رسول خدادرچه زماني ازقانون جاراستفاده كردند؟
طبق گزارشات برخي از منابع تاريخي، در سال «دهم بعثت» پس از آزادي پيامبر و يارانش از محاصره در شعب ابي طالب؛ همسر پيامبر گرامي اسلام، خديجه و عموي پيامبر (ص) ابوطالب از دنيا رفتند و پس از آن آزار و اذيت مشركان و بتپرستان مكه زيادتر شد.
عقیق: طبق گزارشات برخي از منابع تاريخي، در سال «دهم بعثت» پس از آزادي پيامبر و يارانش از محاصره در شعب ابي طالب؛ همسر پيامبر گرامي اسلام، خديجه و عموي پيامبر (ص) ابوطالب از دنيا رفتند [۱] و پس از آن آزار و اذيت مشركان و بتپرستان مكه زيادتر شد.از اينرو، پيامبر اسلام (ص) براي درخواست كمك و تبليغ اسلام به طائف رفتند و مدت ده روز در آنجا ماندند ولي مردم طائف نه قبول اسلام نمودند و نه به ايشان كمك كردند، بلكه جسارت نمودند و به كودكان و سفيهان خود دستور دادند پيامبر (ص) را سنگباران نمايند و از آنجا بيرون كنند.پيامبر (ص) به سوي مكه به راه افتادند در بين راه يكى از مردم مكه را كه پنهاني مسلمان شده بود ديد و به او فرمود: «آيا پيامى از طرف من ميبرى؟» او گفت: «آرى» فرمود: «پيش اخنس بن شريق برو و به او بگو محمّد مىگويد: «آيا مرا پناه مىدهى تا براي انجام عمره، سعي و طواف نمايم؟» آن شخص پيش اخنس رفت و پيغام رسول خدا را به او رساند.اخنس گفت: «من هم پيمان قرشيان هستم نميتوانم بر ضد آنها كسي را پناه بدهم» آن شخص گفتار اخنس را به پيامبر (ص) رسانيد، آن حضرت فرمود: «پيش سهيل بن عمرو برو بگو محمد مىگويد: «آيا مرا پناه مىدهى تا براي انجام عمره، سعي و طواف نمايم؟» سهيل نيز عذر آورد و پناه نداد؟ پيامبر (ص) او را پيش مطعم بن عدى فرستاد كه مطعم قبول كرد پيامبر (ص) را پناه بدهد. آن شخص بازگشت و سخن مطعم را به پيامبر (ص) رساند و پيامبر در امان مطعم، قرار گرفت.صبحگاهان مطعم بن عدى با پسران و برادر زادگان خود سلاح پوشيدند و به مسجد الحرام آمدند و چون ابو جهل او را ديد گفت: «پناه دهندهاى يا تابع پناه دهنده؟» مطعم گفت: «پناه دهندهام» ابو جهل گفت: «هر كه را پناه دادهاى در پناه ما نيز هست» پيامبر (ص) وارد مكه شد سعي و طواف خويش را انجام داد و به مطعم فرمود: «مرا امان دادي كار نيكويي انجام دادي و بر من است كه تو نيز در پناه و جوار من قرار بگيري. مطعم گفت: همينجا در پناه و امان من بمان، پيامبر (ص) فرمود: «چون مشرك هستي بيشتر از يك روز نزد تو نميمانم، بنابراين مطعم اعلام كرد ديگر محمد در پناه من نيست». [۲]پی نوشت ها:[۱]. طبرسي، فضل بن حسن، اعلام الوري بأعلام الهدي، ج ۱، ص ۱۲۹، مؤسسه آل البيت، قم، چاپ اول، ۱۴۱۷ق؛ مقدسي، مطهر بن طاهر، البدء و التاريخ، ج ۴، ص ۱۵۴، مكتبة الثقافة الدينية، بور سعيد، بيتا؛ ابن اثير، علي بن محمد، الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۹۰، دار صادر، بيروت، ۱۳۸۵ق؛ عاملي نباطي، علي من محمد، الصراط المستقيم إلي مستحقي التقديم، محقق و مصحح: رمضان، ميخائيل، ج ۱، ص ۱۷۶، المكتبة الحيدرية، نجف، چاپ اول، ۱۳۸۴ق.[۲]. ابن هشام، عبد الملك، السيرة النبوية، تحقيق: السقا، مصطفى، الأبيارى، ابراهيم، شلبى، عبد الحفيظ، ج ۱، ص ۳۸۱، دار المعرفة، بيروت، چاپ اول، بيتا؛ حميرى كلاعى، ابو الربيع، الاكتفاء بما تضمنه من مغازي رسول الله صلّى الله عليه و آله و سلّم و الثلاثة الخلفاء، ج ۱، ص ۲۴۸، دار الكتب العلمية، بيروت، چاپ اول، ۱۴۲۰ق؛ ابن كثير دمشقي، البداية و النهاية، ج ۳، ص ۱۳۷ و ۱۳۸، دار الفكر، بيروت، بيتا؛ مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۱۹، ص ۷ - ۸، دار إحياء التراث العربي، بيروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.منبع:حج211008