کیمیای اخلاق/ معنی زهد در دنیا
عقیق: رُوِيَ عَنْ رَسُول الله (ص) قال:الزُّهدُ في الدُّنيا قَصرُالأَمَلِ و
شُکرُ کُلِّ نِعمَةٍ و الوَرَعُ عَن کُلِّ ما حَرَّمَ اللهُ[1]
ترجمه
روایت:رسول اکرم (ص) فرمود: زهد در دنيا عبارت از اين سه چيز است؛ يکي
کوتاه کردن آرزوها؛ ديگري سپاس و شکرگزاري نسبت به هر نعمتي که خداوند
عنايت کرده است؛ و پرهيز و اجتناب از هر حرامي که خداوند متعال آنها را
حرام کرده است.
شرح: زهد به معناي عدم تعلّق و دلبستگي به دنيا مي باشد
که امري قلبي است. کوتاهي آرزو در مقابل طول امل که نکوهش شده است. کسي که
آرزوي دراز دارد دل او مي خواهد در دنيا زياد بماند آن هم براي به دست
آوردن دنياي بيشتر. چنين انساني دستش به گناه آلوده مي شود؛ زيرا اقتضاي
دنياداري و دنيامداري اينچنين است که حالا حالاها هستم.
درمقابل، کوتاهي
آرزو اثرش اين است که هميشه در فکر کوچ کردن از اين دنيا و رفتن به آخرت
جاودانه است؛ آماده مرگ است. ممکن است مال، مقام و اموردنيايي داشته باشد
ولي وابسته به آنها نيست و از آنها در راه خداوند استفاده مي کند و اگر عمر
طولاني بخواهد براي انجام اعمال صالح بيشتري است. هرچه را خداوند به آنها
عنايت کرده نعمت ميدانند؛ چه نعمت هاي متّصله (اعضا و جوارح و قوا. مثل
دست، پا، گوش، زبان و...) و چه نِعَم منفصله (که نعمت هاي زيادي است که حتي
به ذهن انسان هم نمي آيد) همه آنهارا در راه رضاي خدا مصرف میکنند و شکر
قلبي و عملي و زباني بجا میآورند.
اما آنهايي که طول آرزو دارند از مرگ
ميترسند و ممکن است براي همين امور مادي طلب مرگ کنند که چرا کمتر به دست
آوردهاند، ولي آماده مرگ نيستند و زاد و توشهاي تهيه نکردهاند. تقواي
الهي ترک حرام است ولي ورع بالاتر از تقوا مي باشد. هم ترک حرام و هم ترک
شبهات است يعني آن چيزهايي که حرام بودن آنها برما معلوم نيست. زهد عدم
دلبستگي است. يعني پرهيز از هرچه خداوند نهي کرده و محرماتي که دل مي خواهد
يا نه؛ اگر دلبسته و خواهان بود، کنارش هم معصيت و گناه مي آيد و...
]زهد آن نیست که تو صاحب چیزی نشوی
زهد آن است که چیزی نشود صاحب تو[
پی نوشت:
[1]بحارالانوار، جلد74، صفحه 163
پایگاه اطلاعرسانی آیتالله شیخ مجتبی تهرانی(ره)
منبع:کیهان