پایگاه اطلاع رسانی هیات‌ها و محافل مذهبی
۱۶:۴۱

۱۳۹۳/۱۰/۱۲

اگر دوستانی با این اوصاف دارید از دست ندهید

دوست، همدم تنهايي هاى انسان، شريك غمها و شادي ها، بازوى‏ يارى‏ رسان در نيازمندي ها، تكيه‏ گاه انسان در مشكلات و گرفتاري ها ومشاور خيرخواه در لحظات ترديد و ابهام است.
کد خبر : ۴۴۵۵۰
عقیق:از قديم گفته‏ اند: هزار دوست كم است و يك دشمن بسيار.
دوست، همدم تنهاييهاى انسان، شريك غمها و شاديها، بازوى‏ يارى‏ رسان در نيازمندي ها، تكيه‏ گاه انسان در مشكلات و گرفتاريها ومشاور خيرخواه در لحظات ترديد و ابهام است.
بعضى از مردم، به خاطر خصلت هاى خودخواهانه يا توقعات بالا ياتنگ‏ نظرى يا سختگيرى يا دلايل ديگر، نمى ‏توانند براى خود، دوستى ‏برگزينند و از «تنهايى‏» درآيند. اين به تعبير حضرت امير(ع) نوعى ‏ناتوانى و بى‏ دست و پايى است.
هم دوست‏ يافتن، «هنر» است، هم دوست نگه داشتن، هم ‏دوستي هاى تعطيل شده و به هم خورده را دوباره پيوندزدن و برقرارساختن. على(ع) مى‏ فرمايد:
«اعجز الناس من عجز عن اكتساب الاخوان، و اعجز منه من ضيع من ظفربه منهم‏»; (1) . نهج البلاغه – حكمت 12
ناتوانترين مردم كسى است كه از دوستيابى ناتوان باشد. ناتوانتر ازاو كسى است كه دوستان يافته را از دست‏ بدهد و قدرت حفظ آنها رانداشته باشد.
تامل در اينكه چه خصلتها و برخوردها و روحيه ‏هايى سبب‏ مى ‏شود انسان، دوستان خود را از دست‏ بدهد و تنها بماند، يا آنكه ازآغاز، نتواند دوستى براى خويش بگيرد، ضرورى است.
سعدى گفته ‏است: «دوستى را كه به عمرى فراچنگ آرند، نشايد كه به يك دم بيازارند.».
همرنگ و هماهنگ
دوستان هر كس، مبناى قضاوت ديگران نسبت ‏به اخلاق و شخصيت و افكار او است. بعلاوه، تاثيرپذيرى انسان از دوستان، درسنين مختلف، چه كودكى، چه جوانى و چه حتى ميانسالى، بسياراست. از اين‏رو دقت در گزينش «دوست موافق‏»، به سلامت اخلاقى ورفتارى انسان كمك مى ‏كند. به فرموده حضرت على(ع):
«الصاحب كالرقعة فاتخذه مشاكلا»; (2)  شرح نهج ‏البلاغه، ج20- ص 309.
دوست، همچون وصله جامه است، پس آن را هم‏شكل و هم‏سان‏با خودت برگزين.
ارتباط قلبى و درونى ميان انسانها، به پيوندهاى اجتماعى وبيرونى مى ‏انجامد. روابط اجتماعى هم، در روحيات و اخلاق افراد، اثرمى ‏گذارد. بنابراين، آنان كه به تعالى فكر و سلامت اخلاق و تهذيب‏ نفس و تكامل خصيت‏ خويش علاقه‏ مندند، ناگزير بايد در انتخاب‏ دوست، «معيارهاى مكتبى‏» را لحاظ كنند و به آنچه از دوست «مى‏ گيرند»،اهتمام ورزند. اينكه گفته‏ اند:
تو اول بگو با كيان زيستى.
پس آنگه بگويم كه تو كيستى.
نشان‏ دهنده معيار «دوستان‏» در ارزيابى شخصيت‏ يك فرد است كه‏ مردم نيز آن را در داوريها و ارزيابيهاى خويش به كار مى‏ گيرند.
اين سخن زيباى حضرت رسول(ص)، خواندنى و شنيدنى است:
«مثل الجليس الصالح مثل العطار، ان لم يعطك من عطره اصابك من ريحه ومثل الجليس السوء مثل القين ان لم يحرق ثوبك اصابك من ريحه‏»; (3) ميزان الحكمه، ج‏10، ص‏ 368
مثل همنشين شايسته و خوب، مثل عطار است، كه اگر از عطرخودش هم به تو ندهد، ولى از بوى خوش او به تو مى‏ رسد، و مثل‏ همنشين بد، همچون كوره‏ پز آهنگرى است كه اگر لباس تو را هم(جرقه‏ هاى آتش كوره) نسوزاند، ولى بوى كوره به تو مى ‏رسد!
اين همان سروده حكمت‏ آميز سعدى است، در مورد گل‏خوشبوى در حمام، كه در اثر همنشينى با گل، معطر مى‏ شود و از «كمال‏ همنشينى‏» بهره مى‏ برد، «و گرنه من همان خاكم كه هستم! ... .».
دوست شايسته
در منابع دينى، در اينكه «دوست‏ خوب‏» كيست؟ و با چه كسانى بايد دوستى و مودت داشت و از معاشرت و همنشينى چه كسانى بايد پرهيزكرد، و ... احاديث ‏بسيارى است، با رهنمودهاى كاربردى و جالب.
در صدد بررسى و نقل اين گونه احاديث نيستيم، اما در قلمرو بحث از آداب معاشرت با دوست و آيين دوستى، توجه به نكاتى كه به‏ عنوان صفات دوست‏ خوب مطرح شده است، ضرورى است. همان ‏معيارها، حاوى دستورالعمل چگونگى معاشرت هم هست. به عنوان‏ نمونه به يكى از اين روايات، اشاره مى‏كنيم.
امام حسن مجتبى(ع) در بستر بيمارى بود و پس از آن مسموميت‏ كه به شهادتش منجر شد، در ديدارى كه جناده (از اصحاب وى) باحضرت داشت، امام چنين توصيه فرمود:
«اصحب من اذا صحبته زانك، واذا خدمته صانك و اذا اردت منه معونة‏اعانك و ...»; (4)  بحارالانوار، ج‏44، ص‏139.
با كسى همنشينى و مصاحبت و دوستى كن كه:
1- هرگاه با او همنشين شدى، مايه آراستگى تو باشد،
2- آنگاه كه خدمتش كنى، تو را نگهبان باشد،
3- هرگاه از او يارى خواستى، كمكت كند،
4- اگر سخنى گفتى، تو را تصديق كند،
5- اگر (بر دشمن) حمله بردى، قدرت و صولت تو را بيفزايد،
6- اگر دستت را به فضل و نيكى دراز كردى، او هم دست، پيش‏آورد،
7- اگر در تو (و زندگيت) رخنه‏ اى پديد آمد، آن را برطرف سازد،
8- اگر از تو نيكى ديد، آن را در شمار و حساب آورد،
9- اگر چيزى از او طلبيدى، عطا كند،
10- و اگر تو ساكت‏ بودى (و چيزى نخواستى) او آغاز كند (ونيازت را برطرف سازد).
اينها اوصاف كسى است كه شايسته رفاقت و دوستى از ديدگاه امام‏ مجتبى(ع) است. از اينها برمى ‏آيد كه آيين دوستى عبارت است از:
آراستن دوست،
يارى رساندن،
قدرشناس بودن،
تقويت كردن،
همكارى داشتن
و در راه دوست، فداكارى و خدمت كردن.
از سوى ديگر، اگر در سخنان ائمه از دوستى با بعضى نهى شده،آنها نيز به عنوان صاحبان «رفتار ناپسند» محسوب مى‏ شوند كه در قلمروآيين دوستى نمى‏ گنجد، از قبيل:
عيبجويى، نابخردى، كينه ‏توزى،پرتوقعى، كم ‏ظرفيتى، بددهانى و بدزبانى، بى‏ تقوايى، لجاجت وستيزه‏ جويى، شوخي هاى بيجا و آزاردهنده، خودپسندى و بدرفتارى و از اين دست‏ خصلتها و رفتارها. اينها، هم موجب كاهش دوستان وسستى دوستيها مى ‏گردد، و هم شيوه‏ هاى ناپسند در معاشرت با دوستان‏ است كه بايد از آنها پرهيز كرد.
دوستى حد ومرزى دارد كه بايد آن حريم حفظ و آن حق، ادا شود.امام صادق(ع) در سخن بلندى اين حدود و حقوق را بيان فرموده ،مى‏ افزايد: مراعات اين حدود، در هر كس بود (همه‏ اش يا مقدارى) اودوست است، و گرنه نسبت دوستى و صداقت‏ به او نده. اين پنج نكته‏ عبارت است از:
اول: آنكه نهان و آشكار دوست، براى تو يكسان باشد.
دوم: آنكه زينت تو را زينت و آراستگى خودش ببيند و عيب ونقصان تو را عيب خويش بشمارد.
سوم: اگر به رياست و ثروت و پست و مقامى رسيد، اين پست وپول، رفتار او را نسبت‏ به تو عوض نكند.
چهارم: اگر قدرت و توانگرى دارد، از آنچه دارد نسبت‏ به تو دريغ‏ و مضايقه نكند.
پنجم: (كه جامع همه آنهاست) اينكه تو را در گرفتاريها، رها نكند وتنها نگذارد. (5) ميزان الحكمه، ج‏5، ص‏310.
آرى ... اينهاست آيين دوستى و برادرى دينى.
جلوه دوستى كامل و راستين، در مودت قلبى، حفظ حرمتها، مراعات حقوق، يارى در هنگام نياز و مساعدت در وقت گرفتارى ‏است و بدون اينها ادعاى دوستى پذيرفته نيست.
امام على(ع) مى‏ فرمايد: مردم، جز با امتحان و آزمايش شناخته‏  نم‏ی شوند. پس همسر و فرزندانت را در حال غيبت و نبودنت امتحان‏ كن، و دوستت را در مصيبت و گرفتارى، و خويشاوندان خود را هنگام ‏نيازمندى و تهيدستى ... «و صديقك فى مصيبتك.» (6) همان، ص‏313.
دوست‏ بى ‏عيب؟!
واقعگرايى در همه مسايل، پسنديده است، از جمله در دوستيابى‏ و دوست‏گزينى.
بعضيها چنان آرمانى فكر مى‏ كنند كه از واقعيتهاى ملموس و عينى ‏فاصله مى ‏گيرند و در عالم خيال و ذهن، سير مى ‏كنند. «دوست‏ بى‏ عيب‏» ازاين گونه آرمانهاى دست‏نيافتنى است.
البته بايد كوشيد تا حد امكان و توان، در دوستيها سراغ افرادى ‏رفت كه نقطه‏ ضعف كمترى داشته باشند و اگر بى ‏عيب باشند، چه‏ بهتر. ولى ... آيا انسان بى ‏عيب (غير از معصومين) مى ‏توان يافت؟ هركس در موردى ممكن است نقصان و نقطه ‏ضعفى داشته باشد. همان‏طور كه طالبان همسر ايده‏ آل و صد در صد بى ‏عيب و نقص، مجرد وبى ‏همسر مى ‏مانند، آنان هم كه در پى دوست صد در صد بى ‏ضعف ‏باشند، تنها مى ‏مانند. اين حقيقت، به عنوان توجه به يك واقعيت عينى‏ در كلام مولا على(ع) اين گونه آمده است:
«من لم يواخ الا من لا عيب فيه قل صديقه‏»; (7) . 7) همان، ج‏1، ص‏55.
كسى كه بخواهد جز با افراد بى‏عيب دوستى و برادرى نكند،دوستانش كم خواهند شد.
نكات ديگر ....
در باب دوستى، گوهرهاى فراوانى در گنجينه ‏هاى حديثى ما نهفته‏ است كه در اين مختصر، مجال بسط سخن نيست. براى اينكه از آن ‏محتواهاى سودمند و كاربردى بى ‏بهره نباشيم، در اينجا فهرستى ازنكات ديگر كه در آيين دوستى بايد به كار بست، مى‏ آوريم كه برگرفته‏ از احاديث اين موضوع است:
از هر چيز، تازه ‏اش را انتخاب كن و از دوست، قديم ى‏اش را.
از نشانه‏ هاى بزرگوارى انسان، حفظ دوستان قديمى است.
بهترين دوستان، آنانند كه در نصيحت و خيرخواهى،سازشكارى و مصانعه نمى ‏كنند، عيبهايتان را به شما مى‏ گويند، دركارهاى اخروى كمك‏ كار شمايند، شما را از گناهان باز مى ‏دارند، و ازلغزشهاى شما چشم مى‏ پوشند.
دوست‏ خود را خيلى عتاب و سرزنش نكنيد كه «كينه‏» مى ‏آورد.
بدترين دوستان، آنانند كه دوستى آنان، شما را به تكلف و رنج وزحمت‏ بيندازد.
دوست واقعى كسى است كه عيب دوست‏ خود را در نهان به‏ خودش بگويد، نه در آشكارا و نزد ديگران.
هرگاه با كسى دوست ‏شديد، از نامش، نام پدرش، نام قبيله وشهر و ديارش بپرسيد، كه اين گونه كسب شناختها نشانه صدق دردوستى است.
هرگاه به دوستى علاقه و محبت داشتيد، آن را ابراز كنيد و به اوبگوييد، كه موجب افزايش محبت و علاقه‏ مندى مى‏ شود.
آنچه از دوست مى ‏رسد تحمل كنيد، تحمل و بردبارى، عيبها رامى ‏پوشاند.
برادران و دوستانتان را نسبت ‏به هر خطا مؤاخذه و محاسبه‏ نكنيد، كه دوستانتان كاهش مى ‏يابند.
خداوند، تداوم دوستيها را دوست مى ‏دارد. پس بر دوستي هاى‏ خود، استمرار بخشيد.
با كسانى كه صرفا از روى طمع يا ترس يا تمايلات يا براى‏ خوردن و نوشيدن با شما دوست مى‏ شوند، دوستى نكنيد. در پى يافتن ‏دوستان باتقوا باشيد!
محبت و دوستى خود را بيجا و بى ‏مورد صرف نكنيد، كه اين‏گونه دوستيها در معرض گسستن است.
پايان اين بخش را حديث جالبى از اميرالمؤمنين(ع) قرار مى ‏دهيم ‏كه ما را به مراعات حقوق دوستان و برادران دينى فرا مى‏ خواند و از زيرپا گذاشتن حقوق آنان به بهانه دوستى و خودمانى بودن، نهى مى ‏كند.
على(ع) مى‏ فرمايد: «حق برادر دينى خود را با اتكاء به رابطه‏ اى كه ميان تو و اواست، ضايع مكن، چرا كه هرگز، كسى كه حقش را ضايع و تباه كرده‏ اى، برادر تو نيست:
«لا تضيعن حق اخيك اتكالا على ما بينك و بينه، فانه ليس لك باخ من اضعت‏حقه.» (8)  نهج ‏البلاغه، نامه 31.
قدر دوستيها و پيوندهاى عاطفى و دوستانه را بدانيم،
از دوستان صادق و وفادار و پاك و پرهيزكار، دست‏ برنداريم،
چراغ محبت را در دلهاى خويش، روشن و شعله ‏ور نگاه داريم،
از زخم زبان و كلمات تحقيرآميز و برخورد دشمنى ‏برانگيز بادوستان برحذر باشيم،
«آيين دوستى‏» را بشناسيم و به كار بنديم.


پی نوشت:
اخلاق معاشرت جواد محدثي اسفند 1378
منبع:جام
211008
 

گزارش خطا

ارسال نظر
  • پربازدیدها
  • تازه ها