۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۶ : ۱۶
نماز عاشقانه ترین و عارفانه ترین ارتباط انسان با معبودش، واجد اسرار و رمز و رازهایی است. اما این رازها برای هر کسی برملا نمی شود آنها که توانسته اند به مقام قرب برسند لذت و حلاوت بی مانند این زیباترین وسیله اتصال با معبود را چشیده اند، پس عجیب و شگفت نیست که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم خطاب به بلال مؤذن می گویند اذان بگو بلال و ما را راحت کن، ما را از این قیل و قال ها و دنیای کثرت ها راحت کن تا دوباره دل و جان در چشمه های نماز تطهیر و دل با خالق یکدله شود.
اما اسرار الصلوه که از موضوعات مورد علاقه علمای ما بوده تلاش می کند به این باغ دلگشا که معراج مؤمن است وارد شود. آنچه در ادامه می آید دیدگاه های عالم فرهیخته آیت الله جوادی آملی درباره رازهای نماز است. این آرا در کتابی به همین نام از سوی ایشان مطرح شده است.
سرّ و نهان تکبیرها حقیقی است نه اعتباری
اوصاف جمال حق تعالی عین اوصاف جلال اوست؛ زیرا تکبیر گرچه از صفات ثبوتیه و جمال است ولی بازگشت آن به وصف سلبی جلالی است - چنان که عکس آن یعنی بازگشت صفات سلبی به ثبوتی نیز تصور دارد - بدین گونه که تکبیر عبارت از منزه دانستن خدا از اوصاف ممکنات است و بدون شک اوصاف الهی اموری تکوینی و خارجی است اما اوصافی که از آن ها به عنوان تأویل تکبیرهای هفت گانه تعبیر می شود به شکل تکبیرهای افتتاحی تجلی و تنزل یافته است بنابراین سرّ و نهان آن ها امری حقیقی است نه اعتباری.
تعدد تکبیرها از باب تأکید نیست
نمازگزار باید پس از شناخت نماز و هدف والای آن، جان را به آداب نماز بیاراید تا به تأویل دست یازد و آگاه گردد که تعدد آن تکبیرات از باب تأکید یک تکبیر نیست بلکه هر یک از آن ها معنای ویژه ای دارد که غیر از معنای دیگری است چنان که تعدد واژه "وحده وحده وحده" در دعا برای تأکید نیست بلکه هر کی از آن ها ناظر به مرتبه ای خاص از توحید ذاتی، صفاتی و افعالی است. مقصود این که تکبیرهای هفتگانه آغازین نماز درای رازهایی است که در معراج تجلی یافته است و سپس به عالم تشریع و اعتبار تجلی کرده و فرود آمده است. این رازها مختص به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم نیست بلکه شامل هر مکلف نمازگزار می شود و نماز کسی که از تأویل این تکبیرات بی خبر باشد ناقص است.
حدیثی از امام صادق (ع) درباره تکبیرهای هفت گانه
برای تکبیرهای هفتگانه آغازین نماز، اسباب، جهات و چهره های مُلکی نیز وارد شده که منافاتی با اسرار ملکوتی گذشته ندارد زیرا چهره های مُلکی در طول چهره های ملکوتی قرار دارند نه در عرض آن. از جمله روایت شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم در نماز بود و در کنارش حسین بن علی علیه السلام قرار گرفته بود. وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم تکبیر گفت حسین علیه السلام نتوانست تکبیر بگوید. پیامبر بار دوم تکبیر گفت حسین علیه السلام همچنان از گفتن تکبیر بازماند. برای بار سوم پیامبر (ص) تکبیر گفت و حسین همچنان از تکبیر گفتن ناتوان ماند. بر این منوال پیامبر پیوسته تکبیر می گفت و درصدد بود حسین (ع) نیز بتواند تکبیر بگوید تا این که پیامبر صلوات الله و سلامه علیه، هفت تکبیر کامل کرد. در مرتبه هفتم بود که حسین علیه السلام توانست تکبیر بگوید، امام صادق علیه السلام فرمود از این رو گفتن هفت تکبیر مستحب گردید.
چهره مُلکی و ملکوتی تکبیرها منافاتی با هم ندارند
گواه بر هماهنگ بودن و منافات نداشتن چهره ملکوتی و مُلکی حدیث این است که واقعه معراج در مکه پیش از تولد حسین علیه السلام رخ داد، و آنچه از داستان حسین علیه السلام نقل شده نیز پس از حوادث معراج واقع شد و از ناحیه زمان نیز متأخر از معراج بود. بنابراین حدیث مزبور از دو ناحیه وجود و زمان در عرض حدیث معراج نیست، پس تناقضی با یکدیگر ندارند چون جمع و صادق بودن هر دو امر ممکن است.
روایت امام رضا (ع) از هفت تکبیر
حدیث دیگری که با حدیث اول منافات ندارد روایتی است که درباره سبب مشروعیت تکبیرهای آغازین نماز است. این روایت را فضل بن شاذان با بیان علت دیگری برای تشریع تکبیرهای هفتگانه از امام رضا علیه السلام نقل کرده است. امام علیه السلام می فرماید: تکبیرهای اول نماز از آن رو هفت عدد است که اصل نماز دو رکعت است و با هفت تکبیر گشوده می شود: تکبیره الاحرام، تکبیر رکوع، دو تکبیر سجده های رکعت اول، تکبیر رکوع رکعت دوم و دو تکبیر سجده های رکعت دوم. پس وقتی انسان در آغاز نمازش هفت تکبیر گفت و بعضی از تکبیرهای بین نماز را فراموش کرد و یا به طور کلی از آن ها غافل ماند نقصی به نمازش وارد نمی شود.
دلیل عدم تنافی دو حدیث این است که یکی از دو سببی که در این روایات آمده تکوینی است و پیش تر از سبب دیگر در شب معراج بیان شده و سبب دیگر که تشریعی است در عالم اعتبار تنزل یافته است. شگفت آور نیست که هر یک از دو سبب را به مبادی ویژه خود مستند کنیم زیرا خاستگاه اصیل در هر یک همان تکوین است که هنگام معراج برای پاره کردن حجاب های هفتگانه نوری تحقق یافت.
رازها به توحید می رسند
از آنجا که اساس کار توحید الهی است و باید همه حجاب هایی که مانع از شهود اوست پاره شود و تکبیر سببی توانمند بر پاره کردن حجاب هاست از این رو اذان و اقامه با تکبیر آغاز می شود و با کلمه پاک توحید - لا اله الا الله - پایان می پذیرد. با تأمل در تأثیر تکبیر، راز نهان مکرر آمدن آن در آغاز اذان و اقامه آشکار می گردد. شاید راز متعدد آمدن کلمه توحید در پایان اذان و یک بار آمدن آن در پایان اقامه، رسیدن به انتهای مراتب توحید است که دیگر آنجا مجالی برای تعدد نیست زیرا اسمای افعال در اسمای صفات ادغام شده و اسمای صفات نیز تحت الشعاع و مقهور حضرت غیب الغیوب گردیده است.
منبع:شبستان