انسان در لحظه ی جان دادن چه می بیند؟
بنا به روایات رسیده از ائمه اطهار (ع) یکی از ویژگی های لحظه جان دادن هر فردی کنار رفتن پرده ی غیب از مقابل دیدگان وی و مشاهده ی اموری می باشد که تنها بر محتضر امکان پذیر است.
عقیق: دیدن فرشته ی مرگ و کاتب اعمالیکی از مشاهدات محتضر در اولین مراحل انتقال که از نشانه های پایان یافتن دوران زندگی و آغاز حیات آخرت است، مشاهده ی فرشتگانی است که از طرف خدای متعال مأمور قبض روح او می باشند و آن فرشتگان، ملک الموت و اعوان و یارانش می باشند که قبل از مرگ مورد شهود ما نیستند.محتضر، غیر از فرشتگان مرگ، دو فرشته ی نگهبان هم مشاهده می کند. چنان که «وهب» گفته است: به ما خبر رسیده که هیچ مرده ای نمی میرد مگر آن گاه که دو فرشته ی نویسنده ی عمل خود را ببیند، اگر فرمان بردار باشد به او می گویند: خداوند از ما به تو جزای خیر دهد، بسا مجلس صدق که ما را در آن نشاندی و بسا عمل نیک که در حضور ما انجام دادی؛ و اگر بدکار باشد به او می گویند: خداوند از ما به تو جزای خیر ندهد، بسا مجلس بد که ما را در آن نشاندی، آری خداوند از ما به تو جزای خیر ندهد. در این هنگام چشمان محتضر به سوی آن ها خیره شود و دیگر به دنیا باز نمی گردد.دیدن حضرات معصومین (ع)یکی از امور مسلّم و قطعی دینی این است که در هنگام مرگ و لحظه ی جان دادن، همه ی مردم چه مؤمن و چه کافر، پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) را زیارت خواهند کرد.سدیر صیرفی در این باره می گوید: به ابی عبدالله (ع) عرض کردم: قربانت شوم، آیا مؤمن از قبض روح خود کراهت دارد؟ فرمودند: خیر، به خدا سوگند، هنگامی که فرشته ی مرگ برای قبض روحش نزد وی می آید بی تابی می کند.فرشته ی مرگ به او می گوید: ای دوست خدا بی تابی مکن، به آن که محمد را به پیامبری برانگیخت سوگند من از پدری مهربان چنانچه حضور داشته باشد نسبت به تو خوشرفتارتر و مهربانترم. چشمانت را باز کن و بنگر.سپس حضرت فرمود: در این هنگام پیامبر خدا (ص) و امیر مؤمنان و فاطمه و حسن و حسین و امامان معصوم (ع) در نظر او ظاهر می شوند، به او می گوید: این پیامبر خدا و امیر مؤمنان و فاطمه و حسن و حسین و امامان و رفیقان تو هستند؛ او چشمانش را باز کرده و نگاه می کند، و ندا کننده ای از سوی خداوند متعال به روی او ندا می دهد: ای نفسی که به محمد و خاندانش مطمئنی! به سوی پروردگارت باز گرد در حالی که به ولایت آن ها راضی و به ثواب هایت خوشنود هستی و در زمره ی بندگان من یعنی محمد و خاندانش درآی و به بهشت من داخل شو. در این هنگام در نزد او چیزی محبوبتر از بیرون آمدن روحش از تن و پیوستن به ندا کننده نیست.علاوه بر این از ابی عبدالله (ع) روایت شده است که ایشان فرموده اند: انسان وقتی جانش به بالای سینه اش رسید پیامبر خدا را می بیند و آن حضرت به او می گوید: من پیامبر خدا هستم، تو را مژده باد! سپس علی بن ابیطالب را می بیند و آن حضرت به او می گوید: من علی بن ابیطالب هستم، همان کسی که او را دوست می داشتی، من امروز به تو سود می رسانم.راوی می گوید: به ابی عبدالله (ع) عرض کردم: آیا ممکن است کسی از مردم این ها را ببیند و سپس به دنیا بازگردد؟ حضرت فرمودند: هرگاه این ها را دید برای همیشه مرده است.علاوه بر این امام صادق (ع) می فرماید: هیچ مؤمنی در حالت احتضار نیست مگر این که به خاطر دیدن محمد (ص) و علی (ع) چشمانش روشن می شود، و هیچ مشرک و منافقی نمی میرد مگر آن که به خاطر دیدن آن دو چشمانش سیاه می شود.نیز امام علی (ع) به حارث همدانی گوید: حارث همدانی (حمدانی) از دوستان و پیروان مخلص امام علی (ع) بود، و در جایگاه بلندی پیش آن حضرت قرار داشت، او بیمار شد، حضرت علی (ع) برای احوالپرسی با او ملاقات کرد و پس از گفت و گویی به او فرمود: «ای حارث! به تو مژده می دهم که در لحظه ی مرگ مرا می بینی و می شناسی، و همچنین هنگام عبور از پل صراط و در کنار حوض کوثر و در هنگام مقاسمه.»حارث عرض کرد: مقاسمه چیست؟ حضرت فرمودد: «آن است که من دوزخیان را به سوی دوزخ (و بهشتیان را به سوی بهشت) تقسیم می کنم، می گویم: ای آتش، این دوست من است او را رها کن و این دشمن من است او را بگیر.»سپس امام علی (ع) دست حارث را گرفته و فرمودند: ای حارث همین گونه که دستت را گرفتم، پیامبر (ص) دستم را گرفت، در آن هنگام که از حسادت قریش و منافقین، به آن حضرت شکایت نمودم، به من فرمود: وقتی که روز قیامت برپا شود، من ریسمان و دامن عصمت خدا را بگیرم و تو ای علی! دامن مرا بگیری و شیعیانت دامن تو را بگیرند. سپس سه بار فرمودند: ای حارث! تو با آن کسی که دوستش داری هستی، و همراه اعمالت می باشی.حارث برخاست و از شدت خوشحالی نمی توانست لباس خود را جمع کند و روپوش خود را می کشانید و می گفت: پس از این سخن (که هنگام مرگ و مانند آن با علی ملاقات می کنم) هیچ باکی از مرگ ندارم که من بر مرگ وارد گردم، یا او بر من وارد شود.شاعر آگاه و پر صلابت «سید حمیری» این حدیث را از قول امام علی (ع) به حارث همدانی، چنین به نظم درآورده:«یا حارَ هَمدانَ! مَن یَمت یَرَنی مِن مُؤمنٍ اَو مُنافِقٍ قُبُلایَعرِفُنی طَرفُهُ وَ اَعرِفُهُ بِنَعتِهِ وَ اِسمِهِ وَ ما عَمِلاوَ اَنتَ عِندَ الصِّراطِ تَعرِفُنی فَلا تَخَف عَثرَةً وَ لا زَلَلااَسقیکَ مِن بارِدٍ عَلی ظَمَاءٍ تُخالُهُ فِی الحَلاوَةِ العَسَلااَقوُلُ لِلنّارِ حینَ تَوقَفُ لِلعَرَضِ دَعیهِ لاتَقرَبی الرَّجُلادَعیِه لاتَقرَبیهِ اِنَّ لَهُ حَبلاً بِحَبلِ الوَصِیَّ مُتَّصِلا»«ای حارث همدانی! هر کس که بمیرد مرا خواهد دید، خواه مؤمن باشد یا منافق با من روبرو می شود.دیده ی او مرا می نگرد و من او را با تمام صفات و نام و عمل می شناسم.و تو ای حارث! روی پل صراط مرا خواهی دید و خواهی شناخت، بنابراین از لغزش و لرزش نترس.من آب خنک، در آن تشنگی سوزان آن جا، به تو می نوشانم، که از شدت شیرینی پنداری که عسل است.در هنگامی که تو را در مقام عرض و حساب متوقف می سازند، من به آتش می گویم: او را رها کن و به این مرد نزدیک مشو.او را رها کن و ابداً کنار او نیا، و به او نزدیک مشو، زیرا دست او به ریسمانی محکم است که آن ریسمان به ولایت وصی رسول خدا (ص) پیوند دارد.»دیدن جایگاه خود!بنا بر روایات بسیاری که در کتاب های معتبر شیعه و سنی آمده است، همه ی انسان ها جایگاه خود را به هنگام مرگ می بینند. گنهکاران موضع خود را در آتش می بینند و پیش از آن که جایگاه خود را مشاهده کنند دچار خوف و هراس می شوند، چه آن ها در حال سکراتند، نیروی آن ها سست شده و روحشان مادام که آواز فرشته ی مرگ را به یکی از دو حالت نشنود از تن بیرون نمی رود.رسول گرامی اسلام (ص) در این باره فرموده است: هرگز کسی از شما از دنیا بیرون نمی رود مگر آن گاه که سرنوشت خود را بداند و جایگاه خود را در بهشت یا دوزخ ببیند؛ و نیز امام صادق (ع) می فرمایند: وقتی که جان مؤمن به گلوگاه رسید، و هنوز فروغ حیاتش پایان نیافته و چراغ زندگیش به کلی خاموش نشده است، منزلی را که در بهشت دارد به او نشان می دهند، از دیدن آن به هیجان می آید و می گوید: مرا به دنیا بازگردانید تا خانواده ام را از آن چه که مشاهده می کنم آگاه سازم. در پاسخش می گویند این کار ناشدنی است و راهی برای بازگشت به دنیا نداری.
پی نوشت ها:
1- فیض کاشانی. محجة البیضاء، ج 8: 259، 311.
2- کلینی. کافی. ج 3: 133، 135، 138.
*رجالی تهرانی. قبض روح: 104.
منبع:قدس
211008