عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۵۱۹۶۷
تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۱
هر روز با قرآن؛
خداوند در ترسیم شدت علم و احاطه خود بر بندگان در آیات سوره ق بیان فرموده که از رگ گردن به بندگانش نزدیک‌تر است؛ این تعبیر هم نشان از عمق نزدیکی خالق با مخلوق دارد و هم زمینه دوری انسان از محرمات را فراهم می‌کند.
عقیق:در راستای بهره‌گیری بیشتر و بهتر از مفاهیم قرآن کریم و ترویج آموزه‌های بلند قرآن و عترت، کانون نبأ روزانه یادداشتی با محوریت یکی از آیات قرآن به همراه شرح مختصری از معارف آیه و روایات منتشر می‌کند. موضوع آیه امروز علم و احاطه الهی به بندگان است.

«وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإنسان وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إلیه مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ *إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ الْیَمِینِ وعَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ * مَا یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ» (سوره ق، آیات 16-18)

ترجمه: و به یقین ما انسان را آفریدیم و آنچه را که نفسش بدان سبب در او وسوسه می‌کند می‌دانیم. به یاد آر آنگاه که آن دو (فرشته) دریافت‌کننده، از راست و از چپ او نشسته (افکار و اعمال او را) دریافت می‌کنند و ما به او از رگ گردن و رگ‌های خونش نزدیک‌تریم. هیچ سخنی را بر زبان نمی آورد جز آنکه در نزد او فرشته مراقب حاضر و آماده‌ای (برای نوشتن) است.

علم الهی بی‌پایان است و هیچ جهلی در آن راه ندارد. خداوند حتی از خطورات قلبی بندگان و وسوسه‌های زودگذر افکار آنان آگاه است. در این آیه، خداوند برای ترسیم این علم و احاطه تاکید کرده است که از رگ گردن به بندگانش نزدیک‌تر است.

این تعبیر هم نشان از عمق نزدیکی خالق با مخلوق دارد و هم زمینه دوری بیشتر از انسان از محرمات و نافرمانی خدا را فراهم می‌کند. این در حالی است که فرشتگان مخصوصی نیز همراه انسان گمارده شده‌اند تا تمام اعمال وی را ثبت و ضبط کند.

دوست نزدیکتر از من به من است// وین عجبتر که من از وى دورم

چکنم با که توان گفت که دوست// در کنار من و من مهجورم!

فیض مدام الهی به بندگان

وقتى خداوند از خطورات قلبى آنها و وسوسه‌هاى زودگذرى که از فکر آنها مى‌گذرد آگاه است مسلما از تمام عقائد واعمال و گفتار آنها با خبر است و حساب همه را براى روز حساب نگه مى‌دارد.

جمله «وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإنسان» ممکن است اشاره به این نکته باشد که خالق بشر محال است از جزئیات وجود او بی‌خبر بماند، آن‌هم خلقتى که دائم و مستمر است؛ زیرا لحظه به لحظه فیض وجود از ناحیه خداوند به ممکنات مى‌رسد که اگر یکدم رابطه ما با او قطع شود همه نابود مى شویم ، همانگونه که نور آفتاب لحظه به لحظه از این منبع فیض پخش می‌شود.

انسان در قبضه علم و قدرت الهی

حیات جسمانى ما وابسته به رگى است که خون را به طور مرتب از یکسو وارد قلب و از یکسو خارج کرده به تمام اعضا مى‌رساند که اگر یک لحظه در عمل آن وقفه رخ دهد فورا مرگ به سراغ انسان مى‌آید.
خداوند از رگ قلب ما نیز به ما نزدیکتر است .این همان است که در جاى دیگر مى گوید: «و اعلموا ان الله یحول بین المرء و قلبه و انه الیه تحشرون؛ بدانید خداوند بین انسان و قلب او حائل مى‌شود، و همه شما نزد او در قیامت جمع خواهید شد». (انفال 24)

البته همه اینها تشبیه است و قرب خداوند از این‌هم برتر و بالاتر است، هر چند مثالی از اینها رساتر در محسوسات پیدا نمى‌شود. با این احاطه علمى خداوند، و بودن ما در قبضه قدرت او، تکلیف ما روشن است، نه افعال و گفتار ما از او پنهان است، و نه اندیشه‌ها و نیات، و حتى وسوسه‌هائى که از قلب ما مى‌گذرد.

اثر تربیتی آیه

توجه به این واقعیت انسان را بیدار مى‌کند، و به مسئولیت سنگین و پرونده دقیق او در دادگاه عدل الهى آشنا مى‌سازد، و از انسان بی‌خبر و بى‌تفاوت، موجودى هوشیار و سربه راه و متعهد و با تقوا به وجود مى‌آورد.

علاوه بر احاطه علمى خداوند به ظاهر و باطن انسان، دو فرشته نیز مامور حفظ و نگاهدارى حساب اعمال اویند که از طرف راست و چپ از او مراقبت مى‌کنند، پیوسته با اوهستند و لحظه‌اى جدا نمى‌شوند، تا از این طریق اتمام حجت بیشترى شود، و تأکیدى بر مسئله نگاهدارى حساب اعمال باشد.

نقش گفتار در حیات اجتماعی

در آیات ابتدایی سخن از ثبت تمامى اعمال آدمى بود، ولی در در آیه شریفه «مَا یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ» روى خصوص الفاظ و سخنان او تکیه مى‌کند، و این به خاطر اهمیت فوق‌العاده و نقش مؤثرى است که گفتار در زندگى انسان‌ها دارد، تا آنجا که گاهى یک جمله مسیر اجتماعى را به سوى خیر یا شر تغییر مى‌دهد.

همچنین بسیارى از مردم سخنان خود را جزء اعمال خویش نمى‌دانند، و خود را در سخن گفتن آزاد مى‌بینند، در حالى که مؤثرترین و خطرناکترین اعمال آدمى همان سخنان او است.

تأملی در تشبیه آیه

به بیان برخی فلاسفه، همان گونه که شدت بعد موجب خفا است، شدت قرب نیز چنین است؛ مثلا اگر خورشید از ما دور شود قابل رؤ یت نیست و اگر بسیار نزدیک شویم نور خیره‌کننده‌اى دارد که باز قدرت دید آن را از ما می‌گیرد.

تشبیه نزدیکى فوق العاده خداوند به بندگان به نزدیکتر بودن از رگ گردن، از شدت وابستگى انسان به خداوند سبحان سرچشمه مى‌گیرد. امیرمؤمنان على(علیه السلام) در خطبه اول نهج‌البلاغه می‌فرماید: «مع کل شىء لابمقارنة و غیرکل شى ء لا بمزایلة؛ او با همه موجودات است اما نه اینکه قرین آنها باشد، و جدا از همه موجودات است اما نه اینکه از آنها بر کنار باشد».

هستى تمام موجودات عالم نیز چنین است که بدون وابستگى و پیوند با ذات او اصلا مفهوم، وجود و بقائى ندارد و این نهایت قرب خداوند را به بندگان، و قرب بندگان را به او نشان مى‌دهد، هر چند بی‌خبران از این معنى غافل هستند.


منبع:ایکنا


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین