کد خبر : ۵۲۳۵۰
تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۰۵:۳۶
رفتار فردی امام علی(ع) با مردم در گفت وگو با مهدوی راد

اخلاق سیاسی در نهج البلاغه موج می زند

محقق، پژوهشگر و استاد دانشگاه، اخلاق سیاسی را مهمترین قرائت در نهج البلاغه دانست و گفت: واقعا مباحث اخلاق سیاسی در نهج البلاغه به گونه ای شگفت انگیز موج می زند و امام مکرر در خطبه ها به حاکمان خود توصیه می کند که تقوا پیشه کنند، حق مردم را مراعات کنند و شان و شخصیت انسان را زیر پا نگذارند.
عقیق:حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمدعلی مهدوی راد در گفت و گویی اظهار کرد: به نظر من نهج البلاغه عملا مرام نامه حکومت علوی است. سید رضی که مجموعه خطبه ها و نامه های امام را جمع آوری کرده است یک نقیب بود. نقاب جریانی در تاریخ اسلام است که سادات را سرپرستی می کرد به تعبیر امروز نوعی دولت در دولت بود. هر شهری برای خود یک نقیب داشت و در مراکزی که سادات حضور داشتند همه امور سیاسی، اقتصادی و معیشتی سادات تحت نظر آنها انجام می شد. همه نقبای شهرهای مختلف جهان اسلام هم با رأی خود یک نفر را به عنوان نقیب النقبا انتخاب می کردند. سید رضی هم مدتی همزمان با افول دولت عباسیان به عنوان نقیب النقبا انتخاب شد و به شدت در اندیشه حکومت و در افتادن با حاکمیت بود.

او ادامه داد: در این مورد قرائن زیادی وجود دارد. یکی از قراین این است که سید رضی یک دوست صائبی داشت و درعظمت او شعری می سراید و در آن شعر می گوید "من تو را در پایه های خلافت می بینم آن روز که بر تخت خلافت نشستی مواظب خاندان من باش" سید رضی در جواب او می گوید "من در چنین فکری نیستم اگر خدا زمینه ای را آماده کرد و چنین اتفاقی افتاد من آنچه را که می خواهی محقق خواهم کرد". بنابراین یکی از نویسندگان بزرگ جهان عرب می گوید که بخش اعظم نهج البلاغه سیاست است و کمتر از آن عبادیات و اخلاقیات و درهمان اخلاقیات و عبادات هم جنبه سیاسی بسیار روشن و دیدنی وجود دارد. سید رضی خطبه ها و نامه های مشتمل بر مسایل سیاسی و حکومتی را هرچند که طولانی هم بود گزینش نکرده است درحالی که در موارد دیگر وقتی نامه ها طولانی بود آنها را به صورت کوتاه درج می کرد.

اخلاق سیاسی در نهج البلاغه بسیار گسترده است

مهدوی راد، مهمترین و ضروری ترین قرائت در نهج البلاغه را اخلاق سیاسی دانست و اظهار کرد: واقعا اخلاق سیاسی در نهج البلاغه به گونه ای شگفت انگیز موج می زند. مفاهیم سیاسی شاید به لحاظ گستره بعد از مفهوم تقوا و توجه به مرگ مهمترین مفهومی است که در نهج البلاغه آمده است و روشن است که توجه به مرگ اندیشی زندگی را چارچوب دار می کند و به تعبیر بسیار لطیفِ مولوی قانون شکنی و چارچوب شکنی را به دست می گیرد. مرگ اندیشی که امام علی(ع) در نامه ۳۱ نهج البلاغه تکیه حیرت آوری به آن دارد و معتقد است که انسان را به وادی حق مداری و چارچوب داری می برد اما اخلاق سیاسی در نهج البلاغه بسیار گسترده است. این که امام علی(ع) مکرر در خطبه ها به حاکمان خود توصیه می کند که تقوا پیشه کنند، حق مردم را مراعات کنند، شان و شخصیت انسان را زیر پا نگذارند و اندکی فراتر وقتی که به سیره امام علی(ع) و میراث بسیار گرانقدری که از آن بزرگوار مانده است توجه کنیم می بینیم که توجه دادن به حقوق انسان و حق مداری بسیار مهم است هر چند اصل خطبه های امام بیشتر از آنچه بوده که الان در اختیار ماست.

این محقق و پژوهشگر دینی به چند نمونه از رفتار امام درخصوص حفظ شان انسان اشاره کرد و گفت: *ابوالاسعد دوئلی یکی از چهره های برجسته و درجه یک جامعه اسلامی عربی زمان امام علی(ع) و رییس قبیله بود. زمانی که امام علی(ع) حاکمیت را در اختیار می گیرد از او می خواهد که در بصره قضاوت کند و او هم با توجه جایگاه مهمی که از نظر اجتماعی داشت پیشنهاد حضرت را قبول کرد اما امام بعد از مدتی او را از قضاوت عزل می کند. ابوالاسعد دوئلی از این تصمیم حضرت علی(ع) بسیار ناراحت می شود و نزد امام شکایت می کند. امام در مقابل اعتراض او می فرماید «به من خبر رسیده زمانی که در حال محاکمه بودید صدایتان را فراز آوردید و بلندتر از صدای متهم قرار دادید و به شان او بی توجهی کردید».

میراث علوی میراث عینیت مداری است که در متن جامعه اتفاق افتاده است

*همچنین حضرت رسول الله (ص) در مسجدالحرام در مقابل کعبه ایستاد و به کعبه اشاره کرده و فرمودند «کعبه شما بسیار مهم هستی و با عظمت» باز هم فرمودند «کعبه مهم و با عظمت هستی و حرمت تو بسیار مهم است اما حرمت و شخصیت مومن مهمتر از توست» که این سخن پیامبر(ع) در گفتار، رفتار و سیره امام علی(ع) نیز موج می زند.

* روزی حضرت علی (ع) با غلام خود وارد بازار می شود و دو پیراهن می خرد. علی(ع) آن پیراهن قیمتی تر را به غلام خود می دهد و دیگری را برای خود برمی دارد. امام حتی با غلام خود نیز اینچنین رفتار می کرد درحالی که امروزه شاهد رفتار افرادی هستیم که حتی حاضر نیستند در کنار کسی که راننده و مسوول حفاظت از آنهاست نشسته و غذا بخوردند.

این استاد حوزه و دانشگاه درخصوص قرائت انسانی از میراث علی (ع) بیان کرد: صد در صد آنچه که از امام علی(ع)در اختیار داریم مربوط به ۵ سال حکومت حضرت است. چون امام بیست و پنج سال دوران خلفا را در انزوا بودند و مراجعه به او کم است. زمان پیامبر (ص) هم به صورت حیرت آوری علی (ع) حتی یک جمله ندارد که این اوج عظمت علی(ع) را در دوران حیات پیامبر(ص) نشان می دهد؛ بنابراین میراث علوی میراث عینیت مداری است که در واقعِ صادقِ جامعه و در جریان های ملموس اتفاق افتاده است. یعنی شاید افرادی این مطلب را بیان کنند که حکومت در دست امام نبوده است در حالی که علی (ع) در متن واقع یعنی در اوج حاکمیت و در درون حاکمیت است.

مهدوی راد اظهار کرد: حضرت علی (ع) در جمله ای می فرماید «امروز از کل آنچه که آفتاب بر آن می تابد فقط کوفه در دست من است. حاکمیت ددمنشانه معاویه و امویان در دمشق و هجوم هایی که به مرزهای حکومت علی (ع) داشتند در ادبیات تاریخی ما به غارت ها معروف شده است. بسیاری از محدثان و مورخان شیعی قرن اول و دوم بر این ماجرا کتاب ها نوشتند که خوشبختانه یک نمونه مهم آن که "الغارات ثقفی" است باقی مانده است که کارهای این افراد را بازگو کرده است. همچنین حضرت در اواخر حکومت خود فرمودند «تنها کوفه و اطراف آن در اختیار من است و بخش های دیگر را آشوب زده کردند و در همین مناطقی که من در آن حاکمیت دارم مردم هم سایبان درستی دارند و هم گندم می خورند و از آب فرات استفاده می کنند».

عظمت دادن به شخصیت انسان از میراث نهج البلاغه است

او نگاه انسانی به مساله انسان و شخصیت دادن به انسان را از مباحث مهم در اندیشه ائمه خصوصا امام علی(ع) دانست و گفت: زندگی درست و عزت مدارانه در اختیار همه است و علی (ع) از یک طرف به زندگی با آسایش و همراه با برخورداری از آنچه که هست و از سوی دیگر به تقوا مداری و توجه به شخصیت و حرمت انسانی می اندیشد. به نظر من آنچه که در سیره امام علی(ع) جه در میراثی که در قالب نهج البلاغه برای ما مانده است یا آنچه که بسیاری از بزرگواران دیگر مطرح کرده اند، بحث نگاه انسانی به شخصیت انسان، عظمت دادن و با عظمت نگریستن به شخصیت انسان است. علی (ع) معتقد است همه این مسایل در سایه عدالت گستری تحقق پیدا می کند لذا خطاب به شخصی که اجرای عدالت برایش کمی سخت آمده بود فرمود: «عدالت روش اداره عام امور است». اگر بر کسی اجرای عدالت سخت باشد باید بداند که جور و ظلم بر او سخت تر خواهد بود. حالا باید در اینجا یک حاشیه ای زد که چگونه می شود بگوییم که چه کسی عادل است و آیا مسوولی عدالت می گسترد و جامعه ای عدالت مدار است یا نه؟

قانون چارچوب اجرای عدالت در جامعه است

مهدوی راد قانون را چارچوب اجرای عدالت در جامعه دانست و ادامه داد: به نظر من تکیه این قسمت بر قانون است. تا قانون به طور شفاف عمل نشود و هر کسی قانون را برای خود تفسیر کند نمی توان ادعا کرد که عدالت هم گسترده می شود. قانون چارچوب اجرای عدالت است ولی من تاکید می کنم که آموزه ها و اخلاقیات علوی در این است که شأن انسان والاست زیرا شأن انسان مومن بسیار با ارزش است و این شأن نباید شکسته شود. مباد که مومنانی برای مردم و برای تحقق ارزش ها و قانون در جامعه حرکت کند و افراد دیگری بدون توجه به واقعیت های موجود شأن آنها را زیر سوال بیرند یا درباره آنها حرف های بی پایه داشته باشند زیرا به نظر من این موارد از علوی اندیشی بسیار به دور است.

مهدوی راد تصریح کرد: بزرگوار عالیقدری که اطلاعات گسترده ای از آگاهی علوی داشت می گفت که همه آموزه های علوی را می توان در تحقق ارزش های والای اجتماعی خلاصه کرد و بر این باور است که واقعیت نگری مهمترین عامل رساندن انسان ها به آرمان های بلند است و به انسان نشان می دهد که بدانید رسیدن به آرمان ها از درون واقعیت ها می گذرد. گاهی واقعیت اقتضا می کند که بسیاری از موارد را گردن بگذارید ولی مواظب باشید که ارزش های بلند الهی در هم نشکند. این ندای آسمانی، انسانی، الهی، بشری عقلانی و حیرت آور علی به مالک است که فرمود ای مالک اکنون که به مصر وارد می شوید بدان که انسان ها در آنجا دو گونه هستند بعضی از آنها انسان هستند و حقوق انسانی دارند اما افراد دیگر مسلمان هستند و حقوق برادری دارند گرچه قداره مندان تاریخ اجازه ندادند او به مصر وارد شود ولی این توصیه های امام خطاب به مالک درخشان ترین میراثی است که قرار بود در مصر اجرا شود. حضرت می خواهد بگوید که شما باید توجه داشته باشید که واقعیت صادقِ حاکمیت تو این است که آنهایی هم که مسلمان نیستند باید حقوق انسانی را برخوردار باشند و تا رسیدن به واقعیت ها باید احتیاط کرد و طوری حرکت نکرد که تر و خشک با هم بسوزند.

این پژوهشگر و محقق درخصوص برخورد امام علی(ع) با مخالفان خود گفت: من در یک جمله باید بگویم امام علی(ع) با مخالفان خود تا مرز درگیری های شکننده، برخوردهای شکننده نکرد. حضرت مطمئن بود که طلحه و زبیر که در حال خروج از مدینه هستند برای آتش ورزی و موضع خصمانه گرفتن در مقابل امام از مدینه خارج می شوند اما هرچه یاران مولا پیشنهاد کردند که جلو آنها را بگیرد امام قبول نکرد و در جواب آنها فرمود «آنها را پیش از آنکه جرمی مرتکب شوند مجازات نمی کنم». یا در برخورد با خوارج بسیار تسامح به خرج دادند و زمانی که با خیره سری های آنها مواجه شدند و نزاع بین آنها در گرفت علی(ع) فرمود «نگاه کنید اگر فرمانده آنها از بین رفته دیگر با دیگر افراد خوارج کاری نداشته باشید» زیرا می دانست اوست که جریان را هدایت می کند. یعنی آن حاکمیت جهل و گستره خباثت است که بدنه را از بین می برد و وقتی او از بین رفت بدنه هم به روال عادی خود باز می گردد و باید آن را هدایت کند.

برخورد امام علی(ع) با مخالفان درس آموزترین برخورد در تاریخ بشریت است

مهدوی راد در پایان خاطرنشان کرد: برخورد امام علی(ع) با مخالفان در تاریخ بشریت روشن ترین و درس آموزترین برخورد در عین حاکمیت و قدرت است. تا زمانی که تا آنها دست به شمشیر نمی بردند تحمل می کرد و در اینجا تعبیر هوشمندانه ای به کار می برد مبنی بر اینکه، «اى مردم، من بودم كه چشم فتنه را كور كردم، و كسى جز من بر آن جرأت نداشت، بعد از آنكه تاريكى فتنه‏ها همه جا را گرفته و سختى هاى آن رو به فزونى نهاده بود آن وقت فتنه گسترده می شود و چشم فتنه را باید کشید تا جامعه به فساد کشیده نشود».

منبع:شفقنا

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین