عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۵۱۸۸۱
تاریخ انتشار : ۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۴:۴۱
هرکس به دنیا بی‌رغبت باشد، خدا حکمت را در قلبش جای می‌دهد و زبانش را به آن گویا می‌کند و درد و داروی دنیا را به او می‌شناساند و او را از دنیا سالم به سرای سلامت می‌برد.
عقیق: زهد عبارت است از بی‌رغبتی به دنیا و اعراض از آن مگر به مقدار ضرورت. زهد در دنیا با داشتن ثروت و مکنت منافاتی ندارد، مگر آن‌که انسان ثروت را به دل دوست داشته باشد و وجود ثروت باعث غفلت از یاد خدا شود. امیرالمؤمنین علی (ع) می‌فرماید که تمام زهد در دو کلمه قرآن خلاصه می‌شود: «لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَی مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ [حدید/۲۳] تا بر آنچه از دستتان می‌رود اندوهگین نباشید و بدان‌چه به دستتان می‌آید شادمانی نکنید». کسی که بر گذشتۀ از دست رفته غصه نخورد و با آنچه به دست می‌آورد، شادمان نشود، دو شرط زهد را مراعات کرده است. [۱] همچنین فرمود: «الزهد فی الدنیا قصر الامل و شکر کل نعمة و الورع عن کل ما حرم الله عزوجل [۲] زهد از دنیا عبارت است از کوتاه کردن آرزو، شکر هر نعمت و پرهیز از تمام آن‌چه خدا حرام کرده است».
بنابر آنچه گذشت مقام زهد هیچ ملازمه‌ای با ترک ثروت دنیا ندارد؛ ولی چون جمع‌آوری ثروت، میل و رغبت انسان را به دنیا تحریک می‌کند و مردم به سبب ضعف نفس نمی‌توانند با این شوق و رغبت مقابله کنند، توصیه شده است برای دستیابی به زهد از اندوختن ثروت خودداری نمایند. امام صادق (ع) در توصیف زاهد می‌فرماید: «الذی یترک حلالها مخافة حسابه و یترک حرامها مخافة عقابه [۳] زاهد کسی است که حلال دنیا را از ترس حساب، و حرامش را از ترس عقاب رها کند.» قرآن کریم می‌فرماید: «وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَی مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیَاةِ الدُّنیَا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَرِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَأَبْقَی [طه/۱۳۱] اگر زنان و مردانی از آن‌ها را از یک زندگی خوش بهره‌مند ساخته‌ایم، تو به آن‌ها منگر این برای آن است که امتحانشان کنیم رزق پروردگارت بهتر و پایدارتر است».
پیامبر گرامی اسلام (ص) می‌فرماید: «اذا رأیتم العبد قد اعطی صمتا و زهدا فی الدنیا فاقتربوا منه فانّه یلقی الحکمة [۴] هنگامی‌که بنده‌ای را دیدید که از دنیا زهد و سکوت نصیبش شده، به او نزدیک شوید که حکمت می‌بخشد». و فرمود: «من اراد أن یوتیه الله علما به غیر هدایة فلیزهد فی الدنیا [۵] هرکس می‌خواهد خدا بدون یادگیری، علمش دهد و بدون راه‌یابی، هدایتش کند، به دنیا بی‌رغبت باشد». همچنین فرمود: «إزهد فی الدنیا یحبک الله و إزهد فیما ایدی النّاس یحبک النّاس [۶] به دنیا بی‌رغبت باش تا خدا دوستت داشته باشد و به مال مردم طمع مکن تا مردم دوستت داشته باشند.» .
و فرمود: «من زهد فی الدنیا احل الله الحکمة فی قلبه و انطق بها لسانه و عرّفه داء الدنیا و دواءها و اخرجه منها سالما الی دار السّلام [۷] هرکس به دنیا بی‌رغبت باشد، خدا حکمت را در قلبش جای می‌دهد و زبانش را به آن گویا می‌کند و درد و داروی دنیا را به او می‌شناساند و او را از دنیا سالم به سرای سلامت می‌برد.» و فرمود: «من زهد فی الدنیا هانت علیه المصیبات [۸] هرکس به دنیا بی‌رغبت باشد، مصیبت‌ها بر او آسان می‌شود». امام صادق (ع) فرمود: «جعل الخیر کله فی بیت و جعل مفتاحه فی الزهد فی الدنیا [۹] همه خیر را در خانه‌ای قرار داده‌اند که کلیدش بی‌رغبتی به دنیاست.» و فرمود: «لم یطلب احد الحق به باب افضل من الزهد فی الدنیا [۱۰] هیچ کس از راهی بهتر از زهد به دنبال حق نرفته است»
مراتب زهد به اعتبار کیفیت زهد: زهد به این اعتبار، دارای سه مرتبه است:
- پایین‌ترین درجه زهد این است که انسانی که به دنیا مایل و مشتاق است، خود را بدان آلوده نکند و با نفس خویش مبارزه کرده او را از دنیا باز دارد.
- مرتبه میانی زهد این است که انسان با توجه به حقارت و پستی دنیا، با کمال میل و بدون نیاز به هیچ مبارزه‌ای دست و دل از آن بشوید؛ مثل کسی که یک درهم را برای به دست آوردن دو درهم رها می‌کند؛ او با آن‌که از ارزش یک درهم آگاه است می‌داند که در مقابل، چیز با ارزش‌تری را به دست می‌آورد.
- مرتبه نهایی زهد این است که انسان مانند مرتبهٔ پیشین با کمال میل، به دنیا پشت می‌کند؛ با این تفاوت که زهد خویش را به‌حساب نمی‌آورد. زاهد در این مرتبه معتقد است چیزی را از دست نداده؛ مثل کسی که هسته‌ای می‌دهد تا گوهر بگیرد. این داد و ستد در نظر او معاوضه نیست؛ زیرا در عوض آن‌چه به دست آورده، چیزی نداده است. زاهد در این صورت مانند کسی است که قصد ورود به بارگاه سلطانی را دارد و سگی بر درگاه، او را از ورود باز می‌دارد؛ در همین حال او لقمه نانی پیش سگ می‌اندازد تا از خود غافلش کند. هنگامی‌که سگ به خوردن نان مشغول می‌شود، او به حضور سلطان بار می‌یابد، مورد لطف قرار می‌گیرد و ملکی بزرگ به دست می‌آورد. بدیهی است که این شخص به خاطر لقمه نانی که پیش سگ درگاه انداخته برای خود حقی بر گردن سلطان نمی‌بیند. شیطان سگی است که بندگان را از دخول به درگاه حق باز می‌دارد و دنیا همان لقمه نانی است که انسان را از آن سگ در امان می‌دارد.
مراتب زهد به اعتبار آنچه زاهد ترک می‌کند: زهد به این اعتبار دارای پنج مرتبه است:
- انسان از گناهان روی بگرداند که این مرتبه زهد واجب است.
- انسان علاوه بر اعمال حرام از اعمال شبهه‌ناک هم صرف‌نظر کند.
- انسان از حلال نیز جز به اندازه ضرورت روی بگرداند؛ ولی همان مقدار را با لذت استفاده کند.
- مقدار ضروری را نیز با لذت استفاده نکند، بلکه از باب ضرورت و مثل اکل میته استفاده کند. در این مرتبه زاهد تمام اقتضائات طبع خود از قبیل شهوت، غضب و کبر را رها می‌کند.
- انسان، غیر خدا را ترک کند؛ نه به این معنا که از خوردن، آشامیدن، لباس پوشیدن و ازدواج روی بگرداند، بلکه بدین منظور که یاد خدا تمام محیط قلبش را فرا گیرد و فکر و ذکرش را به خود مشغول سازد و هرچه از دنیا بهره می‌گیرد فقط به‌منظور حفظ بدن برای بندگی باشد. امام صادق (ع) دربارهٔ این مرتبه از زهد می‌فرماید: «زهد آن است که هر چه تو را از خدا باز می‌دارد، ترک کنی؛ بدون آن‌که بر آن افسوس خوری یا از کار خویش دچار عُجب و خودپسندی شوی یا در انتظار بازگشت آن باشی یا بر کار خویش حمد و ثنایی بخواهی یا به دنبال پاداش کار خود بگردی، بلکه از دست دادن آن را راحت و وجودش را آفت بدانی.»[۱۱]
مراتب زهد به اعتبار هدف: مراتب زهد به این اعتبار نیز دارای سه مرتبه است:
- پایین‌ترین درجه زهد این است که هدف از آن رهایی از آتش جهنم و رنج‌های دیگر چون عذاب قبر، حساب و صراط باشد. این مرتبه، زهد اهل خوف است.
- مرتبه میانی زهد این است که هدف از آن بهره‌مندی از پاداش الهی، نعمت‌ها و لذت‌های موعود بهشت باشد. این مرتبه، زهد امیدواران است.
- بالاترین درجهٔ زهد این است که فقط به سبب اشتیاق دیدار معبود باشد. در این مرتبه، قلب زاهد متوجه درد و رنج نمی‌شود تا از آن بگریزد و نعمت و لذت را نمی‌بیند تا برای رسیدن به آن تلاش کند، بلکه تمام همتش مصروف یاد خداست. این مرتبه ویژهٔ اهل محبت و عرفان است.
محرومیت و برخورداری تأثیری در حقیقت زهد ندارد. چه‌بسا ثروتمندانی که دل در گرو محبت خدا دارند و مال و جاه جز به‌عنوان وسیله‌ای در مسیر بندگی خدا در قلوبشان جایگاهی ندارد؛ و چه بسا فقیرانی که در عین محرومیت، محبت دنیا را در دل می‌پرورند. بسا زاهد نمایانی که به شوق جاه و ریاست، دست از مال دنیا شسته، گوشه عزلت برگزیده‌اند؛ اینان نه تنها دیگران که به شوق جاه و ریاست، دست از مال دنیا شسته، گوشه عزلت برگزیده‌اند؛ اینان نه تنها دیگران بلکه خود را دچار اشتباه کرده، خویشتن را زاهد انگاشته‌اند.
برای محک نفس و تمیز زهد از ریا، نشانه‌هایی وجود دارد:
- از آنچه دارد خوش‌حال نشود و برای آن‌چه از دست می‌دهد، غمگین نشود؛ چنان‌که علی (ع) در تفسیر آیه شریفه «لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَی مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ» به آن اشاره فرمودند. این رویکرد، نشانه زهد و بی‌رغبتی به مال است.
- ستایش و نکوهش در نظرش یکسان باشد؛ این علامت زهد و بی‌رغبتی به جاه و مقام است.
- با خدا مأنوس و از غیر او گریزان باشد. محبت خدا و حلاوت طاعت را در عمق جانش احساس کند و جز با یاد خدا آرام نگیرد.
نشانهٔ دیگر که انسان می‌تواند به‌وسیلۀ آن زهد را در دیگران بشناسد، قناعت در تنگدستی و سخاوت در توانگری است. راغب به دنیا در تنگدستی تن به ذلت می‌دهد و سؤال می‌کند، در توانگری بخل می‌ورزد و در هر حال حریص و طمع‌کار است؛ ولی زاهد در تهی‌دستی قانع و در مکنت و برخورداری بخشنده و سخاوتمند است.


پی‌نوشت ها:
[۱]. وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، مؤسسه آل البیت لاحیاءالتراث، چاپ دوم، ۱۴۱۴ ق، قم، ج ۱۱، ص ۳۱۷.
[۲]. همان، ج ۱۲، ص ۲۱
[۳]. همان، ج ۱۱، ص ۳۱۵.
[۴]. بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق، بیروت، ج ۶۷، ص ۳۱۱.
[۵]. الدّر المنثور، السیوطی، درالمعرفة، چاپ اول، ۱۳۶۵ ق، بی جا، ج ۱، ص ۶۷.
[۶]. وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، مؤسسه آل البیت لاحیاءالتراث، چاپ دوم، ۱۴۱۴ ق، قم، ج ۶، ص ۳۱۵.
[۷]. همان، ج ۱۱، ص ۱۹۱.
[۸]. بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق، بیروت، ج ۶۵، ص ۳۱۵.
[۹]. همان، ج ۷۰، ص ۴۹.
[۱۰]. همان، ج ۷۰، ص ۵۶.
[۱۱]. همان، ج ۶۷، ص ۳۱۵.
منبع:ایگاه فرق، ادیان و مذاهب
211008

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین