انصاف از نگاه ائمه اطهار و روایات
پیامبر اکرم(ص) یکى از نشانه هاى مؤمن واقعى را انصاف دانسته و میفرمایند: «کسى که با فقیر، همدردى کند و درباره مردم با انصاف باشد مؤمن واقعى است».
2
عقیق:امام علی(ع) در خطبه 21 نهج البلاغه می فرمایند: «فَإِنَّ اَلْغَایَةَ أَمَامَکُمْ وَ إِنَّ وَرَاءَکُمُ اَلسَّاعَةَ تَحْدُوکُمْ تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا فَإِنَّمَا یُنْتَظَرُ بِأَوَّلِکُمْ آخِرُکُمْ أقول إن هذا الکلام لو وزن بعد کلام الله سبحانه و بعد کلام رسول الله صلى الله علیه و اله بکل کلام لمال به راجحا و برز علیه سابقا فأما قوله علیه السلام تخففوا تلحقوا فما سمع کلام أقل منه مسموعا و لا أکثر محصولا و ما أبعد غورها من کلمة و أنقع نطفتها من حکمة و قد نبهنا فی کتاب الخصائص على عظم قدرها و شرف جوهرها»آنگاه که خبر پیمان شکنان به ایشان رسید این خطبه را ایراد فرمودند: آگاه باشید! شیطان حزب و طرفداران خویش را بسیج کرده و سپاه خود را گرد آورده است تا بار دیگر ستم را به جایش برگرداند و باطل را به جایگاه نخستینش باز فرستد. به خدا سوگند آنها هیچ منکرى از من سراغ ندارند.انصاف را بین من و خود حاکم نساختند، آنها حقى را مطالبه مىکنند که خود آن را ترک گفته اند. انتقام خونى را مىخواهند که خود ریختهاند، اگر(در ریختن این خون) شریکشان بودهام پس آنها نیز سهیمند و اگر تنها خودشان مرتکب شدهاند کیفر مخصوص آنهاست. مهمترین دلیل آنان به زیان خودشان تمام مىشود، از پستانى شیر مىخواهند که مدتهاست خشکیده، بدعتى را زنده مىکنند که زمانهاست از بین رفته. چه دعوت کنندهاى؟! و چه اجابت کنندگانى؟!من به کتاب خدا و فرمانش درباره آنها راضیم، اما اگر از آن سرباز زنند لبه شمشیر تیز را در اختیار آنها قرار مىدهم و این کار براى درمان باطل و یارى حق کفایت مىکند! شگفتا! از من خواسته اند که در برابر نیزههاشان حاضر گردم و در مقابل شمشیر آنان شکیبائى ورزم! سوگواران در سوگشان بگریند، من کسى نبودم که به نبرد تهدید شوم و یا از ضرب شمشیر به راسم! من به پروردگار خویش یقین دارم و در دین و آئین خود گرفتار شک و تردید نیستم!ابن ابى الحدید مىنویسد: «این خطبه از خطبههاى جنگ جمل است، چنانکه مورخ معروف «ابو مخنف» قسمت زیادى از آن را از قول «مسافر بن عفیف» نقل مىکند، او مىگوید: پس از بازگشت فرستادگان امام(ع) از جانب طلحه و زبیر و عایشه و اعلام جنگ از طرف آنها، امام(ع) بپا خاست و این خطبه را یاد فرمود.در اینجا امام استدلال جالبى دارد که اصحاب جمل طالب خونى هستند که خودشان ریخته اند، زیرا آنها از کسانى بودند که شورش بر ضد عثمان را رهبرى کردند تا خون او ریخته شد و اگر فرضا امام(ع) هم در این کار شریکشان بوده آنها نیز مقصرند پس به طور مسلم خودشان قاتل عثمان هستند چگونه به خونخواهى او برخاستهاند؟!«یا خیبة الداعى!» منظور از این جمله یکى از سه نفر است: طلحه، زبیر و عایشه، همچنین امام(ع) سر نترسیدن خویش از جنگ را عقیده محکمش به خدا و عدم تردیدش در دین مىداند، یعنى اعتقاد، او را به این سر حد رسانیده است.آنچه که در این خطبه مورد توجه ما قرار گرفته است، موضوع انصاف است که مورد تأکید امام علی(ع) بوده است. انصاف که از زیباترین خصلتهاى اخلاقى است به معناى عدالتورزى و اجراى قسط و اقرار به حقوق مردم و اداى آنهاست و این که هر خیرى را براى خود مىخواهم براى دیگران هم بخواهم و هر زیان و ضررى که براى خود نمىپسندم براى دیگران هم نپسندم.انصاف از دیدگاه قرآنبرخى از مردم در مقام سخن یا اداى شهادت چنانچه منافع خود یا نزدیکان خود را در معرض خطر ببینند به سادگى حاضر نیستند حقیقت را بگویند. از این رو خداوند در قرآن مجید مىفرماید: «هنگامى که سخن مىگویید عدالت را رعایت کنید حتى اگر در مورد نزدیکانتان بوده باشد و به عهد خدا وفا کنید. این چیزى است که خداوند شما را به آن سفارش مىکند تا متذکر شوید.»و در جاى دیگر مىفرماید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! به طور جدى در پاسدارى از عدالت برخیزید و براى خدا گواهى دهید اگرچه [این گواهى] به زیان خود شما یا پدر و مادر یا نزدیکان شما بوده باشد. براى هر کس که شهادت مىدهد چه غنى باشد یا فقیر، خدا سزاوارتر است که از آنها حمایت کند. بنابراین از هوى و هوس پیروى نکنید که از حق منحرف خواهید شد و اگر حق را تحریف کنید و یا از اظهار آن اعراض نمایید خداوند به آنچه انجام مىدهید آگاه است.»انصاف از دیدگاه روایاتدر روایات نیز سفارش زیادى درباره رعایت انصاف شده است که به بعضى از آنها اشاره مىشود. مردى خدمت رسول خدا(ص) رسید و گفت: مرا از مکارم اخلاق آگاه کن. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «مکارم اخلاق عبارت است از: عفو کردن کسى که به تو ستم کرده است؛ پیوند با کسى که از تو بریده است؛ بخشش به کسى که تو را محروم کرده است؛ حقگویى گرچه به ضرر خودت باشد.»پیامبر اکرم(ص) یکى از نشانههاى مؤمن واقعى را انصاف دانسته و میفرمایند: «کسى که با فقیر، همدردى کند و درباره مردم با انصاف باشد مؤمن واقعى است.» امیرمؤمنان علی(ع) میفرمایند: «هر کس با مردم به انصاف رفتار کند خداوند بر عزتش بیفزاید». امام صادق(ع) مىفرمایند: «بالاترین اعمال سه چیز است: رعایت انصاف نسبت به مردم تا آنجا که هر چه براى خود دوست دارى براى آنان نیز دوست بدارى. مواسات نمودن با برادرت در مال، یاد خدا در هر حال...»امام صادق(ع) میفرمایند: «سه دسته اند که در روز قیامت از دیگران به رحمت خدا نزدیکترند تا از حساب خلق فارغ شود: کسى که در هنگام خشم، قدرتش او را به ستم کردن به زیردستانش دعوت نکند. کسى که هنگام قضاوت بین دو نفر به اندازه یک جو به هیچ طرف گرایش پیدا نکند .کسى که حق را بگوید؛ خواه به ضرر او باشد یا به سود او.»حضرت على(ع) در فرمان خود به مالک اشتر میفرمایند: «نسبت به خدا و بندگانش انصاف را از دست مده و نسبت به اطرافیان و خانواده و زیر دستانت انصاف داشته باش که اگر انصاف، پیشه خود نسازى ستم کردهاى و کسى که به بندگان خدا ستم کند خدا دشمن اوست و کسى که خدا دشمن او باشد دلیلش را باطل مىسازد [عذرش را نمىپذیرد] و چنین شخصى با خدا در جنگ است مگر آنکه دست از ستم بردارد و توبه کند.»رعایت انصاف کارى دشوار است و انسان باید به آن اهمیت بدهد. امام صادق(ع) در حدیثى فرمود: «آیا شما را به سختترین چیزى که خدا بر خلقش واجب کرده آگاه نسازم؟ و آنگاه سه موضوع را بیان کرد که نخستین آنها از انصاف دادن به مردم است.»انواع انصاف:انصاف دارای انواع و اقسام متعددی است که در اینجا به چند مورد به عنوان نمونه اشاره میشود:1- انصاف در سخنانسان باید به سخنان دیگران آن گونه بنگرد که به سخنان خویش مىنگرد و از آن همانگونه دفاع کند که از سخن خویش دفاع مىکند و به تعبیر دیگر طالب حق باشد و آن را در نزد هر کس و هر جا بیابد پذیرا شود؛ هر چند گوینده حق، یک فرد عادى و او عالمى بزرگ و پرآوازه باشد.انصاف که در روایات اسلامى از آن ستایش فراوان شده به معنى یکسان نگریستن به منافع خویش و دیگران است و یکى از شاخههاى آن انصاف در سخن مىباشد. در حدیث معروفى مىخوانیم که امام صادق(ع) فرمود: «برترین اعمال سه چیز است: رعایت انصاف در حق مردم نسبت به خویشتن تا آنجا که چیزى را براى خود نخواهى، مگر اینکه همانندش را براى آنها بخواهى و مواسات با برادر دینى در مال و ذکر خدا در هر حال.»2- انصاف در عملامیرالمؤمنین علی(ع) در نامهای به مالک اشتر در این مورد میفرماید: «با خدا و با مردم، با خویشاوندان نزدیک و با افرادى از رعیت خود که آنان را دوست دارى انصاف را رعایت کن...»3- انصاف در قضاوترعایت انصاف در زندگى انسان مراحلى دارد که هر شخصى در هر موقعیتى که قرار گرفته باشد باید به تناسب آن موقعیت، انصاف را رعایت کند. چه بسا که رعایت نکردن انصاف، دنیا و آخرت انسان را تباه سازد و مهمترین مورد رعایت انصاف در مقام قضاوت است. کسى که بر کرسى قضاوت و حکومت مىنشیند باید جز حق و حقیقت چیز دیگرى را منظور ندارد. اگر تحت تأثیر دیگران قرار گیرد و یا به خاطر خویشاوندى و دوستى به یکى از طرفین دعوى متمایل شود مسلما از مسیر عدالت و انصاف منحرف شده و برخلاف «ما انزل الله» حکم خواهد کرد و کسى که برخلاف حکم خداوند داورى کند از ستمکاران و فاسقان و کافران است.اگرچه هرگاه سخن از قضاوت و شرایط قاضى و اهمیت آن در اسلام به میان مىآید ذهن انسان متوجه قضاتى که در مراحل عالى قضاوت قرار گرفتهاند مىشود، ولى قضاوت منحصر به قاضى رسمى و منصوب از طرف امام(ع) یا نایب امام نیست؛ زیرا حکم کردن شامل مواردى که به نظر ما جزئى و کم اهمیت مىآید نیز مىشود. منبع:جام211008