یا حسیــــــــــــــــــــــــن أدرکنا

و ما آخرش هم تو را ندیدیم . تو که داری الصاق میشوی به خاطرات . اما در راه راهی شده به موزه های تاریخ نجوای دل حزین و شکسته ما را بر آن یار خفته در نهادت برسان و بگو که دیگر تاب ماندن دور از تو ، رمق ما را در هم تنیده و دیگر فراق ، شکسته ما را عجیب.
به او بگو به امید شکسته شدگان راه عاشورایی تو ، ما سالهاست چشم انتظار بودیم تا سلام خفتگان طریقت را به تو برسانیم و بگوییم که هان ! ای ضریح آگاه باش که هزازان هزار جوان مملکت ما در راه دیدار تو و وجود پاک آرام گرفته در نهادت سالهاست هنوز مهمان خاکهای تیره بیابانها هستند و عاقبت هم نشد که ما سلام آنان را برسانیم بر تو .
و تو حالا در اوج میروی و جایت را میدهی بر ضریحی که تا همین حالا که هنوز مهمان آن سنگها نشده زائرانی داشته به وسعت هزارها .
ای رفیق قدیمی ساکن کربلا.....
سلام ما و همه عاشقان جامانده ، چه آنانیکه امید دیدارت را داشتند و چه آنانی که آمدندو دیدندت و رفتند را به محضر مولایمان برسان .
گهگاه یادی از ما هم بکن قدیمی . شاید در آینده ای نه دورتر تو هم بفهمی غم غربت و بی کسی و فراق را و بفهمی که چه میکشد عاشق دور افتاده از مامن اربابش.
آنگاه هست که حسرت خواهی خورد برگذشته رویایی خود .
خداحافظ قدیمی . خداحافظ .........