در ادامه گزیده سخنرانی حجت الاسلام میرلوحی را بخوانید:
-به شما عزیزان توصیه میکنم، صلوات مخصوصه حضرت زهرا که یک از چهارده صلواتی است که در آخر مفاتیح ذکر شده است بخوانید. این زیارت روایت از امام حسن عسکری (علیهالسلام) است و آن حضرت در حین اینکه در سیاهچاله زندانیشده بودند و یکی از یاران ایشان با قلم و کاغذ از ایشان پرسیدهاند به ما رسیده است. از بزرگانی مانند آیتالله قاضی و بهجت نقل است که در هنگامی که مشکلات بر شما خیلی تنگ میآید این صلوات حضرت زهرا (سلامالله علیها) را بخوانید. به گونهای این صلوات را بخوانید که چشم و وجه پیغمبر را روشن کند و پیامبر در بهشت افتخار کند و بفرماید، ببینید این دختر من است که تا این حد مردم به ایشان ارادت دارند.
_تا قبل از حضرت فاطمه، حضرت مریم سیدة النساء نامیده میشدند بانویی که یک سوره در قرآن با نام ایشان آمده است. این دختر را به حضرت زکریای نبی سپردند که او مریم را تعلیم و تربیت کند. کار بالعکس شد به جای اینکه حضرت مریم توسط حضرت زکریا آموزش ببینند حضرت مریم ایشان را پند و اندرز میدادند. ایشان از عشق رکوع و سجده و عبادت خداوند سراسر وجود حضرت را فراگرفته بود. ایشان هر روز را روزه میگرفتند؛ و نزدیک افطار که میشد نزد حضرت زکریا یک غذاها و میوههای که تا کنون به عمرش ندیده بود میدید. حضرت مریم با این توصیفات سیدة النساء بودهاند که بعد از ایشان، حضرت فاطمه به این مقام منصوب میشوند.
_پيامبر بزرگ اسلام صلياللهعليهوآله فرمود: ... و اما دختر من فاطمه سلامالله عليها پس او سيده، خانم و بزرگ زنان جهان از اولين و آخرين است و او پارهای از من است و نور چشم من و ميوه قلب من ميباشد و او روح من است که در ميان دو پهلوي من جاي دارد و او حوريه بهشتي است که به صورت انسان تجلي کرده است.
در دورهای که زن در حد کالا به حساب میآمد و زن فرد بعد از مرگ او به ارث ورثه میرسید. از افتخارات عرب آن زمان پسر داشتن به حساب میآمد.
_هنگامی که کسی دارای دختر میشد از شدت غضب و ناراحتی صورت او سیاه و کبود میشد. از میان دوستان خود را متواری میکرد که به این فکر بود که این بچه را چه کند. زنده نگه دارد یا او را زندهبهگور کند. در چنین جامعهای پیامبر از حضرت زهرا به عنوان پارهی وجودشان میفرماید و ایشان را انسان نمیداند بلکه حوریهی بهشتی میدانست که خداوند به عنوان مرحمتی به بشر اهدا کرده بود (در برخی از روایات هست که فاطمه به عنوان سیب بهشتی دانسته شدهاند(
_شبلنجي نويسندهي نورالابصار از مجاهد و او به نقل از پيامبر اسلام (ص) ميگويد:
بخاري و مسلم و ترمذي در صحاح خودشان و در مسند احمد حنبل از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) دربارهي فاطمه (سلاماللهعليها) ميگويد: «فاطمة بضعة مني يربيني ما رابها و يؤذيني ما آذاها» (مسند، ج 7، ص 328)
فاطمه پاره تن من است هر که در خوبي او گمان بد کند و يا ديگران را به گمان بد افکند در خوبي من ترديد کرده است و هر که او را بيازارد مرا آزرده است
بخاري در صحيح خود از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل ميکند: «فاطمة بضعة مني فمن اغضبها فقد اغضبني» (صحیح بخاری و خصائص نسایی، ص 35)
فاطمه پارهي تن من است، هر کس او را به غضب آورد مرا به غضب آورده است.
امائي قائمة بين يدي، ترتعد فرائصها من خيفتي، و قد اقبلت بقلبها علي عبادتي، اشهدكم انّي قد أمنت شيعتها من النّار» (بحارالانوار/ ج 43/ 172، ميزان الحكمة/ ج 5/382.(
_گاهی از مناقب و مقامات حضرت فاطمه گفته میشود برخی برداشت غلو میکنند و میگویند فضربوه علی الجدار در صورتی که حدیث قدسی داریم که:
»یـا
أَحْمَدُ! لَوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما
خَلَقْتُکَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُکُما» هان اى احمد!
اگر تو نبودى، جهان را نمىآفريدم و اگر على نبود، تو را، و اگر فاطمه نبود، من شما دو نفر را نمىآفريدم. (الجنّة العاصمة، ص 149 با اندک تفاوت در واژهها؛ ضياء العالمين، ص 187 و کشف اللئالى عن جابر به سند وثيق وفى ذيله ثم قال جابر هذا من الاسرار التى امرنا رسولاللّه صلى الله عليه و آله بکتمانه الا عن اهله؟ و ملتقى البحرين، ص 14 و الجنة العاصمه، ص 149 ومجمع البحرين)
نمیتوان دیگر گفت که این غلو است.
خاطراتی از علامه امینی
_علامه میفرمودند اگر من تکلیف نوشتن الغدیر را نداشتم و وظیفهی شرعی دیگری بر عهده ام نبود و به خودم واگذار میشدم دلم میخواست به بیابانی بروم و برای مظلومیت حضرت فاطمهی زهرا داد و فریاد بزنم. کسی که ده هزار کتاب را برای نوشتن یازده جلد الغدیر از با بسمالله تا نون پایان را خوانده . چنین کسی این حرف را میزند.
همچنین علامه امینی میخواستند یک حجی بروند بدون بحث کردن با مفتیهای وهابی ولی با دعوت مصرانه از ایشان خواستند که به مجلسی بروند گفتند برای اینکه مجلس خالی از لطف نباشد یک روایت بدون جدل بخوانیم. علاوه امینی فرمودند من یک حدیثی میخوانم و تواتر آن را در کتب خودتان هم وجود دارد و شما هم میتوانید تصدیق کنید.
_روزهای آخر عمر علامه امینی بود که یکی از شاگردان نزد ایشان رفتند و از ایشان تقاضای پاسخ به سؤالی در مرد حضرت زهرا کردند. بلافاصله علامه فرمودند، مجلسی که نام حضرت فاطمه زهرا برده شود من نباید دراز کشیده باشم. کمک کنید پاهایم را جمع کنم. از ایشان پرسیدند این حدیث قدسی که «يـا أَحْمَدُ! لَوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُکَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُکُما» آیا سند دارد؟ ایشان فرمودند در کتاب «کشف اللئالى عن جابر به سند وثيق» آمده است.
با استنادات و ارجاعات
احسنت