عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۵۰۸۹۳
تاریخ انتشار : ۲۳ فروردين ۱۳۹۴ - ۲۱:۰۶
به گفته مادر لقمه حلال پدرشان توفیق شهادت نصیبشان کرد، برادر بزرگ شفای قلبش را از حضرت معصومه(س) گرفت و تیر دشمن سبب شد تا همین قلب شفیعش شود، برادر کوچک‌تر که قاری قرآن بود در جبهه هم جلساتش را ادامه داد و دست آخر در کربلای ۵ به برادر شهیدش پیوست اما پیکرش هیچ‌گاه باز نگشت.
عقیق:در نخستین دیدار جامعه قرآنی با خانواده معظم شهدا هیأت قرآنی به دیدار خانواده برادران شهید رجبعلی و حسنعلی شاکری رفتند.

مطالب زیر توسط سازمان قرآن و عترت سپاه محمد رسول‌الله(ص) درباره شهید حسنعلی شاکری تهیه شده که توجه علاقه‌مندان را به آن جلب می‌کنیم.

شفای شهید با عنایت حضرت معصومه(س)

مادر این شهدای عزیز در ابتدا به وصف فرزند بزرگش رجبعلی پرداخت و گفت: رجبعلی از کودکی دچار بیماری قلبی بود و پزشکان هم نتوانستند برای وی کاری کنند. تا اینکه یک سال به زیارت امام رضا(ع) رفتیم تا شفای وی را از امام بگیریم. همان زمان در خواب امام(ع) را دیدم که گفت: به نزد خواهرم بروید و در آنجا قربانی بدهید. ما هم به قم رفتیم و قربانی هم دادیم و به لطف خدا و اهل بیت(ع) رجبعلی بلافاصله کاملاً شفا گرفت. دریچه قلب وی مشکل داشت اما بعد از این اتفاق پزشکان گفتند اثری از مشکل در روی قلب وی مشاهده نمی‌شود.

جوان بسیار باادب و مؤمنی بود، هرهفته در نماز جمعه شرکت می‌کرد. حدود 20 سال داشت که ازدواج کرد و خداوند به وی دختری عطا کرد. کمتر از دو سال زندگی کرد و در حالی که همسرش دوباره باردار بود در سال 1361 در فکه به شهادت رسید.

رها کردن حوزه علمیه درست زمان عمامه‌گذاری به دلیل اعزام به جبهه

حسنعلی هم در همان دوران کودکی به دنبال فعالیت‌های مذهبی بود و مدرسه را در نیمه راه رها کرد به حوزه علمیه رفت با آغاز جنگ درست در زمان عمامه‌گذاری حوزه را رها و به جبهه رفت. به او گفتم: چرا لباس امام حسین(ع) را به تن نکردی گفت: مادر جان اکنون زمان دفاع از دین، میهن و ناموس است.

قاری قرآن بود و در مسجد محل به بچه‌ها درس قرآن می‌داد سال 1365 در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید.

مادر شهید: لقمه حلال پدر سبب کسب توفیق شهادت فرزندانش شد

پدر این شهدای عزیز کاسب بود و همیشه توجه زیادی به لقمه حلال داشت. وی اهل خمس و زکات بود و اگر می‌فهمید کسی از اقوام خمس مالش را نمی‌دهد به منزل او نمی‌رفت و نمی‌گذاشت بچه‌ها از لقمه چنین افرادی بخورند. باید بگویم لقمه حلال این پدر سبب شد تا فرزندانش گام در راه اسلام بگذارند.

در ادامه خواهر این دو شهید بزرگوار به بیان اوصاف برادرانش پرداخت و گفت: برادر بزرگ ما رجبعلی است که همان طور که مادر گفت، وی بیمار بود و امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) وی را شفا دادند، از این شهید عزیز یک دختر و یک پسر به یادگار مانده که هر دو ازدواج کرده‌اند.

قلبی که شفا گرفت و شفیع صاحبش شد

این شهید عزیز در عملیات والفجر 1 در سال 1361 بر اثر اصابت گلوله از پشت به قلبش به شهادت رسید. در واقع قلب این شهید یک بار از اهل‌بیت(ع) شفا گرفت و بار دیگر شفیع صاحبش شد.

قاری شهیدی که پیکرش هیچ‌گاه به میهن باز‌نگشت

برادر دیگر ما شهید حسنعلی شاکری است که مجرد بود، وی علاقه زیادی به قرآن کریم داشت و در محل برای بچه‌ها جلسه قرآن برپا می‌کرد. حسنعلی سال 1365 در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید و پیکرش هم هیچگاه به میهن بازنگشت.

برادر این شهیدان عزیز یکی دیگر از حاضران بود. وی با شهید حسنعلی شاکری همرزم بود که درباره برادرش گفت: من و حسنعلی از زمانی که همدیگر را شناختیم با هم در بسیج فعالیت می‌کردیم. حسنعلی در مسجد کارهای فرهنگی و قرآنی می‌کرد. وی هیأتی راه‌اندازی کرده بود و در مسجد محل هم به بچه‌ها درس قرآن می‌داد. در منطقه فرمانده گردان بود و از من خواست تا در جای دیگر خدمت کنم.

حسنعلی در منطقه هم جلسه قرآن برپا می‌کرد. وی با جعبه مهمات رحل قرآن درست کرده بود و به رزمندگان آموزش می‌داد.

برگزاری جلسه قرآن در منطقه

شب قبل از شهادتش با هم بودیم و با هم شام خوردیم فردای آن روز عملیات بود. برادرم رفت و دیگر بازنگشت. وی بر اثر اصابت گلوله دوشکا به سرش شهید شده بود. رزمندگان پیکرش را کمی به عقب آورده بودند اما به دلیل پاتک دشمن پیکر حسنعلی را رها و به عقب بازگشتند. حدود 20 روز بعد با تعدادی از رزمندگان برای بازگرداندن پیکر حسنعلی و دیگر شهدا به منطقه رفتیم که متأسفانه دشمن آن منطقه را پاکسازی و کاملاً زیر و رو کرده بود، از این رو پیکر حسنعلی هیچگاه پیدا نشد.

همسر شهید رجبعلی شاکری در سخنانی کوتاه این شهید عزیز را انسانی با ایمان و خانواده دوست توصیف کرد و گفت: این شهید عزیز اگر زنده بود قطعاً راه اسلام ناب را ادامه می‌داد و جامعه قرآنی هم باید پیرو خط امام حسین(ع) و رسول‌الله(ص) باشند.

تأکید شهید به حجاب

شهید حسنعلی شاکری انسانی مؤمن و با خدایی بود و هر هفته در نماز جمعه، دعای کمیل و دعای ندبه شرکت می‌کرد. وی مردی خانواده دوست بود و همواره به حجال تأکید داشت، دوره زندگی ما بسیار کوتاه بود و وی زود ما را ترک کرد.

فرازی از وصیت‌نامه شهید حسنعلی شاکری

با سلام و درود به پیشگاه خانواده‌ عزیزم؛ اکنون من حقیر که عازم جبهه‌ جنگ حق علیه باطل می‌باشم، خدا را شکر می‎کنم که یک بار دیگر به من توفیق داد که بتوانم به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمانه، امام خمینی(ره) لبیک بگویم.

پدر و مادر عزیز، اگر خداوند به من توفیق داد که در راه خدا شهید شوم، هرگز غمگین نباشید و قطره اشکی برای من نریزید؛ مادرم سلام و درود بی‌پایان بر تو باد. امیدوارم که مرا حلال کنی. می‌دانم که از من ناراحت هستی، ولی مادر این وظیفه و رسالت را مکتبم و قرآنم به من آموخته.

مادرم همین شیر پاک و حلال تو بوده که درس شهادت را به من آموخته است و مادر تو را به جان فاطمه زهرا(س) قسم می‌دهم که هر وقت از دوری من ناراحت شدی به خدا پناه ببری که خداوند صبر به شما عنایت فرماید.

پدرم، سلام من به روح پاک و بزرگوارت؛ امیدوارم که مرا حلال کنی و می‌دانم که خیلی شما را رنجانده‌ام. امیدوارم که از بدی‌هایی که به شما کرده‌ام که از گفتن آن شرم دارم به خوبی خودت ببخشی که در آن دنیا آسوده باشم.

پدر و مادر، شما غم‌ها دیده‌اید و در غم از دست دادن دیگران نشسته‌اید، اما در مورد من چنین نکنید؛ چرا که فرزندانتان شهید شده و این پدیده فقط تغییر منزل است.

خواهران و برادران عزیزم، از شما می‌خواهم که هر بدی از من حقیر دیده‌اید به بزرگی خودتان ببخشید و امیدوارم به راه حسین‌گونه و همچنین زینب‌وار خود ادامه دهید و از خدا بخواهید که شما عزیزان را در راه رسالتی که بر دوش دارید یاری بنماید. پروردگارا به پدر و مادر من صبری عنایت فرما تا نبودن مرا تحمل کنند.

خدایا اگر اشتباه و گناهی کرده‌ام از روی نادانی و جهالت بوده، مرا عفو کن. در ضمن از همه دوستان و اقوام می‌خواهم که مرا حلال کنند. از ملت شهیدپرور ایران به خصوص خانواده‌ام می‌خواهم که دست از اسلام و انقلاب و یاری امام برندارند و تا آخرین قطره خون، ادامه دهنده راه اولیاء و شهدا باشند.


منبع:فارس


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین