شمهای از کرامات علوی/1
رازویرانی مسجدی دریمن و راهکارامام علی(ع)
قومی در ساحل عدن مسجدی بنا کردند، اما وقتی کار ساختن آن تمام شد، ناگهان مسجد فرو ریخت، آن قوم نزد خلیفه اول رفته و داستان خراب شدن مسجد را با او در میان گذاشتند، امام علی(ع) برای آنها راهکار جالبی را پیشنهاد دادند.
عقیق:امیرالمؤمنین(ع) در خطبه شگفتانگیز البیان میفرماید: من آنم که عمل هیچ عملکنندهای جز با معرفت من مقبول نیست و پیامبر اکرم(ص) میفرماید: هیچگاه پروردگارم مرا به آسمان بالا نبرد و با من سخن نگفت مگر آنکه فرمود: ای محمد! علی را از جانب من سلام برسان و او را آگاه کن که وی پیشوای اولیا و نور اهل طاعت من است.امام علی(ع) از فضایل و حسناتی برخوردار است که صورت حقیقی آن در نشئه غیب که اشراف بر عالم وجود دارد، نمایان خواهد شد، به عنوان نمونه و ذرهای از کهکشان فضائل امام علی(ع) اینکه آن حضرت به اراده الهی اشراف بر جمیع اموری دارد که لحظهها، دقایق، ساعات، روزها، نیات، تعداد، وزن و سبکی آنان چه مُلکی و ملکوتی حتی تعداد قطرات بارانها و برفها و جمیع اموری که در نظام عالم واقع میشود، خداوند به اراده ازلیاش این ولایت و قدرت ربانی را به او عنایت فرموده است، به همین منظور بر آن شدیم به برخی کرامات امیرالمؤمنین علی بی ابیطالب از کتاب «نشانههای روشن» اشاره کنیم که بخش نخست آن در ادامه میآید:*رودخانه یخی و حیرت یک مرد خیبریامام علی در راهی میرفت و مردی از اهل خیبر با او همراه شد، عبورشان به رودی افتاد که آب فراوانی داشت، آن مرد خیبری بر عبایش نشست و جملهای گفت و از آب عبور کرد، امیرالمؤمنین را صدا زد و گفت: ای مرد اگر تو نیز مانند من شناخت داشتی همانند من از آب عبور میکردی، امیرالمؤمنین فرمود: در جای خود باش، سپس با دست به آب اشاره کرد، آب منجمد شد و حضرت از آن گذشت، آن مرد خیبری به حضرت گفت: ای جوان! تو چه گفتی که آب را به سنگ تبدیل کردی؟!حضرت(ع) فرمود: تو چه گفتی که بر آب گذشتی، گفت: خدا را به اسم اعظم خواندم.حضرت(ع) فرمود: آن اسم کدام است؟عرض کرد: از خداوند به اسم وصی اعظم محمد درخواست کردم.امیرالمؤمنین(ع) فرمود: من وصی محمد هستم!آن مردم گفت: راستی که حق است، سپس مسلمان شد.(1)*سنگریزههایی که جواهر شدندنقل است امام علی(ع) با اصحاب خود در مسجد کوفه نشسته بودند که مردی عرض کرد: من تعجب دارم که این دنیا در دست این گروه یعنی معاویه و یارانش است و نزد شما چیزی نیست!حضرت(ع) فرمود: گمان میکنی ما دنیا را میخواهیم و به ما نمیدهند؟ آنگاه مشتی سنگریزه برداشت، دفعتاً آن سنگریزهها تبدیل به جواهر شد، سپس به آن مرد فرمود: این چیست؟ عرض کرد: جواهر!حضرت(ع) فرمود: اگر بخواهیم هست، اما نمیخواهیم و سنگریزهها را روی زمین ریخت و به سنگها به حالت اول برگشت.(2)*راز ویرانی مسجدی در یمن و راهکار امام علی(ع)علامه مجلسی نقل میکند:قومی در ساحل عدن مسجدی بنا کردند، اما وقتی کار ساختن آن تمام شد، ناگهان مسجد فرو ریخت، آن قوم نزد خلیفه اول رفته و داستان خراب شدن مسجد را با او در میان گذاشتند.خلیفه گفت: باید بنای مسجد را محکم بسازید.مجدداً مسجد را ساختند، ولی ویران شد، باز هم نزد خلیفه رفتند و جریان را به اطلاع رساندند، خلیفه نمیدانست چه باید بکند، مثل همیشه به حضرت علی متوسل شد و از او کمک خواست.امام علی(ع) فرمود: طرف راست و چپ قبله را حفر نمایید، دو قبر آشکار میشود که روی آن نوشته شده: «من رضوا هستم و خواهرم حیا که هر دو دختران تبّع پادشاه یمن هستیم، ما مردیم در حالی که به خداوند شرک نورزیدیم».پس آنها را در آوردید، غسل و کفن کنید و بر آنها نماز بخوانید و بعد آنها را به خاک بسپارید، سپس مسجد را بنا کنید تا خراب نشود، آنان امر حضرت را اجرا کردند و پس از آن مسجد خراب نشد.(3)
پینوشتها:1-مدینه المعاجز، ج1، ص430، عیون اخبار الرضا(ع)2-بصائرالدرجات، محمدحسن صفار3-بحارالانوار،ج41، ص297، ح22منبع:فارس211008