آیامیتوان آیات قرآن را برای شفابه گردن آویخت؟
در روایات وارده از معصومین علیهم السلام، موارد متعددی ذکر شده است که میتوان از آیات قرآن و دعاهای خاصی جهت رسیدن به هدفهای معین استفاده کرد؛ مانند ادا و پرداخت قرض، جلب روزی، دفع غم و اندوه، دفع فقر.
عقیق: از امام باقر(ع) سؤال شد، آیا میتوان آیاتی از قرآن را برای شفا و دفع بیماری بر بازو یا گردن بیمار آویزان نماییم؟امام فرمودند: اشکالی ندارد، این کار را انجام دهید، برای بیمار خوب است.[۱]همچنین از امام صادق علیه السلام سؤال شد، اگر کسی بیماری و درد داشته باشد میتوان جهت شفای او آیاتی از قرآن را نوشت و بر او آویزان نمود یا آن را بشوییم و به او بخورانیم؟امام علیه السلام فرمود: بله اشکال ندارد.[۲]البته استفاده از آیات قرآن منحصر در شفای بیمار نیست، بلکه در روایات وارده از معصومین علیهم السلام، موارد متعددی ذکر شده است که میتوان از آیات قرآن و دعاهای خاصی جهت رسیدن به هدفهای معین استفاده کرد؛ مانند ادا و پرداخت قرض، جلب روزی، دفع غم و اندوه، دفع فقر، دفع سحر، دفع اثر چشم زخم، دفع تب، و… که از آنها به حرز و تعویذ،[۳] تعبیر شده است.در اینجا برای نمونه به چند مورد اشاره میکنیم:۱- دعا برای دفع ترس:بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ وَ أَنَّهُ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی کَنَفِکَ وَ فِی جِوَارِکَ وَ اجْعَلْنِی فِی أَمَانِکَ وَ فِی مَنْعِک.[۴]۲- دعا برای دفع فقر:لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ تَوَکَّلْتُ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً.[۵] ۳- دعا برای جلب روزی:اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی مِنْ فَضْلِکَ الْوَاسِعِ الْحَلَالِ الطَّیِّبِ رِزْقاً وَاسِعاً حَلَالًا طَیِّباً بَلَاغاً لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ صَبّاً صَبّاً هَنِیئاً مَرِیئاً مِنْ غَیْرِ کَدٍّ وَ لَا مَنٍّ مِنْ أَحَدِ خَلْقِکَ إِلَّا سَعَةً مِنْ فَضْلِکَ الْوَاسِعِ فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ فَمِنْ فَضْلِکَ أَسْأَلُ وَ مِنْ عَطِیَّتِکَ أَسْأَلُ وَ مِنْ یَدِکَ الْمَلْأَى أَسْأَلُ.[۶]۴- دعا برای دفع وسوسه و حدیث نفس:اللَّهُمَّ إِنِّی عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ وَ ابْنُ أَمَتِکَ نَاصِیَتِی بِیَدِکَ عَدْلٌ فِیَّ حُکْمُکَ مَاضٍ فِیَّ قَضَاؤُکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکُلِّ اسْمٍ هُوَ لَکَ أَنْزَلْتَهُ فِی کِتَابِکَ أَوْ عَلَّمْتَهُ أَحَداً مِنْ خَلْقِکَ أَوِ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ الْقُرْآنَ نُورَ بَصَرِی وَ رَبِیعَ قَلْبِی وَ جَلَاءَ حُزْنِی وَ ذَهَابَ هَمِّی اللَّهُ اللَّهُ رَبِّی لَا أُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً.[۷]۵- دعا برای دفع چشم زخم:امام صادق علیه السلام میفرمایند: برای از بین بردن اثر چشم زخم، سوره «حمد» را بخوانید و سپس دعای زیر را بنویسید«بِسْمِ اللَّهِ أُعِیذُ فُلَانَ بْنَ فُلَانَةَ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ وَ ذَرَأَ وَ بَرَأَ وَ مِنْ عَیْنٍ نَاظِرَةٍ وَ أُذُنٍ سَامِعَةٍ وَ لِسَانٍ نَاطِقٍ إِنَّ رَبِّی عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ وَ مِنْ شَرِّ الشَّیْطَانِ وَ عَمَلِ الشَّیْطَانِ وَ خَیْلِهِ وَ رَجِلِهِ وَ قالَ یا بَنِیَّ لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ وَ ادْخُلُوا مِنْ أَبْوابٍ مُتَفَرِّقَةٍ.[۸]پی نوشت ها:۱- حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، محقق، مصحح، مؤسسة آل البیت، ج ۶، ص ۲۳۷، مؤسسة آل البیت، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ ق.۲- همان.۳- حرز به معناى پناهگاه و جاى محکم و استوار و دعائى که بر کاغذ می نویسند و براى دفع چشم زخم یا دفع بلا همراه خود نگهداری می کنند، و تعویذ هم معانى شبیه حرز دارد و بهمعناى پناه دادن نیز آمده و مقصود در اینجا چنان که از دعاهائى که مى آید معلوم می گردد دعاهائى است که با خواندن یا نوشتن و همراه کردن آنها انسان از دردها و یا جانوران موذى و درندگان و ترس و دیگر چیزها در امان می ماند؛ کلینى، محمد بن یعقوب- مصطفوى، سید جواد، أصول الکافی(ترجمه مصطفوى)، ج ۴، ص ۳۵۷، کتاب فروشى علمیه اسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۹ ش.۴- کلینى، محمد، الکافی، محقق، مصحح، غفارى على اکبر – آخوندى، محمد، ج ۲، ص ۵۶۸ – ۵۶۹، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.۵- ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفریات( الأشعثیات)، ص ۲۲۰، مکتبة النینوى الحدیثة، تهران، چاپ اول، بی تا.۶- الکافی، ج ۲، ص ۵۵۰ – ۵۵۱٫۷- الکافی، ج ۲، ص ۵۶۱٫۸- مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، محقق، مصحح، جمعى از محققان، ج ۹۲، ص ۱۳۱، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق.منبع:جام211008