بررسی اصول رفتاری جریان پیچیده نفاق از نظر قرآن
ویژگیهای اهل نفاق در جامعه اسلامی
عقیق:محمدعلی شرفی
منافقان در کنار سست ایمانها در جامعه اسلامی نقش بسیار تاثیرگذاری دارند. منافقان گرگانی در لباس میش هستند که با صورتکی خندان، خنجر را در پشت و پهلوی جامعه اسلامی فرو میکنند و امیدوارند تا با این ضربات، قلب جامعه اسلامی از کار بیفتد. اینان هرچند که به قلب امت یعنی حاکم اسلامی نیز حمله میکنند، ولی این حملات همواره در قالبهایی چون دلسوزی، اصلاحات، فسادستیزی، عدالت، حقوقبشر، آزادی و دیگر عناوین زیبا انجام میگیرد، بهگونهای که سادهلوحان جامعه و سست ایمانها نیز به جرگه اینان میپیوندند و به سبب فقدان بصیرت، مقاصد شوم منافقان و دشمنان را برآورده میسازند.
بیگمان بیماردلی و کوردلی منافقان و سست ایمانها، در رفتارها و واکنشهای اجتماعی آنان بروز و ظهور دارد و از آنجایی که شناخت این دو دسته ظاهرالصلاح دشوار است، برای شناسایی و مبارزه با این جریان فکری مخرب در جامعه اسلامی میبایست به کنشها و واکنشهای آنان توجه کرد. خداوند در آیات قرآن مباحث مربوط به رفتارها و عملکردهای آنان را در مسایل گوناگون گزارش میکند تا معیاری برای جامعه اسلامی برای شناخت و مقابله با آنان شود و مرزهای خودی و غیرخودی و مومنان راستین از منافقان بیماردل و حتی سست ایمانهای کوردل شناخته شود.
نویسنده به سبب اهمیت مسئله منافقان در جامعه اسلامی و خیانتهای آنان به بررسی و ویژگیهای رفتاری آنان براساس تحلیل و تبیین قرآن پرداخته و به برخی از آنها اشاره کرده است.
نفاق، جریانی خطرناک و پیچیده
نفاق کار موشهای صحرایی است که با ایجاد سوراخهای متعدد در زمین، همواره راه گریزی برای خود دارند و کمتر به دام میافتند و دم به تله میدهند. از این رو، جریانی اجتماعی که در یک جامعه شکل میگیرد و خصوصیات رفتاری این موشها را دارد، به جریان نفاق مشهور شده است؛ زیرا منافقان نیز موجوداتی هستند که ظاهر و باطنشان متفاوت است (آل عمران، آیه 167؛ نساء، آیات 61 تا 63) و همواره در تاریکی و بستر خاکستری و برزخ میان حق و باطل حرکت میکنند و هرگاه احساس خطر کردند و نزدیک است که رسوا شوند و چهره باطنیشان آشکار شود، با توجیهگری، راهگذری برای خود مییابند و حقیقت پست و بیمارگونه درونی خود را پنهان نگه میدارند. اینگونه است که مقدسات را نیز به بازی میگیرند و با توسل به مقدسات و سوگندهای دروغین خود را از شناسایی و حمله مومنان محافظت میکنند، (نساء، آیات 61 و 62؛ توبه، آیات 42 و 56 و 73 و 74 و 107) و هرگاه احساس خطر و رسوایی کردند، با مظلومنمایی، مشکلات اخلاقی و رفتاری خویش را به گردان دیگران میاندازند و با متهمسازی مومنان، خود را از معرکه میرهانند و اجازه نمیدهند تا در یک فضای شفاف و روشن ، مسايل بررسی شود. (نور، آیات 47 تا 50)
اینان به سبب اینکه دین اسلام را قبول ندارند و تنها برای بهرهمندی از منافع، به ظاهر اسلام را پذیرفتهاند (نور، آیات 47 و 48؛ مجادله، آیات 14 تا 18) در باطن این سبک زندگی را نمیپذیرند و با آن مخالفت میورزند، ولی توان مخالفت علنی را ندارند. از این رو در ظاهر خودرا مسلمان بلکه از مسلمانان نیز مومنتر نشان میدهند و در اصول اخلاقی و انسانی به ظاهر بسیار پایدارتر و استوارتر میباشند و حتی مسلمانان واقعی و مومنان را نقد کرده و برایشان در رفتارهای اخلاقی و انسانی وحتی اسلامی خرده میگیرند.
خداوند گزارش میکند که آنان با دین بازی میکنند و همه ارزشهای اسلامی از جمله نماز خواندن را به بازی میگیرند (توبه، آیات 64 و 65) و میکوشند تا مردم را اینگونه به خود متمایل کنند و مقبول مردم واقع شوند. اینگونه است که با تمام ریاکاری رضایت مردم را میجویند و به نمازهای آنچنانی در جمع میایستند و در خفا و نهان راهی دیگر میروند. (بقره، آیات 204 و 264؛ نساء، آیه 142)
اینکه اینان همواره رضایت مردم را اصل در رفتارهای اجتماعی خود قرار میدهند، از آن روست که از مردم ترس دارند (حشر، آیات 11 و 13) و به جای آنکه از خداوند قهار و جبار بترسند و به سبب همین ترس، از عصیان بهراسند و بپرهیزند، از مردم میهراسند و رضایت آنان را میجویند. (همان و نیز نور، آیات 47 و 50)
این افراد به سبب آنکه سبک زندگی ایمانی و اسلامی را نمیپذیرند و نمیپسندند، همواره بر آن هستند تا از نظر فکری و نظری و نیز در حوزه عمل در اصول و فروع آن خدشه وارد سازند و ناکارآمدی نظام اسلامی و منظومه فکری و عملی آن را مخدوش جلوه دهند. لذا به تمسخر اندیشههای فکری و نظریههای ثابت و متغیر آن در مدیریت انسان و جامعه میپردازند و نسبت به آیات الهی و آموزههای بینشی و نگرشی آن موضعگیری منفی دارند و با تمسخر، ارزشهای اسلامی را بیارزش و بیاعتبار جلوه میدهند. (توبه، آیه 124؛ التبیان، ج 5، ص 325)
جریان نفاق از آنجایی که در همه لایههای اجتماعی و سطوح و اقشار و طبقات اجتماعی حضور دارد و به قدرت و ثروت گرایش نشان میدهد، جریان بسیار خطرناکی است. خداوند به پیامبر(ص) و مومنان هشدار میدهد که جریان نفاق تنها در لایههای پایین اجتماع حضور ندارد، بلکه این جریان تا سطوح بالایی جامعه و در کار دولت اسلامی نفوذ پیدا میکند و به عنوان اصحاب و اطرافیان در خدمت دشمن قرار میگیرند. از این رو به نفاق برخی صحابه اشاره میکند و میفرماید که در میان نزدیکان رهبری و دولت اسلامی مدینه، جریان نفاق نفوذ کرده است و گروهی از صحابه و همکاران دولت ایشان را افرادی تشکیل میدهند که ناخالص و منافق هستند و پیامبر(ص) و دولت اسلامی میبایست با هوشیاری تمام از آنان برحذر باشد و اجازه ندهد تا منافقان دولت اسلامی را به بازی بگیرند و اهداف شوم خویش را جامه عمل بپوشانند. (توبه، آیه 101؛ فتح، آیه 29)
بنابراین، جریان نفاق خطرناکترین جریان در جامعه اسلامی است که میتواند در پوشش ظاهری ایمانی در لایههای مختلف اجتماعی و حتی سطوح رهبری نفوذ کرده و علیه دولت عمل کند و جامعه اسلامی و دولت را با بحران اجتماعی و سیاسی و نظامی و اخلاقی گوناگونی مواجه سازد.
ویژگیهای رفتار اجتماعی منافقان
هرچند با آنچه گفته شد، اصول رفتاری منافقان روشن میشود، ولی برای آشنایی بهتر با این جریان خطرناک و پیچیده اجتماعی، به بازخوانی رفتارهای اجتماعی آنان براساس تبیین و تحلیل قرآن میپردازیم. باشد که بتوانیم با بهرهگیری از این آموزههای روشن الهی، از خطر جریان نفاق کمی در امان باشیم و اجازه تسلط به آنان ندهیم؛ این جریان به سبب همان ویژگی تظاهرگرایی و حرکت در بستر خاکستری و برزخ میان حق و باطل، غیرقابل شناسایی کامل میباشد؛ زیرا اینان با توجه به ماهیت متلون و رنگپذیری و آفتابپرست بودن، همواره خود را همانند بستر و فضای گفتمان غالب و چیره در میآورند، طوری که شناسایی و مقابله با آن را سخت میکند.
اما باید دانست اینان هر چند که بسیار زیرک و موذی هستند، ولی به سبب آن که دل و زبانشان یکی نیست، میتوان آنان را از لحن (محمد، آیه 30) و واکنشهایشان در امور گوناگون شناسایی کرد.
1. همکاری با دشمنان: از ویژگیهای اهل نفاق آن است که گرایش به دشمنان دارند. با آنکه میکوشند تا بهگونهای عمل کنند که رسوا نشوند ولی هر از گاهی نشان میدهند که تحت ولایت دشمنان هستند و میکوشند زمینه ارتباط جامعه اسلامی را با دشمنان فراهم آورند و در این میان از سست ایمانها بهره میگیرند؛ زیرا به سبب فقدان بصیرت و کوردلی این دسته از افراد جامعه، بیماردلان منافق میتوانند دولت و رهبری را تحتفشار قرار دهند و خواهان ارتباط با دشمنان شوند. این همکاری با دشمنان را میتوان در رفتارها و واکنشهای گوناگون ردگیری و شناسایی کرد. به عنوان نمونه قرآن گزارش میکند که منافقان در موضعگیریها و گرایشهای خود همواره همسو با دشمنان عمل میکنند. (مائده، آیه 41؛ حشر، آیات 11 تا 17) بنابراین، میتوان عین رفتارها و واکنشهای دشمنان را در مسایل گوناگون اجتماعی در موضعگیریها و گرایشهای منافقان یافت. روزنامهها و رسانههای آنان گاه عین همان مطالب و موضعگیری دشمنان را با نامهای اسلامی و نوعی بومیسازی موضعگیریها به نمایش میگذارند. در این رابطه همانگونه که دشمنان افکار و اندیشههای اسلامی را به تمسخر میگیرند اینان هم به عنوان نقد و تحلیل علمی، همان رفتار تمسخرآمیز را نسبت به اندیشهها و ارزشهای اسلامی مانند حجاب، قصاص، اقتصاد اسلامی، عدالت و مانند آن در پیش میگیرند. این همسویی را میتوان در جاهای گوناگون از کنشها و واکنشهای منافقان شناسایی کرد. (نساء، آیه 140؛ بقره، آیات 13 و 14)
2- هنجارشکنی: از ویژگیهای منافقان این است که بر خلاف اصول عقلانی و عقلایی رفتار میکنند گرچه مدعی عقل هستند و همه رفتارهای خویش را عقلانی قلمداد میکنند و دیگران را به سفاهت و بیخردی متهم کرده و سیره عقلایی را به عنوان خرافات مردود میدانند. (بقره، آیات8 تا14) اینان به سبب آنکه هنجارهای اجتماعی و اصولی را که در هر جامعهای به عنوان اصول اخلاقی و قانونی و سنت و سیره شناخته میشود، امری خلاف عقل خود میدانند، به مخالفت با آن برمیخیزند و هنجارهای اجتماعی را از نظر فکری مخدوش و ازنظر عملی غیرقابل قبول و اجرا میدانند و به هنجارشکنی در جامعه میپردازند. خداوند در بیان معیارهای شناخت منافقان از مؤمنان، به گرایش آنان به هنجارشکنی اشاره میکند و میفرماید که منافقان به جای اینکه به معروف و اصول اخلاقی و هنجاری پایبند باشند به هنجارشکنی اقدام و دیگران را دعوت بدان میکنند. رسانههای آنها توپخانهای فعال علیه هنجارها و معروفها و مدافع هنجارشکنیها و منکرات است و در این راه بسیار فعالانه با دشمنان همکاری میکنند. (توبه، آیه67)
3- بازی با مقدسات: منافقان از قدرت مؤمنان در هراس هستند و بیش از آنکه قدرت خداوند را بشناسند و از آن هراسان باشند، از قدرت مردم هراس دارند. (حشر، آیات11 و 13) از اینرو برای رضایت مردم به ریاکاری متوسل میشوند (نساء، آیه142) و خود را اهل ایمان و توسل به خدا و پیامبر نشان میدهند و با نمایشی کاتولیکتر از پاپ، مقدس مابانه تودههای مردم را فریب میدهند. هدف از این رفتار ریاکارانه آن است که هم از خطر مؤمنان در امان باشند و خود را در حفاظی از ایمان قرار دهند و هم بتوانند در یک فرآیندی به تردیدافکنی در میان مؤمنان اقدام کنند و ایمان و مقدسات مردم را سست نمایند. وقتی کسی خود را اهل ایمان نشان میدهد و تودههای ساده دل را به دنبال خود میکشد میتواند اندکاندک عقاید و ارزشهای آنان را تغییر دهد؛ زیرا همراهی و سپس رهبری این دسته از مردم، این امکان را میدهد تا از موضعگیری و مقاومت ایشان در امان باشد و بیهیچ واکنش منفی از سوی مردم، اندکاندک نگرشها و بینشهای آنان را دگرگون سازد.
به هرحال، منافقان برای ایجاد انحراف در جامعه اسلامی، از همه ابزارها بویژه ابزارهای ارزشی و مقدس بهره میبرند و با ایجاد مساجد ضرار میکوشند تا جمع منحرف خود را جمعی مقدس و مؤمن معرفی کنند. (توبه، آیه107)
4- جلسات سری و شبانه: محفلگرایی و برگزاری جلسات سری و شبانه از دیگر خصوصیات منافقان است. آنان همانگونه که به مشابهسازی اقدام میکنند و برای هر فعالیت اجتماعی مؤمنان، مشابهی میسازند تا در پناه آن در امنیت باشند، (توبه، آیه107) همچنین به برگزاری جلسات سری و شبانه اقدام میکنند تا در آنجا مواضع خود را یکسان کرده و علیه برنامههای دولت اسلامی و رهبری، توطئه کنند. از اینرو هشدار میدهد که خداوند مواظب فعالیتهای پنهانی این جریان باشند. هنگامی که منافق به تنهایی عمل میکند خطرش کمتر است ولی هرگاه بتواند برای خود محفل و تشکلی درست کند و با عناوینی چون حضور در مساجد و هیئتهای عزاداری و دعای کمیل یا حتی به شکل امروزی حزبهای قانونی و انجمنها و تشکلهای فرهنگی گرد آید و بر خلاف حرکت ایمانی، برنامهریزی و سیاستگزاری و توطئه کند، میبایست خطر اینگونه اشخاص را جدی گرفت. در گذشته با ایجاد مسجد ضرار فعالیتهای خود را ساماندهی میکردند و امروز با عناوینی چون تشکلهای مردم نهاد و حزبی این کار را انجام میدهند. اگر این موارد از سوی دولت اسلامی شناسایی شود، آنان به انجمنهای سری و محافل زیرزمینی کشیده میشوند و مانند موشهای کور صحرایی به زیرزمینها پناه میبرند و در آنجا محافل خود را راهاندازی میکنند. خداوند از این جلسات سری منافقان به عنوان جلسات نجوا یا جلسات شبانه یاد میکند که در آن به توطئهگری و هماهنگی فعالیتها میپردازند و با ایجاد محفلهای بارانی و برفی و حقوق بشری و آزادی و سبز و سرخ و سیاه به سیاهنمایی علیه جامعه اسلامی و رهبری میپردازند. در مجامع عمومی سخن از اطاعت از خدا و رهبری میزنند و در محافل خصوصی طرحهایی برای بحرانآفرینی و اسقاط دولت اسلامی میکشند. (نساء، آیه81)
5- تفکیکسازی میان قرآن و رهبری: از جمله روشهای منافقان در رفتارهای اجتماعی این است که میان خدا و پیامبر(ص) و نیز قرآن و آن حضرت تفرقه و تفکیک قایل میشوند و اطاعت خدا را غیر از اطاعت از رسول(ص) معرفی میکنند. به ظاهر خود را پایبند به اصول قرآنی معرفی میکنند و بر اطاعت از خدا و قرآن تأکید میکنند؛ اما اطاعت از رهبری را نمیپذیرند و به سادگی با توجیه اینکه رهبری خلاف قرآن یا عدالت یا حقوق بشر است با آن مخالفت میکنند. خداوند در آیه 61 از واکنشهای منافقان در برابر دعوت به اطاعت از خدا و پیامبر(ص) اشاره میکند و میگوید وقتی چنین دعوتی صورت میگیرد، آنان با بیان تفکیک میان قرآن و اطاعت از خدا و پیامبرش میگویند که ما حاضر به اطاعت از خدا هستیم ولی از رسول اطاعت نمیکنیم. از اینرو گاه گستاخانه به قضاوتهای پیامبر(ص) یورش میبرند و او را متهم به بیعدالتی میکنند و در هنگام سخن گفتن درشتی میورزند و از اطاعت او سرباز میزنند. (توبه، آیات 49 و 58) درحالی که اطاعت از پیامبر(ص) عین اطاعت از خدا و قرآن است. (نساء، آیه80؛ آلعمران، آیات 32 و 132 و آیات دیگر) در جامعه امروز نیز اینگونه برخوردهای تفکیکی از سوی منافقان انجام میگیرد. آنان اطاعت از قانون را غیر از اطاعت از رهبری قلمداد میکنند و درآن خدشه وارد میسازند.
6- مراجعه به دادگاههای بینالمللی: از دیگر واکنشهای منافقان مراجعه آنان به مراکز طاغوت برای داوری و ارجاع اختلافات به آنان است. اینان هرچند که به ظاهر مؤمن هستند ولی برای هرکاری میکوشند تا راهی را بیابند تا از اطاعت خدا و پیامبرش رهایی یابند. اینگونه است که برای حل اختلافات خود به جای داوری بردن به نزد رهبری و دادگاههای اسلامی آن را به دادگاههای بینالمللی و طاغوت ارجاع میدهند تا زمینه تسلط کافران و مشرکان را بر جامعه اسلامی فراهم آورند. از نظر ایشان حکمیت مؤمنان و رهبران اسلامی میتواند حکمیت غیر عادلانه باشد درحالی که حکمیت دشمنان و کافران درست و راست است. (نساء، آیه60)
7- عقلانیتستیزی در قالب عاطفهگرایی: با آنکه منافقان فاقد عواطف انسانی هستند و قطع رحم و پیوندهای خویشاوندی در آنان نمایان است (محمد، آیات 20و 22) با این وجود گاه در قالب نوعدوستی و حقوق بشر، به مخالفت با تصمیمهای دولت اسلامی اقدام میکنند. اینان جهاد علیه کافران متجاوز، دشمنان اشغالگر، مستکبران مستضعفکش و ظالمان جهانی را بر خلاف اصول اخلاقی و انسانی ارزیابی میکنند و اجازه دفاع و یا سرکوب اشغالگر و متجاوز را نمیدهند و با توجیه اینکه چنین رفتاری ضد حقوق بشر و بر خلاف اصول نوعدوستی است با آن مخالفت میورزند. این سفیهان حرکتهای غیرعقلانی خویش را عین عقلانیت تفسیر میکنند، درحالی که عقل عملی بشر به قباحت ظلم و حسن عدل فرمان میدهد و خواهان مخالفت با ظلم و ظالمان است. اینان افسادگرایی خویش را عین اصلاحات ترجمه و تفسیر میکنند و بیخردی و سفاهت خویش را عین خردورزی و عقلانیت میدانند. (محمد، آیه22؛ بقره، آیات 8 تا14)
اگر بخواهیم دیگر رفتارهای اجتماعی منافقان را بررسی کنیم، بیرون از حوصله این مطلب خواهد بود و مثنوی هفتاد من کاغذ شود. بنابراین، به همین مقدار بسنده میشود؛ و میتوان از این نشانهها، رفتارهای منافقان را در جامعه شناخت و به مقابله با آنان پرداخت و اجازه نداد تا سست ایمانهای بیبصیرت و کوردل را این بیماردلان منافق از راه به در کنند.
منبع:کیهان