پیامبر خداست، در مقابل آن رگهای گردنم را آن چنان پرکنم، مشتهایم آن چنان گره کنم، واقعاً نمایش یک مسلمان؛ اما وقتی با یک پدیده بزرگتر ولی پردردسرتر که باز هم در خلاف مسیر و جهت نبوت و رسالت روبهرو شدم، مسئولیتم را فراموش کنم.
شترمرغی یا شیر بیشه؟
گفت :«اسدٌ عَلَیّ و فِی الحُروبِ نُعامَهٌ» با ضعفا شیری، با آدمهای بد ولی کم بد، مثل شیر نر میغرّی؛ اما به بدهای بزرگ، با بدهای بدآفرین اصلاً حالت ستیزه نداری. «اسدٌ عَلَیّ و فِی الحُروبِ نُعامَهٌ»، این یک شعر عربی است که به عنوان مثل سائر به کار میرود و میگوید به ما که میرسد شیرند، اما در جنگها با دشمنان گردن کلفتِ شمشیر به دستِ مسلح گه روبهرو میشوند، شتر مرغند.