عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۴۷۰۸۳
تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۰:۲۹
مشق اخلاق؛
پيامبر اعظم(ص) به دليل داشتن «خُلقٍ عَظيم» و «رَحمَةٌ لِلعَالَمين»، نمونه و الگوي مكارم اخلاقى براى تمام انسان ها در تمام دوران ها بوده است. آن حضرت به عنوان بهترين و كامل ترين اسوه راستين بشريّت، نسبت به تمام مردم بسيار دلسوز، صميمي و مهربان بود. در مطلب گذشته با همين عنوان، گوشه اي از سيره اخلاقي و تربيتي پيامبر رحمت(ص) را بيان كرديم. در اين بخش نيز به بعضي از آنها اشاره مي شود:
عقیق: در سيره پيامبر اعظم (ص)، صدها نمونه از اخلاق نيك و زيبا وجود دارد كه هر كدام نشانگر قطره‏ اى از اقيانوس عظيم حسن خلق آن‏ حضرت است، همان گونه كه خداوند با تعبير «و انك لعلى خلق‏ عظيم؛ و همانا تو اخلاق عظيم و برجسته‏ اى دارى‏» به اين مسئله اشاره فرموده است. رسول خدا (ص) بر بُلنداي خُلق عظيم قرار داشت و به حق تنديس اخلاق بود. تعبيرات قرآن مي‌رساند كه رفتار و خُلق حضرت، همراه و عجين با شخصيت ايشان بوده است. از جمله عوامل مهم در انتشار دين اسلام و راز محبوبيت پيامبر (ص) در دل‌هاي مردم، اخلاق شايسته ايشان بود.
تواضع و فروتني
يكي از موانع مهم در راه تربيت و نيل به سعادت، خودمحوري و غرور و تكبر است. اين ويژگي راه پذيرش هدايت را مسدود مي‌كند و نيز موجب ايجاد مانعي بين فرد تربيت شونده و فرد تربيت دهنده مي‌شود. به هر ميزان كه روحيه تواضع در انسان پرورش يابد، امكان نيل به هدايت و قرب الهي بيشتر مي‌شود و به هر ميزان كه ويژگي تكبر وي را محدود سازد، پافشاري بر ضلالت و گمراهي غيرقابل اجتناب است. بنابراين، تواضع و فروتني، يكي از مهمترين و برترين صفات پسنديده انساني است. تواضع آن است كه انسان در مقايسه با ديگران خود را برتر و بزرگتر نداند.
خداوند، آنجا كه شخصي از بني اميه، با مرد نابينايي از سر خودبرتربيني برخورد مي‌كند و چهره از او برمي گرداند، اين آيه را نازل مي‌كند: «عَبَسَ و تولّي* اَنْ جاءَهُ الْأَعْمي* وَ مَا يُدْريكَ لَعَلَّهُ يَزَّكّي [۱۸]»؛ چهره درهم كشيد و روي گردانيد كه آن مرد نابينا پيش او آمد. و تو چه داني، شايد او به پاكي گرايد. خداوند با نازل كردن اين آيه، بر رفتار متكبرانه و مغرورانه فرد هشدار مي‌دهد.
اسلام كه عزت را از آنِ خدا و رسول خدا (ع) و مؤمنان مي‌داند، تكبر و همچنين خواري را براي مؤمنان نمي‌پسندد، بلكه مؤمنان را عزيز مي‌شمارد و در رفتارهاي اجتماعي آنچه را مي‌پسندد، همانا تواضع است. به عبارت ديگر، اگر اين پرسش اساسي مطرح شود كه «با ديگران چگونه رفتار كنيم؟»، پاسخ مناسب را مي‌توان در آيه ۱۱۰ سورهٔ مباركهٔ كهف يافت. بدان حد، تواضع در اين آيه كريمه آمده است كه خطاب به پيامبر اكرم (ص)، مي‌فرمايد: «قُل اِنَّما اَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ» اين آيه به روشني بيانگر آن است كه انسان نبايد به مقام و موقعيت خود مغرور شود.
همچنين، قرآن درباره گشاده رويي پيامبر اكرم (ص) مي‌فرمايد: «به خاطر رحمت الهي بود كه براي مردم نرم شدي و اگر تندخو و سخت دل بودي، از دور تو پراكنده مي‌شدند [۱۹]» (محدثي، ۱۳۸۵، ص ۴۳).
رفتار پيامبر (ص)، به گونه اي بود كه از زماني كه يتيم و بي كس بود تا زماني كه پيامبري، راهنمايي و رهبري همه مسلمانان را بر عهده گرفت، هيچ تغييري نكرد.
از امام باقر (ع) روايت شده است كه پيامبر اعظم (ص) فرمود: «خمس لاادعهن حتي الممات: الاكل علي الحضيض مع العبيد، و ركوبي الحمار مؤكفاً و حلبي العنز بيدي، و لبس الصّوف و التسليم علي الصبيان لتكون سنّةً من بعدي؛ پنچ چيز است كه تا زمان مرگ آنها را ترك نخواهم كرد: غذا خوردن با بندگان بر روي زمين، سوار شدن بر الاغ به صورت برهنه، دوشيدن بزها با دستان خود، پوشيدن پشيمينه و در اختيار كودكان بودن. همه اينها بدان روست كه اين كارها به يك سنّت تبديل شود (صدوق، ۱۴۰۸ق، ص۴۴).
پيامبر و شوخ طبعي پيامبر (ص) فردي شوخ طبع بود و هيچ حالت خشم و عصبانيت در او ديده نشد. اين شوخ طبعي هم خود او را سرحال نگاه مي‌داشت و هم مردم را آرام و راضي نگاه مي‌داشت. آن حضرت به ديگران هم فرصت شوخ طبعي مي‌داد، چنان كه يك اعرابي هديه آورده بود، بعد كه پيامبر استفاده كرد، آمد و پولش را مي‌خواست و مي‌گفت: پول هديه ما را بدهيد.
بعدها هر وقت پيامبر دلگير مي‌شد، مي‌فرمود اين اعرابي كجاست بيايد و ما را از گرفتگي در آورد. البته پيغمبر از شوخي بي‌مورد خوشش نمي‌آمد. يكي از شوخ طبع‌هاي آن زمان عبدالله بن حذافه بود كه پيغمبر او را رهبر سريه‌اي كرد. در آنجا از سپاهش خواست آتش روشن كنند. سپس گفت: همه شما در آتش بپريد. آنها گفتند: ما ايمان به پيغمر آورديم تا از آتش مصون باشيم. (در نقل ديگري دارد كه آنها خواستند خود را در آتش بيندازند كه او نگذاشت و گفت: شوخي كردم.) وقتي نزد پيامبر آمدند و داستان را گفتند، حضرت كار آنها را تأييد كرد و فرمود: لاطاعة لمخلوق في مصعية الخالق، در كارهايي كه معصيت خالق است، نبايد از مخلوق پيروي كرد. بعد از رسيدن رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) از بدر مردم به استقبال آمدند.
سلمة بن سلامه كه پيامبر به خاطر يك‌شوخي نادرست، سبب قهر آن حضرت با خود شده بود، خطاب به مردم گفت: اين كه تبريك ندارد، ما مشتي پير و كچل را كشتيم. رسول‌خدا (ص) از سخن او خنديد و فرمود: آنان ملاء قريش بودند، كساني كه با ديدنشان وحشت پديد مي‌آمد و اگر دستوري مي‌دادند، به سختي اطاعت مي‌كرديد. در اين وقت سلمه از فرصت استفاده كرده علت قهر پيامبر را پرسيد. حضرت فرمودند زماني كه در «روحاء» عازم بدر بوديم، يك اعرابي نزد من آمد و پرسيد: اگر پيامبري، بگو بدانم كه شتر حامله من، چه مي‌زايد؟ تو گفتي كه، خودت با او جماع كردي و از تو حامله شده؛ و تو البته برخورد زشتي كردي! سلمه از رسول خدا (ص) عذر خواست و پيامبر عذرش را پذيرفت.
صداقت و راستي
صداقت و راستگويي، از اعمالي نيك و يكي از فضيلت‌هاي بزرگ انساني است كه در همه مكاتب الهي و حتي مكاتب مادي داراي ارزش والا است. فطرت پاك انسان ايجاب مي‌كند كه آدم سالم و متعادل، دل و زبانش يكسو و هماهنگ باشد، ظاهر و باطنش يكي باشد و آنچه را باور دارد بر زبان جاري كند.
منابع روايي اسلامي با الفاظ و تعابير مختلفي بر راستگويي مسلمانان تأكيد كرده و آن را از اصول ايمان و تديّن به حساب آورده است.
خداوند در سوره نحل مي‌فرمايد: «جز اين نيست كساني كه ايمان نياورده اند و نشانه‌هاي خداوند را تصديق نكرده اند، دروغ مي‌بافند [۲۰]». يعني دروغگو ايمان به آيات خداوند ندارد.
آن حضرت «قول باطل» يعني «دروغ» را از بزرگترين گناهان كبيره، معرفي مي‌كند (حرعاملي، ۱۴۰۹ق، ج ۱۶، ص ۱۲۵).
صداقت و راستي در گفتار و اعمال فرستادگان الهي موجب جلب اطمينان مردم به پيام‏آوران الهي مي‏شود و زمينه را براي پذيرش دعوت آن‏ها فراهم مي‌آورد. به عبارت ديگر، اعتقاد به دروغ بودن گفتار رسولان الهي سبب سلب اعتماد مردم از آن‏ها مي‏شود.
رسول خدا (ص) در مورد قباحت دروغگويي فرمود: مؤمن هر گاه بدون عذر دروغي بگويد هفتاد هزار ملك او را لعنت مي‌كنند و بوي گندي از قلبش بيرون مي‌آيد كه تا به عرش مي‌رسد و خداوند به سبب اين دروغ گناه هفتاد زنا، كه كمترين آن زناي با مادر است براي او مي‌نويسد [۲۱] (نوري، ۱۴۰۸ق، ج ۲، ص ۸۴).
حسن معاشرت
حسن معاشرت، برخورد شايسته و خدمت رساني به خلق خدا از سفارشات قرآن كريم، پيامبر گرامي اسلام (ص) و پيشوايان معصوم ماست. طبق دستورات دين اسلام مسلمانان بايد با هم رفتاري نيكو و ملاطفت آميز داشته باشند و هيچ كس حّق ندارد بر اساس معيارهاي مادي رفتار خود را با ديگران تنظيم نموده و فقرا را به خاطر فقر و تهي دستي مورد بي مهري قرار دهد، بلكه بايد با چهره ‎اي باز و گشاده بر اساس معيارانسانيت و ايمان با ديگران روبه رو شوند و گره از مشكلات هم بگشايند.
در بين جوامع مختلف افراد هنگام ارتباط و روبه رو شدن با يكديگر از كلمات و رفتارهاي متفاوتي استفاده مي‌كنند. در آيين مقدس اسلام نيز روي برخورد نيكو تأكيد زيادي شده و به تحيت- كه همان سلام است- هنگام برخورد با يكديگر سفارش شده است.
رسول گرامي اسلام (ص) در برخورد با همه مردم، طوري رفتار مي‌نمود كه شخصيت و احترام افراد مراعات شود و كسي تحقير نگردد و يا مورد تمسخر واقع نشود.
از جرير روايت شده است كه وقتي كسي بر پيامبر وارد مي‌شد، آن حضرت او را در بهترين جاي منزل سكونت مي‌داد، به گونه اي كه وقتي مهماني وارد منزل آن حضرت شد و به دليل نبودن جا، در مكاني بدون فرش نشست، آن حضرت لباس خود را به عنوان زيرانداز او قرار داد. يحيي بن يعمر روايت كرده است: وقتي جرير به خانه پيامبر، كه مملوّ از جمعيت بود، وارد شد و به دليل نبود جا در بيرون خانه نشست، پيامبر به او اشاره كرد، لباس مباركش را در حالي كه پيچيده بود، به او داد تا بر روي آن بنشيند، ولي جرير نيز رعايت ادب نمود و به جاي آنكه بر روي لباس پيامبر بنشيند، آن را گرفت و به صورت و قلب خودش كشيد (اصبهاني، ۱۹۹۸، ج۱، ص ۸۷)
منبع:حج
211008

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین