۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۵ : ۱۸
فصل اول کتاب به کلیات اختصاص دارد و پیشینه تربیت اخلاقی، جایگاه تربیت اخلاقی در نظام اندیشه دینی و گونههای پژوهش در اخلاق را به بحث میگذارد.
در فصل دوم واژههایی همانند روش، تربیت، اخلاق، تربیت اخلاقی مفهومشناسی میشود. معنایی که از اخلاق در این پژوهش مد نظر است شامل ملکات، حالات و رفتارهای ارزشی انسان میشود و انحصار به ملکات راسخ در نفس ندارد.
در فصل سوم، اهمیت تربیتی اخلاقی مورد بررسی قرار میگیرد. سپس به طراحی الگوی دستهبندی روشهای تربیت اخلاقی میپردازد. روشهای تربیت اخلاقی در این فصل در سه گروه شناختی، گرایشی و عملی دستهبندی شدهاند و هر کدام به روشهای زمینهساز، ایجابی و رفع موانع میانجامد.
در فصل چهارم، روشهای تربیت اخلاقی در بعد شناختی بررسی شده است. در این فصل ابتدا اهمیت شناخت و سپس روشهای زمینهساز آن بررسی شده است. فقیهی در این فصل، روشهای ایجابی در بعد شناختی را نیز مورد مطالعه قرار میدهد و شناخت انسان و خدا را بهترین روش معرفی میکند.
فصل پنجم به نقش میل و انگیزه در تربیت اخلاقی اختصاص دارد. سه روش برای شکوفایی میلها معرفی میشود و سپس به موانع شکوفایی میل و انگیزه مبادرت میشود.
در فصل ششم نویسنده به اهمیت عمل اشاره میکند، پس از آن روشهای زمینهساز عمل را معرفی میکند و سپس روشهای ایجابی عمل و موانع عمل را بررسی کرده است.
حجتالاسلام سیداحمد فقیهی در مقدمه چند مطلب را یادآور شده است:
اول اینکه روشها در این پژوهش به بینشی، گرایشی و عملی تقسیم میشود. به این دلیل که بهصورت منطقی، طبیعی و فلسفی هر عملی از جمله تربیت اخلاقی به علم و شناخت سپس میل و گرایش و آنگاه اراده و عمل نیاز دارد. همچنین در مقام تعارض میلها، شناخت است که تصمیم میگیردکدام یک مقدم باشد و فائق آید، اراده نیز تبلور میلهاست. به همین خاطر در این پژوهش ابتدا روشهای شناختی و پس از آن، روشهای گرایشی و سپس تصمیمگیری و عمل بررسی شده است.
نکته دوم اینکه گفته شد در طراحی الگوی روشهای تربیت اخلاقی، روشها به زمینهساز و ایجابی و رفع موانع تقسیم شدهاند، به این جهت است که عوامل مؤثر در تحقق هر پدیدهای عبارتاند از:
الف) عوامل زمینهساز: این عوامل زمینه تأثیر عوامل ایجابی را مهیا میکند. شرایط باید برای تأثیرگذاری عوامل ایجابی فراهم باشد؛ مانند شخمزدن در کشاورزی که زمینهساز زراعت است.
ب) عوامل ایجابی: پس از فراهم آمدن زمینهها، اقدام بعدی تحقق عوامل ایجابی است که در مثال پیشین مانند بذرپاشی و آبیاری میباشد.
ج) رفع موانع: پس از فراهم آمدن زمینهها و اقدامات ایجابی، تحقق پدیده، مستلزم رفع موانع و عوامل مزاحم است. در مثال پیشین از میان بردن آفات و علفهای هرز را میتوان برای این مرحله تطبیق کرد.
بهعنوان نکته سوم باید اشاره کرد جداسازی روشهای زمینهساز از ایجابی و رفع موانع، کاری بسیار دقیق است زیرا ممکن است برخی روشها، ضمن اینکه زمینهسازند، جنبه ایجابی نیز داشته باشند ولی آنچه مد نظر است جنبه غالبی آنهاست.
نکته چهارم اینکه برخی روشها ممکن است از جنبهای هدف و از جنبه دیگری روش قرار گیرند. مانند عبودیت و بندگی یا تقوا که از یک جهت هدف متوسط در تربیت اخلاقی است و از جهت دیگر، خود وسیله و روش تقرب الی الله بهعنوان هدف نهایی قرار میگیرد.
پنجمین نکته این است که برخی روشها، به سبب اهمیت ویژهشان، چند بار مطرح شدهاند که در هر مورد جنبه خاصی از آنها در نظر بوده است و اثر همان جنبه را بازگو شده است.
ششمین نکتهای که مؤلف یاداور میشود این است که برخی روشها یا موضوعات، طولانی و برخی کوتاهتر بیان شدهاند چرا که اهمیت و تأثیرآنها با یکدیگر متفاوت است. مثلاً موضوع غفلت یکی از مباحث ریشهای و تأثیرگذار است که به آن بیشتر پرداخته شده است و عوامل و درمان آن را به تفصیل بررسی شده است.
منبع:مهر