۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۰ : ۰۱
در میان منظومه معارف مهدوی، بسیاری از معارف، مورد قبول و اذعان همه گروه های اسلامی است به تعبیر دیگر غالب معارف مهدوی، معارف هم سو تلقی می شوند یعنی گروه های اسلامی در آنها هم سویی و همگرایی دارند و اگر با این نگاه معارف مهدویت را مورد محاسبه قرار دهیم، شاید ادعای گزافی نباشد اگر بگویم نود و پنج در صد از آنها، جزو معارف هم سو هستند از این رو می توان ادعا کرد که در میان باورهای اسلامی نقش مهدویت در وحدت بخشی و اتحاد آفرینی، نقش مهم و تاثیر گذار است .پس لازم است با معرفی آموزه های هم سو در مهدویت و برجسته کردن آن ها به جامعه ای ایدآل اسلامی که همان جامعه متحد و هم نظر است رهنمون شویم .
ازجمله باورهای هم سو در اندیشه مهدویت که مورد اذعان و باور همگانی است و گروه های اسلامی نسبت به آن هم نظر و هم رای هستند، مساله ظهور امام مهدی(ع) و حتمیت آن است.
ظهور و حتمیت آن دارای دو خاستگاه است یک بار ظهور و حتمیت آن از منظر دین دنبال می شود و بار دیگر فطرت به دنبال اثبات ظهور و حتمیت آن است پس دو عامل اساسی به نام دین و فطرت پشتیبان حتمیت تحقق ظهور هستند
از آن جای که مهدی باوران علاوه بر این که جزو باورمندان دین اسلام بوده و در راستای تبعیت از فرامین اسلام به اذعان و اعتقاد ظهور و حتمیت آن رسیده اند از طریق فطرت که در مساله حتمیت هم نوا با دین است نیز به حتمیت ظهور ، پی برده و به باور مضاعفی رسیداند.
روشن است که اثبات حتمیت ظهور از منظر فطرت به خاطر حس عدالت خواهی و ظلم ستیزی انسان می باشد زیرا خداوند متعال در وجود همه انسان ها یک گرایش مرموزی به نام فطرت قرار داده که بر اساس آن گرایش ، انسان ها عدالت خواه و ظلم ستیز می باشند و در طول تاریخ ، بشر به صورت فرا گیر به پاسخ این حس غریب و مرموز راه پیدا نکرده است و بی پاسخ ماندن آن گرایش نیز با حکمت خدای حکیم در تهافت است از این رو باید روزی فرا رسد و بشر به پاسخ آن ندای فطری خود نائل آید و آن روز همان روز موعود و ظهور منجی است .
پس با عنایت به همگانی بود حس فطری ظهور، زمینه همگرایی میان باور مندان به مهدویت فراهم می شود .
آموزه های دینی نیز در راستای زمینه سازی جهت اتحاد و همگرایی میان مسلمانان ، به موضوع ظهور و حتمیت آن نظر داده و در احادیث گوناگون به بیان آن پرداخته اند که در ذیل به برخی از آن ها که در منابع اهل سنت و شیعه آمده خواهیم پرداخت :
ابو داود سیستانی در کتاب "سنن" که یکی از کتب صحاح شش گانه است از ابی طفیل از علی(ع) نقل می کند که رسول خدا فرمود :
« لو لم یبق من الدهر الا یوم لبعث الله رجلامن اهل بیتی ، یملاها عدلا کما ملئت جورا »[1]
« اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد ، خداوند مردی از اهل بیت مرا بر انگیزد تا زمین را پر از عدل و داد کند چنان که پر از ظلم و ستم شده باشد .»
هم چنین ترمذی در کتاب « سنن» از ابو هریره نقل می کند که پیامبر اکرم(ص) فرمود :
«لو لم یبق من الدنیا الا یوم لطول الله ذلک الیوم حتی یلی رجل من اهل بیتی یواطی اسمه اسمی »[2]
«اگر به پایان دنیا جز یک روز باقی نماند ، خداوند آن روز را به حدی طولانی می سازد تا مردی از اهل بیت من که هم نام من است زمام امور را به دست بگیرد.»
متقی هندی مولف کتاب «کنزالعمال » فتاوای چهار تن از علمای مذاهب اربعه از اهل مکه ، یعنی ابن حجرهیثمی شافعی ، شیخ احمدابو السرور بن صبا حنفی ، شیخ محمد بن محمد خطابی مالکی و شیخ یحیی بن محمد حنبلی پیرامون فردی که منکر ظهور امام مهدی است ، گفته اند چنین فردی باید مجازات شود و تصریح کرده اند که واجب است چنین شخصی را بزنند و او را تحقیر کنند تا ادب شود و به حق روی آورد و در غیر این صورت واجب القتل و مهدور الدم است .[3]
نتیجه ای که از نقل روایات اهل سنت و نیز فتاوای علمای آنها پیرامون منکرین ظهور امام مهدی به دست می آید این است که ظهور امام مهدی نزد اهل سنت یک مساله اعتقادی بوده و اهل سنت ایمان اسلامی را بدان گره زده اند ، پس یکی از باورها و معتقدات اصیل اهل سنت همان ظهور امام مهدی و حتمیت آن است .
همچنین از منابع شیعه پیرامون حتمیت امام مهدی(عج) چنین نقل شده است .
پیامبر اکرم(ص) فرموده است :
«لا تقوم الساعة حتی یقوم القائم الحق منا وذلک حین یاذن الله عزوجل له ....»[4]
«قیامت بر پا نمی شود تا هنگامی که قائمی از ما به حق قیام کند و این هنگامی است که خدای تعالی اذن ظهورش دهد.»
در این زمینه امام باقر(ع) فرموده :
«من المحتوم الذی حتمه الله قیام قائمنا، فمن شک فی ما اقول ، لقی الله و هو به کافر وله جاحد »[5]
«قیام قائم ما از وعده های حتمی خداوند است . هر کس در این گفتار که می گویم شک و تردید به خود راه دهد ، خدا را به حال کفر و انکار ملاقات خواهد کرد.»
پیرامون «حتمیت ظهور»، مسالهای مطرح است و آن این که موضوع «حتمیت» که پسوند واژه ظهور است به چه معنای است ؟ آیا می توان احتمال داد که جهان به پایان برسد بدون این که ظهوری رخ دهد .
شاید طرح پرسش فوق به دو جهت باشد . نخست این که در میان باورهای اسلامی، باوری داریم به نام «بدا» که با وجود «بدا» برخی از رخداد ها یا اصلآ واقع نمی شود و یا این که از لحاظ کمیت و کیفیت، تغییر و تحول پیدا میکندو یا این که از لحاظ زمان، تقدم یا تاخر پیدا می نماید . از این رو آیا می توان موضوع «بدا» را درمورد ظهور به کار برد و آن را تغییر و تحول، تقدم تاخر ویا این که اصلآ ، اصل رخ داد آن را زیر سوال برد ؟
جهت دوم این که در برخی از روایات، نشانه های ظهور به دو قسم حتمی و غیر حتمی تقسیم شده است، (سفیانی، ندای آسمانی، یمانی، قتل نفس زکیه، خسف بیدا، نشانه های حتمی هستند) و وقتی پیرامون نشانه های حتمی از معصومین(ع) سوال می شود که آیا احتمال دارد ظهور رخ دهد ولی نشانه های حتمی به وقوع نپیوندد؟ در پاسخ می فرماید: بلی، این احتمال است پس وقتی نشانه های حتمی غیر حتمی می شوند، در مورد حتمیت ظهور نیز این احتمال وجود دارد که اصلآ ظهوری رخ ندهد .
جهت پاسخ به پرسش های فوق به روایتی از امام باقر(ع) که در این زمینه وارد شده، تمسک می جوئیم .
راوی از حضرت سوال می کند که آیا در امور حتمیه نیز ممکن است برای خدا بدا حاصل شود؟ امام فرمود: آری، گفته شد: می ترسیم که در مورد ظهور قائم(ع) آل محمد(ص) نیز بدا حاصل شود ! فرمود: نه، ظهور قائم از «میعاد» است.[6]بعد امام باقر به آیه شریفه اشاره می کند که می فرماید: «ان الله لا یخلف المیعاد [7] قطعا خداوند در وعده (خود ) خلاف نمی کند.»
و در تفصیل مطالب بالا باید گفت: بشر در فرایند زندگی خود جهت رسیدن به هدف و مقصودی که خداوند برای او در نظر گرفته، نیاز به هادی و راهنما دارد، انبیاء به عنوان سفیران الهی با قبول مسئولیت، مبادرت به راهنمای و هدایت بشر نموده اند، انبیاء جهت موفقیت در انجام رسالت خود به دو عامل اساسی یعنی انزار و تبشیر بهره جسته اند، خداوند متعال در کتب مقدس، به ویژه قرآن کریم، به تاثیر و خطیر بودن آن دو عامل اشاره نموده است.
حقیقت انذار همان ترساندن انسان و هشدار دادن به آن ها نسبت به عذاب الهی است به تعبیر دیگر انذار همان وعید و جزاء خدا می باشد.
حقیقت تبشیر همان بشارت و مژده دادن به انسان نسبت به نعمت های الهی است به تعبیر دیگر تبشیر همان وعده و پاداش حق تعالی می باش.
بر اساس رویه عقل وعقلا، عمل کردن بر طبق وعده و تبشیر لازم و ضروری است که خلاف آن یعنی عمل نکردن به وعده، خلاف عقل و به نوعی کاذب بودن فرد تلقی می شود .
اما بر اساس سنت عقل و عقلا، عمل کردن طبق وعید و انذار لازم و ضروری نیست بلکه خلاف آن یعنی عمل نکردن بر اساس وعید نوعی ایثار و تفضل به حساب می آید.
بر این اساس وقتی به موضوع ظهور ونشانههای آن دقت می شود این نکته مسجل می شود که نشانه های حتمی ظهور نظیر صیحه آسمانی، خروج سفیانی و ... به نوعی به سختی افتادن مردم و نیز هشدار باش به آن ها می باشد ودر واقع آن ها در غالب وعید و انذار خدا تفسیر می شوند اما، ظهور امام مهدی که سرآغاز خوش بختی و سعادت مندی بشر است در غالب وعده و تبشیر خدا توجیه می شود. که خلاف آن یعنی عدم تحقق ظهور با حکیم بودن خدا ناسازگار است.
[1]سیستانی، ابو داوود، سنن، ج2 ، ص310
[2] ترمذی، سنن ، ج 3 ص343 باب ما جاء فی المهدی ، کتاب الفتن ، ح 2332
[3]متقی هندی، کنز العمال ف ج 14 ص 252
[4]مجلسی، محمد باقر ، بحارالانوار ، ج 51 ، ص65
[5]همان، ص139
[6]مجلسی، محمد باقر ، بحارالانوار ج 52 ص205، نعمانی، محمد ابراهیم، غیبت، ص 162
[7]آل عمران (3) آیه
منبع: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی